۱۴۰۳-۳-۲۴ اصول کافی
بسم الله الرحمن الرحیم
««الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد»»
پنجشنبه ۱۴۰۲/۳/۲۴، درس اصول کافی، جلد اول
موضوع: باب ائمه علم پیغمبر خاتم و تمام پیغمبران و اوصیاء پیشین خود را به ارث بردهاند.
مقدمه{{بین رسولان تفرقه و جدایی نیست.
اما در قرآن میفرماید بعضی از انبیا را بر بعضی برتری دادیم ((فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ…))
یعنی در یک سری امور مشترک هستند ولی در بعضی از امور برتری و تفضل دارند.
فضیلت و برتری آنها به چه علت است؟!! در دو امر است اول علم و دوم قدرت.
خداوند به بعضی از انبیا قدرتهایی عطا کرده است که دیگر انبیا از آن محروماند.
مثلاً حضرت عیسی مرده زنده میکند و یا عصای حضرت موسی ع…، که در دیگران وجود ندارد.
آن سری از علوم آنها که مربوط به امت است مشترک است اما یک سری علوم اختصاصی خودشان است که باعث تفضل آنها میشود.
روایت (۲)
۲- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَوَّلَ وَصِیٍّ کَانَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ هِبَهُ اللَّهِ بْنُ آدَمَ وَ مَا مِنْ نَبِیٍّ مَضَى إِلَّا وَ لَهُ وَصِیٌّ وَ کَانَ جَمِیعُ الْأَنْبِیَاءِ مِائَهَ أَلْفِ نَبِیٍّ وَ عِشْرِینَ أَلْفَ نَبِیٍّ مِنْهُمْ خَمْسَهٌ أُولُو الْعَزْمِ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ ع وَ إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ کَانَ هِبَهَ اللَّهِ لِمُحَمَّدٍ وَ وَرِثَ عِلْمَ الْأَوْصِیَاءِ وَ عِلْمَ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ أَمَا إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ عِلْمَ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ عَلَى قَائِمَهِ الْعَرْشِ مَکْتُوبٌ حَمْزَهُ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ فِی ذُؤَابَهِ الْعَرْشِ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَهَذِهِ حُجَّتُنَا عَلَى مَنْ أَنْکَرَ حَقَّنَا وَ جَحَدَ مِیرَاثَنَا وَ مَا مَنَعَنَا مِنَ الْکَلَامِ وَ أَمَامَنَا الْیَقِینُ فَأَیُّ حُجَّهٍ تَکُونُ أَبْلَغَ مِنْ هَذَا
ترجمه:
امام باقر علیه السلام فرماید که: پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: نخستین وصیى که در روى زمین بود، هبهالله پسر آدم بود و هیچ پیغمبرى درنگذشت، جز اینکه او را وصیى بود و همه پیغمبران یکصد و بیست هزار تن بودند که پنج نفر آنها اولوالعزمند؛ نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمد علیهم السلام و على بن ابیطالب مانند هبهالله است براى محمد و علم اوصیاء و پیشینیان خود را بارث برده است همانا محمد علم پیغمبران و مرسلین از خود را به ارث برده.
بر پایه عرش نوشته است: حمزه (بن عبدالمطلب) شیر خدا و شیر رسولش و سرور شهیدانست و در طاق عرش نوشته است على (علیه السلام) امیر مؤمنان است، این است حجت ما بر کسیکه حق ما را انکار کند و نسبت به میراث ما جحو دور زد، چه مانعى از گفتن این مطالب داریم با آنکه مرگ در پیش است؟ (علم و حجت در برابر ماست) پس چگونه حجتى از این رساتر میشود.
شرح (حضرت شیث وصی حضرت آدم بود که علوم حضرت آدم به ایشان رسید.
حضرت آدم علیه السلام جزو انبیاء اولوالعزم نبود.
آیه قرآن ((ما عزم برای آدم نیافتیم))
لقب سیدالشهدا ابتدا مخصوص حضرت حمزه بود و بعد از به شهادت رسیدن اباعبدالله الحسین علیه السلام به ایشان داده شد.
جناب حافظ میفرماید:
نوشتهاند بر ایوان جنه الماوا
که هرکه عشوه دنیا خرید وای به وی
((و بنده گفتهام
نوشتهاند بر ایوان جنه الماوا
که هر که حب علی را فروخت وای به وی.))
این مطلب که علی امیر المومنان است باطن دارد و حقیقت دارد.
قال رسول الله ص: یاعلی انت امیر من فی السما و امیر من فی الارض و امیر من مضی و امیر من بقی لا امیر قبلک و لا امیر بعدک
یعنی: یا علی تو امیر اهل آسمان و امیر اهل زمین و امیر گذشتگان و امیر آیندگانی نه امیری قبل از تو بوده است و نه امیری بعد از تو خواهد آمد
وقتی میگوید بر طاق عرش نوشته است یعنی این امر یک حقیقت ثابت است در این عالم.
امیرالمؤمنین فقط علی بن ابیطالب است و کافر است کسی که این لقب را به خود نسبت بدهد.
امیرالمؤمنین یک امر حقیقی است در عالم چون وارث تمام علوم انبیا است.
