ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۱-۱۲-۹ فص فاطمیه جلسه ۹۹

بسم الله الرحمن الرحیم

سه شنبه ۱۴۰۱/۱۲/۹: درس فص فاطمیه، جلسه ۹۹

موضوع: حضرت فاطمه، لیله القدر است.

در بحث کتاب فص آقاجان به روایتی از امام سجاد ع اشاره کردند. در روایت خواندیم که امام درباره آیه «و جعلنا بینهم و بین القری التی بارکنا فیها» فرمود: آن قریه هایی که خداوند در آن برکت داده است ما هستیم. بعد راوی سؤال کرد روستا چه ربطی به انسان دارد؟ حضرت فرمود منظور انسان است نه در و دیوار. خشت و گل را نمی‌گوید.

در داستان سوره سبا آیات ۱۵ تا ۲۰، بحث امامت و تأویل آن در کل حال شیعیان است.

کل تأویل پارگراف در ادامه بیان می‌شود که چه ربطی به امام دارد.

قال الله تبارک و تعالی

سبأ/۱۵

«لقَدْ کانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکنِهِمْ آیهٌ جَنَّتَانِ عَن یمِینٍ وَشِمَالٍ کلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکمْ وَاشْکرُوا لَهُ بَلْدَهٌ طَیبَهٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ؛

و برای (اولاد و قوم) سبا در وطنشان (سرزمین یمن و شام) از راست و چپ (جنوب و شمال) دو سلسله باغ و بوستان آیتی (از لطف و رحمت حق) بود (همه پر نعمت، و به آنها گفتیم که) بخورید از رزق خدای خود و شکر وی به جای آرید، که مسکنتان شهری نیکو و پر نعمت است و خدای شما غفور (و مهربان) است»

«لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» لذا آیت نبوت تنها برای ایشان است و لاغیر. اما «جنتان عن یمین و شمال» دو ثقل این آیت است که ((انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی))

کتاب خدا و امامت اهل بیت رسول همان دو جنت است. جنت به معنی پوشیدگی است. مثل جن و جنین که از یک ریشه است و این دو ثقل در کمال استجنان است چون «لا یمسه الا المطهرون»

جز مطهران آن دو را در نمی‌یابند لذا قدر قرآن و عترت هردو پوشیده است، اما این هر دو در چپ و راست شما شیعیان است یعنی در دسترس شماست، پس «کلوا من رزق ربکم و اشکروا له»

یعنی بخورید از رزق قرآن که مادبه الله است، سفره گسترده خداوند است، کلام رسول خدا است و شکر گزار عترت باشید که مفسران حقیقی کلام خدا و مبین حقایق آنند.

دیگر سری که در رزق ربکم است اینکه رب یعنی سید و آقا و قرآن رزق رسول خداست که رب و سید شماست می‌گوید بخورید از رزق رسول خدا که ارباب شما و تربیت کنده شماست تا رویشتان به مانند رویش او گردد تا «فانبتها نباتا حسناً» در مورد شما متحقق گردد. چون رسول خدا فرمود (أبیت عند ربی یطعمنی و یسقینی)

شب را در نزد پروردگارم بسر آوردم و او مرا طعام و شراب نوشانید.

شکر خداوند به اطاعت امام است. زیرا در فراز «قلیل من عبادی الشکور» شاکران قلیل دانسته شده‌اند و مطیعان امام نیز اندکند.

در ادامه آیه مذکور فرمود «بلده طیبه و رب غفور» شهری پاکیزه و ربی غفور. شهر پاکیزه، طیب مولد است که امامان معصوم فرموده‌اند شیعیان ما حلال زادگان و نجیبان هستند و دشمنان ما مولدشان خبیث است. رب غفور تربیت کنند گان شمایند که گناهان و خطایای شما را با تربیت صحیحتان می‌پوشانند و آنچه در سرشت شماست را زیبا بروز می‌دهند.

«فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ»

شیعیان با قدر نشناسی خود از بهرمندی از باطن ولایت اعراض کردند. پس فرستادیم بسوی آنان سیل ویرانگر را که هر دوی این ثقل را از دست دادند و بجای این دو جنت که در دستشان بود دو جنت دیگر در اختیارشان گذاردیم

«وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَیْهِمْ جَنَّتَیْنِ» و این در زمان غیبت صغری بود که هنوز دو جنت باقی بود لکن اکل و ثمره آن «ذَوَاتَیْ أُکُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیْءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِیلٍ» میوه خمط یعنی خط ظاهری قرآن و اثل یعنی اثر و آثار بجا مانده از رسول و اهل بیت و سدر قلیل یعنی سری اندک که توسط نائبان خاص به آنان واصل می‌شود. پس سیل ویرانگر غیبت دو جنت آنان را تبدیل به دو جنتی کرد که از آن آیت نبوت فقط صورتی ظاهری از خط قرآن و آثار احادیث و اندکی ارتباط با امام، آن‌هم توسط نائبان خاص برایشان بجای گذارد و این نبود مگر بعلت کفران نعمت «ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِما کَفَرُوا وَ هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ».

