۱۴۰۲-۱۲-۱ فص فاطمیه جلسه ۱۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱ درس فص فاطمیه، جلسه، ۱۲۵
موضوع: نفس ناطقه انسانی چون اعتلالی وجود یافت در حد سعه وجودی او حقایق ملک و ملکوت در او متمثل میشود.
((مقدمه))
نفس ناطقه وقتی بالا میرود قوت میگیرد آنجا انسانها با هم متفاوت هستند. استعداد انسانها هم با هم تفاوت دارد در آنجا هم به اندازهای سعه وجودی حقایق از ملک و ملکوت در آنها متمثل میشود.
تمثل هم یعنی گاهی وقت حقایق ظاهر میشود به صورت مثال یعنی فرشتهای را میبیند و گاهی وقت هم نظام عالم برایش متمثل میشود گاهی وقت بدون تمثل حقایقی مشهود میشود که صورت مثالی ندارد.
ترجمه: تعبیر بسیاری از آیات و روایات بر تغلیب است مانند گفتار خدای تعالی شأنه- درباره مریم سلام الله علیها (یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ)
ای مریم فرمانبردار پروردگارت باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع کن.
نکته (اینجا خطاب به زن است ولی فرمود رکوع کن با راکعین)
ظاهراً، مریم از زنان بود ولی در جمع مذکر ایشان را آورد چرا؟؟!!!
نکته(در کتاب غصن آوردهایم که زن وجود تبعی دارد و وجودش تابع مرد است.
(وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّهَ…
و گفتیم اى آدم خود و همسرت در این باغ سکونت گیر [ید] و….)
فرمود ساکن شو تو و همسرت در بهشت، نگفت شما دو نفر؛ یعنی همسرت تابع تو است.
لذا هیچ جای قرآن اسمی از زن برده نشده همیشه میخواهند اسم ببرند به یک مرد منتسب میفرماید؛ إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ، امْرَأَتُ الْعَزِیزِ…. تمام را به تبع شوهر نام میبرد، فقط یک زن آن هم حضرت مریم ع که همسر ندارد. حضرت مریم در ردیف مردان است و در سوره انبیاء بعد از مردها اسم حضرت مریم ع را آورد، آن هم اسم نیاورد بلکه فرمود
وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فرجها فَنَفَخْنَا فیها مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَهً لِّلْعَالَمِینَ
ﻭ ﺁﻥ [ﺯﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ] ﻛﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺎﻙ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺲ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺩﻣﻴﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ نشانهای [ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﻮﺩ] ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ. (٩١).
کانت من القانتین… حضرت مریم را در عداد رجال آورد.
استعداد حاصل شود مرد یا زن ندارد از آنطرف اتصال حاصل میشود.
حضرت مریم در تحت کفالت زکریای نبی ع بوده است (حضرت زکریا شوهر خاله حضرت مریم ع است)
فاطمه ع در تحت کفالت اشرف انبیاء محمد ص بوده و مادر او حضرت خدیجه کبری است که از زنهای کامله است و در مورد مقام ایشان در نهج البلاغه آمده است که امام علی ع فرموده است: در آن روز یک خانه در اسلام گرد نیامده است، یعنی در آن روز هیچکس مسلمان نبوده جز رسول الله ص و خدیجه و من سومین ایشان بودهام.
خدای غنی (بی نیاز) و مغنی (بی نیاز کننده) پیغمبر را به مال خدیجه حبیبه خدا و رسول توانگر ساخت، چنان که کریمه «وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ» از سوره مبارکه و الضحی، تو را بدان ارشاد مینماید.
نکته (زن با پاکی و طهارت و مراقبه به مقامات الهی و انسانی نائل میشود)
شرح: در این فصل از چند أمر سخن به میـان آمده است.
فرق بین محدَث با محدِث
محدِث (کسی که حدیث میگوید.)
محدَث (کسی که با او از انطرف حدیث میشود)
جابربن عبدالله انصاری میگوید: رسول خدا (ص) فرمود: لکل امه محدَث، و محدَث هذه الامه سلمان…
برای هر امتی محدثی هست و محدث این امت، سلمان فارسی میباشد.
میتواند زن یا مرد باشد از انطرف مورد خطابات قرار گیرد.
خطاب اصلی قرآن است.
اگر میخواهید از آن طرف با شما حرف بزنند قران بخوانید اگر جایی مشکلی بود خودشان میگویند.
و للرجال علیهن درجه.
