قطعه ای ادبی در نقد آئین وکتاب مسیحیین
بسم الله الرحمن الرحیم
قطعه ای ادبی در نقد آئین وکتاب مسیحیین
در مغرب بی فروغ
آنجا که خورشید در چشمه ای گل آلود غروب مینمود
من در تکاپوی جستن حقیقت متحیرانه طی طریق میکردم
بهرسو سری میزدم و درهر راهی بدنبال پناهی بودم
پس چون هوا به تیرگی گرائید
چشمم به قدیسه ای بی شرم روشن گردید
که شهوت از اندامش و هرزگی از دیدگانش میریخت
مرا بسوی خود…
ادامه مطلب ...