براثر این کفران نعمت نبوت و ولایت بود که «وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ ۖ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ؛ و ما بین آنان و دهکد های پر برکت قریه‌های نمایان قرار دادیم و سیر را در بین آن مقدر کردیم سیر کنید در آن شب و روزان با امنیت کامل»

مراد از قریه‌های پر برکت، امام است که معدن برکت است «انِی مُبارَک أَیْنَ ما کُنْتُ» کلام عیسی مسیح است که من مایه برکتم هر جا که باشم. می‌فرماید بین آنان و امامشان، قریه‌های ظاهری قرار دادیم که مراد نائبان آن حضرت در عصر غیبت و اختفای ایشان است که آنان در غیبت آن معدن برکت، در میان شیعیان ظاهرند.

«وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ» و بوسیله آن نائبان راه سیر و اتصال به امام را باز گذاشتیم «سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ» و اجازه اتصال به آنان داده شد که این اتصال در امان است و خوفی بر شما در این اتصال و سیر نیست چون واسطه شما و امامتان، مؤمن است لذا از تحریف و تدلیس و هرگونه انحراف در امانید.

در کتاب تأویل الآیات از باقر علوم اولین و آخرین در ذیل این کریمه روایت شده است که (قال نحن القری آلتی بارک الله فیها قال جعلت فداک …)

وقتی حضرت فرمود این روستایی که خداوند برکت در او نهاده است ما اهل بیت هستیم حسن بصری گفت فدایت شوم آیا در کتاب خدا شاهدی هست که مراد از روستا، انسان باشد حضرت فرمودند نعم قول الله عز وجل «وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِیداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُکْراً» پس حضرت فرمود چه کسی سرپیچی از امر پروردگار می‌کند؟ روستاها و خانه‌ها یا مراد انسانها هستند؟ حسن بصری گفت انسانها. سپس عرض کرد بیشتر برایم بگو فدایت شوم. حضرت فرمود: قوله عزوجل فی سوره یوسف «وَ سْئَلِ الْقَرْیَهَ الَّتِی کُنَّا فِیها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِیها وَ إِنَّا لَصادِقُونَ» از چه کسی امر به پرسش کردند القریه والعیر ام الرجال؟ عرض کرد فدایت شوم مرا خبر ده از القری الظاهره قال هم شیعتنا یعنی العلماء منهم فرمود مراد شیعیان ما هستند یعنی علمایشان.

در همان کتاب از ابوحمزه ثمالی روایت کرده است از امام سید الساجدین در مورد «سیروا فیها لیالی و ایاماً آمنین» سؤال شد. قال علیه السلام آمنین من الزیع ای فیما یقتبسونه منهم من العلم فی الدنیا والدین. یعنی در امانند از کجی در آنچه اقتباسی می‌کنند از آنان از علوم دینی و دنیایی‌شان.

«فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ؛ گفتند پروردگارا بین سفرهای ما فاصله زیاد قرار داده و بخود ستم کردند پس آنان را داستان آیندگان کردیم و آنچنان متفرقشان کردیم در نهایت تفرق و از هم گسیختگی و در این آیت‌ها است برای هر صبار شکور»

آنان با ظلمی که در حق خود کردند بزبان حال، از ما خواستار بعد و دوری از سفر بسوی خوبی شدند.

«رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» یعنی با ظلم بهدخویش در تیه غیبت کبری افتادند و گرفتار رنج دوری سفر شدند که برای رسیدن به حقیقت و اتصال به امام چه گرفتاریها که باید بکشند و از دوری او چه مرارتها که باید تحمل نمایند و براثر انقطاع از امام چه تفرقه‌ها که میانشان افتد تا جائیکه به تکفیر و قتل یکدیگر اقدام کنند و فقط حدیثی و نامی از شیعه در میانشان باقی ماند یعنی اسمی بدون مسمی.

«إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» اما در این عصر غیبت آیاتی هست. چون زمین خالی از حجت خدا نمی‌شود و آن آیات برای کسانی‌ست که در عصر غیب صبار شکورند. از امام پنجمین مرویست که فرمود در ذیل همین آیت- صبار علی مودتنا و علی ما نزل به من شده أو رخاء- صبور علی الأذی فیننا شکور لله علی ولایتنا اهل البیت. یعنی صبار کسی است که بر مودت ما صبر بسیار کند اگر چه رنج بسیار ببیند و صبور باشد در تحمل اذیتی که بخاطر ما بدو می‌رسد و شکور باشد خدای را بر نعمت ولایت ما اهل بیت.

«ولقد صدق علیهم ابلیس ظنه فاتبعوه الأفریقاً من المؤمنین؛ وشیطان ظن خود را در گمراهی آنان محقق کرد پس همگی تبعیت شیطان کردند مگر عده‌ای و گروهی اندک از مؤمنین» که اینان اند که در عصر غیبت صبار شکورند و اسم صبار شکور فقط در زمان غیبت مصداق پیدا می‌کند و نه در غیر آن.

اگر چه در دیگر ازمنه صبور هست اما صبار فقط در این عصر است که (والعصر … و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر) قسم به عصر، قسم به عصر غیبت است که آخرین وصفشان، توصیه به صبر است.

جعلنا الله منهم بالحجه المنتظر

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

۵/۵ - (۱ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.