۱۴۰۲-۴-۱۱ شرح عیون عین ۵۰ جلسه ۳۲۶
بسم الله الرحمن الرحیم
یک شنبه ۱۴۰۲/۴/۱۱ کتاب عیون «جلسه ۳۲۶»
موضوع: شرح عین ۴۹ در سعادت نفس:
تبصره دیگر: تحت این عنوان که ادراکات انسان از آن پایینترین مراتب شروع میشود تا اعلی درجات، مثل وحی و الهام یا خود ادراک عقلی.
میخواهد بگوید حرکت جوهری نفس از جسمانیت الحدوث بودن نفس که پایینترین مرتبه هست آغاز میشود آغاز میشود و تا اعلی مراتب امکان دارد. در تمام این مراحل یک من دارد. یعنی یک هویت دارد، شما از بچگی که یادتان میآید تا الآن نفستان چقدر رشد کرده و چه کمالاتی چه علومی را کسب کرده ولی باز می گویید همان «من» هستم در کودکی آن هویت حفظ است بالاتر هم که بروید مقامات بالاتر هم کسب کنید، همان هویت واحده سر جایش هست.
تبصره دیگر: خواص دیگر انسانی و شگفتترین آنها در عین (۵۰) خواهد آمد گرچه این خواص شگفتیها و نمونههایی از انشاء انسانی و غرائب آن است. این خاصیت و ویژگی که می شمریم در عین (۵۰) این دیگه جزو عجایب و غرائب خواص انسانی است.
((پایان عین ۴۹))
((عین ۵۰ در انشاء نفس_ ابدان مثالیه را و ظهورات کمل در عوالم.))
– نفس به مرتبه ایی میرسد میتواند بدنهای مثالی برای خودش درست کند کملین میتوانند در عوالم مختلف ظاهر بشوند این اعتقاد ما شیعیان در مورد ائمه ما هست. شیعیان این اعتقاد را دارند که ما هر جا امام زمان عج را صدا بزنیم میشنود. منتهی آقاجان حضرت علامه این جا بحث را به صورت علمی مطرح میکنند
– بدون تراخی بدن درست کند بفرستد آنطرف کره زمین بدون فاصله زمانی-
– مولانا در این زمینه شعری دارند:
«شیرمردانند در عالم مدد.
آن زمان کافغان مظلومان رسد.
بانگ مظلومان ز هرجا بشنوند.
آن طرف چون رحمت حق میدوند.
آن ستونهای خللهای جهان.
آن طبیبان مرضهای نهان.»
– در قرآن که ما باید بحثمان قرآن باشد، نیز از انسانهایی یاد کرده که میدوند به هر طرفی و کمک کنند.
نمونهاش: سوره یس
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ رَجُلٌ یَسْعَىٰ قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ
ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺗﺮﻳﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﺷﻬﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺁﻣﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ! ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﮔﺎﻥ [ﺧﺪﺍ] ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻴﺪ، (۲۰)
سوره قصص: وَجَاءَ رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ یَسْعَىٰ قَالَ یَا مُوسَىٰ إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ
ﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺗﺮﻳﻦ [ﻧﻘﻄﻪ] ﺷﻬﺮ ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺁﻣﺪ [ﻭ]ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ! ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻭ ﺳﺮﺍﻥ [ﻓﺮﻋﻮﻧﻲ] ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﻣﺸﻮﺭﺕ میکنند ﻛﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ! ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ [ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮ] ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭ ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺗﻮﺍم. (۲۰)
– حضرت خضر ع مگر نرفت کمک آن کشتی که” یعملون فی البحر” سوره کهف / آیه ۷۹
برای آن مساکین کار کرد و بچه را کشت…… دیوار را درست کرد و… یعنی بدون آنکه خودشان بفهمند کمکشان میکند… اینهایی که نشان حضرت موسی ع داد یک نمونههایی را نشان داد…
چطوری کار درست شده می گویند نفهمیدیم چطوری درست شد! درست کردند برایت نمیدانید چی شد بله برایتان درست کردند.
همه انسانها میتوانند در خیالشان صورت خلق کنند.
در کتابهای عرفا نگاه کنید طبقه ایی از اولیاء هستند بنام ابدال یا بُدلا
ابدال: جمع بدل است
چون بدل از خودش درست میکند میفرستد جایی و البته حضرت علامه در شرح میفرمایند عارف کامل متصرف در وجود به اشکال مختلف میتواند این کار را انجام بدهد و اینجا یک قیدی میآورند که گاهی وقت طرف عارف کامل است در عرفان اما قدرت ندارد.
خوب اینها را میداند. حقایق را میشناسد عارف شده به وحدت وجود علم دارد به ظهورات علم دارد اما قدرتی در تصرف ندارد.
– عارف متصرف در وجود صوری را در خارج (بیرون) خیال خلق مینماید. می دانید که همه انسانها میتوانند در خیال خودشان خلق کنند ولی وقتی در خارج می گوییم منظور در کشف و تمثلات یا در خواب کسی حرفی بزند و چیزی را منتقل کند و دستور عملی بدهد واین صورت که ایجاد میشود غیر از بدن خودش است. این صورت مثل قائم فعل به فاعلش است شما در خیالتان یک سیب درشت قرمز تصور میکنید این تا وقتی شما توجه میکنید هست و توجه را بر میدارید نیست میشود. این صورتی که در خارج می گوییم هم تا وقتی هست که این عارف بدان توجه میکند و الا اگر توجه را بردارد نیست میشود.