در مقام روح، زن و مرد وجود ندارد، زن و مرد مربوط به جسم است و احکام هم مربوط به جسم است.
یهودی از نبی اکرم سؤال کرد یا رسول الله حوا از ظاهر حضرت آدم است یا باطن او؟!! حضرت فرمود از باطن آدم خلق شده و به همین جهت زنها باید پوشیده باشند چون از باطن آدم هستند و باطن هم پوشیده است.
بین زن و مرد تمیز قائل شدهاند چون واقعاً زن و مرد با هم تفاوت دارند.
وظیفه زن جهاد نیست چرا حکم را خداوند از زنها برداشته؟!! دلیل آن این است که اگر قرار باشد زنها در جنگ شرکت کنند نسل منقرض میشود.
در فصول گذشته گفته شد مرد کامل مظهر عقل کل است و زن کامل مظهر نفس کل است.
نفس همان عقل است که تعلق به ماده دارد و عقل تعلق به ماده ندارد زن مظهر نفس است چون تعلق به بچه و تربیت او دارد و کثرت از زن است.
شیخ اکبر در اوائل «عقله المستوفز» در بیان انسان خلیفه گوید: «هر انسان خلیفه نیست و انسان حیوان نزد ما خلیفه نیست!
نکته: (ما شیعیان خلیفه الله را امام میدانیم آن هم امام معصوم ولا غیر و برای امام عصمت و تأیید الهی قائل هستیم)
و لیس المخصوص….
آیا زن هم میتواند خلیفه باشد؟!! بله
در طول تاریخ فاطمه زهرا س هستند. رسول الله فرمود:
«فاطمه بضعه منّی یؤذینی ما آذاها، ویغضبنی ما أغضبها»؛ (فاطمه پاره تن من است هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر که او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است، (یعنی خلیفه من است ختم است و جانشین من است)
صحبت ما در مورد کامل است از زنان و مردان. زن کامل هم خلیفه الله میشود میتواند به مقام خلافت الهی برسد. هرچند آن خلافت سیاسی و اجتماعی را ندارد به دلایلی.
جناب ابن عربی: خلیفه اختصاص به مردان ندارد میتواند زن هم خلیفه الله بشود
رسول الله شهادت داده به کمال برای زنان همان گونه که برای مردان شهادت داده به کمال پس فرمود در روایت صحیح: بسیاری از مردان به کمال رسیدند و کامل شدند از زنان هم مریم بنت عمران و آسیه همسر فرعون.
و در روایت دیگر که در منابع اهل تسنن هم هست ادامه این حدیث میفرماید و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد ص.
سؤال شد از بعضی از اولیاء ابدال چند نفر هستند؟؟ فرمود چهل نفس هستند. سائل میگوید چرا نگفتی چهل مرد هستند؟ فرمود در میان آنها زنان هم هستند.
در روایات شیعی هست که از ۳۱۳ یار امام زمان چند نفر آنها زن هستند.
و غرض ما این است که کمال ظاهر میشود در هر کسی که ظاهر شود چه زن و چه مرد ولی برای مردها درجهای است (یعنی برتری) و این درجه اصلی است چرا که حوا پدیدار شده از آدم پس برای آدم است نسبت برتری در ایجاد.
مثل نسبت قلم بر لوح که لوح متکثر است اما قلم وحدت دارد.
فلما کانت….
چون زن منفعل است از مرد زن پذیرای مرد است به خاطر این مرد درجه برتری دارد بر او، این برای طبیعت و دنیا است نه در مقام روح.
تذکیر: در این امر بدانچه در فصل گذشته راجع به نبوت تشریعی و نبوت انبایی مقامی ارائه دادهایم….
زن درجه ولایت را میتواند پیدا کند ولی نبوت تشریعی را نمیتواند چرا؟!! چون کسی که نبوت تشریعی دارد باید دیگران را به خود دعوت کند و اگر زن بخواهد این کار را انجام دهد و به خودش دعوت کند خلاف عفت است.
نکته(همیشه دست دهنده شرافت دارد بر دست گیرنده کسی که قرض میدهد در چشم دیگران و در چشم خودش، بزرگتر است.) لذا مرد که دست دهنده است برتری دارد.
زیبایی گیرنده به این است که نپذیرد و زیبایی دهنده به این است که اصرار کند. و به همین دلیل زن به خواستگاری نمیرود.
زن میتواند به مقامات برسد و دریافت کند اما نبوت تشریعی خیر.
الحمدلله علی الولایه