«سر مستسر اسرار پوشیده است خود سر باز پوشیده شده است»
در فصل قبل حضرت علامه از قول جناب ابن عربی آوردند که صاحب همت میتواند اما صاحب امر احتیاجی به زور زدن و توجه قوی ندارد بلکه به محض امر میشود و صاحب امر بالاتر از صاحب همت است.
امر خدا وقتی اراده کند چیزی را کن فیکون. پس میشود
یس: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ
لذا طی الارضشان هم فرق میکند.
انواع طی الارض
در قرآن سه جور طی الارض آمده است:
۱- طی الارضی که زمانمند است. همانند بساط سلیمانی که در عرض یک روز دو ماه راه میرفت
۲- ” عفریت من الجن” بود که گفت قبل از اینکه از جایت بلند شوی تخت بلقیس را آوردهام
۳- بالاترین طی الارض اینکه جناب آصف بن برخیا فرمود قبل از چشم بر هم زدنی آوردهام. یعنی به محض امر ایجاد میشود.
شرح عین (۵۰)؛ در انشای نفس ابدال مثالیه را و ظهورات کمل در عوالم.
پس عارف متصرف قدرت دارد تصرفی کند کارها را پیش ببرد در جای خودش… بدنش را میگذارد میرود در حالی که به آن علم دارد. یک نکتهای را دقت کنید. گاهی برای سالک پیش میآید بدلش در یک جایی دیده میشود، در حالی که طرف خودش خبر ندارد
اصلاً این گونه فرق میکند. این افراد از بدل بودن خودشان بی اطلاعاند اما آنچه موضوع بحث ماست آنانکه به بدل بودن خود علم دارد.
خود صاحب کتاب حضرت علامه روحی فداه این مقام را دارا بودند. یک وقتی خدمتشان تشرف داشتیم. دو نفری نشسته بودیم تواتاق من نگاه کردم دیدم انگار ایشان نیست یک پوسته ایی بود اما نبود! هی نگاه کردم! حالا کجا رفته بود آقاجان!!!
آیه قرآن در مورد اولیاء به رمز حرف می زند:
الکهف
وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا
ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻤﺎﻥ میکنی ﻛﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺑﻨﺪ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺎﻧﺐ ﭼﭗ میگردانیم، ﻭ ﺳﮕﺸﺎﻥ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻧﻪ ﻏﺎﺭ ﮔﺴﺘﺮﺍﻧﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﮔﺎﻩ میشدی ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﻱ ﺑﺮﺗﺎﻓﺘﻪ ﻭ میگریختی ﻭ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺍﺯ [ﺩﻳﺪﻥ] ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ میشد. (۱۸)
این جا منظور از عارف، عارف صاحب تصرف است نه عارفی که فقط علم داشته باشد. اینکه ما بندگی کنیم که به این مقام برسیم یعنی بدل درست کنیم، نباید محور باشد بلکه بنده خدا شدی همه چی میدهند. باید دنبال کسب کمالات باشی گاه به انسان اجازه میدهند فلان کار را انجام دهد ولی آنکه خودت بدوی دنبال این امور باعث میشه از اصل ماجرا جا بمانید.
– یک شخصی که آدم اهل راه بود از آیت الله بهجت رضوان الله پرسید: آیا سلوک مقدم است یا جذبه؟ فرمود بنده باید بندگی کند به این حرفها چکار دارد. هرچی که هست تو باید بندگیات را کنی.
– میگوید تازه وقتی منتقل میشوند آنطرف، قوت و شدت پیدا میکند.
یعنی تو ملکوتِ همه شما میتواند داخل شود. میآید تو کشفت و باهات حرف میزند یا در خوابت باهات حرف میزند یا نشستید این جا بیاید باهات حرف بزند. مثل دخول ملائکه در این عالم که چگونه داخل میشوند در عالم، میتوانند در مکاشفات آنها ظهور کنند که خیلی داریماز حضرت علامه آقاجان آن کسانی که مرتبط و متصل بودند و هستند با ایشان چه در زمان حیاتشان چه بعد از رفتنشان بسیار میشد که در تمثلات و مکاشفات ظاهر میشدند مطالبی میگفتند. چطوری ملائکه و اجنه در کشف و تمثلات ظاهر میشوند اینها هم میتوانند ظاهر بشوند و این جور افراد را می گویند بُدلا یا رجال الغیب هم گفته میشوند
انسان همیشه گذشتگان را و کسی که پیش چشمش نیست را خیلی بزرگ میداند اما حاضر را قدر نمیفهمد
مگر نبودند امامان ما هم، قدرشان را دانستند؟ نه
خود یهود همین جور بود انبیاء را میکشتند و انبیاء قبلی را بزرگ میشمردند اما آن پیامبری را که زمان خودش بود قدر نمیدانست
جناب ابن عربی: از بعضی از رجال الغیب شنیده شد تمنای مقام ابن مدین را کرده بودند با اینکه ابن مدین جزو رجال الغیب نبود یعنی پس چی بود؟ این بالاتر از رجال الغیب میشود؟ بله، انسان را به بندگی میشناسند. بندگی خدا کنیم
الحمدلله علی الولایه