««و ما منعنا من الکلام»» یک معنای آن این است، آن کسانی که حق ما را گرفتند جلوی انتشار علوم ما را گرفتند
روایت (۳)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ سَلَمَهَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ زُرْعَهَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ
دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً وَ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ التَّوْرَاهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ تِبْیَانَ مَا فِی الْأَلْوَاحِ قَالَ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ قَالَ لَیْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی یَحْدُثُ یَوْماً بَعْدَ یَوْمٍ وَ سَاعَهً بَعْدَ سَاعَهٍ
ترجمه:
مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیهالسلام فرمود، همانا سلیمان از داود ارث برد و ما از محمد ارث بریم. علم تورات و انجیل و بیان آنچه درالواح (جناب موسى علیه السلام) بود نزد ماست. عرض کردم: علم کامل همین است؟ فرمود: این علم کامل نیست، همانا علم کامل آنست که روز بروز ساعت بساعت پدید می آید.
روایت (۴)-
أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ شُعَیْبٍ الْحَدَّادِ عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ أَبُو بَصِیرٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً ص وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً ص وَ إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِیمَ وَ أَلْوَاحَ مُوسَى فَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَیْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا یَحْدُثُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَوْماً بِیَوْمٍ وَ سَاعَهً بِسَاعَهٍ
ترجمه: ضریس کناسى گوید: من خدمت امام صادق علیه السلام بودم و ابوبصیر هم نزد آنحضرت بود امام صادق علیه السلام فرمود، داود علم پیغمبران را به ارث برد و سلیمان از داود ارث برد و محمد صلى الله علیه و آله از سلیمان ارث برد و ما از محمد صلى الله علیه و آله ارث بریم و صحف ابراهیم و الواح موسى علیهم السلام نزد ما است، ابو بصیر گفت: علم کامل همین است فرمود: اى ابا محمد، علم کامل این نیست. علم کامل آنستکه در هر شب و هر روز، و ساعت به ساعت پدید آید.
روایت (۵)
– مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یُعْطِ الْأَنْبِیَاءَ شَیْئاً إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَاهُ مُحَمَّداً ص قَالَ وَ قَدْ أَعْطَى مُحَمَّداً جَمِیعَ مَا أَعْطَى الْأَنْبِیَاءَ وَ عِنْدَنَا الصُّحُفُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هِیَ الْأَلْوَاحُ قَالَ نَعَمْ
ترجمه: ابوبصیر گوید: امام صادق علیه السلام بمن فرمود، اى ابا محمد خداى عزوجل چیزى به پیغمبران عطا نفرمود، جز آنکه آن را به محمد صلى الله علیه و آله عطا کرد و همه آنچه را به پیغمبران داد، به محمد هم عطا فرمود و آن صحفى که خداى عزوجل در (۱۹ سوره ۸۷) فرماید (((صحف ابراهیم و موسى))) نزد ماست، عرض کردم: آن صحف همان الواحست؟ فرمود: بلى.
شرح: اصل تورات حضرت موسی و اصل کتب انبیاء در دست ما است.
در زیارت وارث میخوانیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَِفْوَهِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِىِّ اللَّهِ
سلام بر توای وارث آدم برگزیده خدا سلام بر توای وارث نوح پیغمبر خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ اِبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسى کَلیمِ اللَّهِ
سلام بر تو ای وارث ابراهیم خلیل خدا سلام بر توای وارث موسى هم سخن با خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عیسى رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبیبِ اللَّهِ
سلام بر توای وارث عیسى روح خدا سلام بر توای وارث محمد حبیب خدا
اَلسَّلام عَلَیْکَ یا وارِثَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلَیْهِ السَّلامُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفى»»
این مضامین یعنی تمام مقامات که انبیا داشتند در شما ائمه جمع است و اینها مربوط به باطن ولایت و امامت است.
در اینجا اصل بحث اینست که بفهمیم اسلام چیست؟ امام کیست؟ خلیفه الله کیست؟ امام زمان کیست؟ ما باید دست بسوی چه کسی دراز کنیم؟
روایت (۶)
– مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقَدْ کَتَبْنا
فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ مَا الزَّبُورُ وَ مَا الذِّکْرُ قَالَ الذِّکْرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الزَّبُورُ الَّذِی أُنْزِلَ عَلَى دَاوُدَ وَ کُلُّ کِتَابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُمْ
اصول کافى جلد ۱ صفحه: ۳۲۷ روایه: ۶
ترجمه: ابن سنان از امام صادق علیه السلام راجع بقول خداى عزوجل (۱۰۵ سوره ۲۱) (ما در کتاب زبور پس از ذکر نوشتیم) پرسید، زبور چیست و ذکر کدامست؟ فرمود: ذکر نزد خداست (لوح محفوظ) و زبور آنستکه بر داود نازل شد و هر کتابى که نازل گشته است نزد اهل علمست و ما هستیم اهل علم.
شرح
حدیث: روایت است که زمین را صالحان به ارث میبرند.
بالاخره امام زمان میآید و اموال را به سویه تقسیم میکند، امن و امان زمین را میگیرد و مردم به طرف کمال خود حرکت میکنند.
روایت: دولت ما آخرین دولتها است.
هر فرقهای قبل از ما حکومت میکند برای اینکه نگویند اگر ما بودیم مثل دولت امام زمان حکومت میکردیم.
سؤال شد از امام صادق ع: ذکر و زبور چیست؟
امام: ذکر در نزد خداست و زبور همان کتابی است که بر داوود ع نازل شد.
فرمود: الذکر عندالله ذکر نزد خدا است و زبور بر حضرت داوود علیه السلام نازل شد یعنی اول در ذکر نوشته شده بعد در زبور.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۹﴾
بى تردید ما این ذکر را نازل کردهایم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود.
ذکر نزد خداوند بوده است و بعد نازل شده، پس ذکر همان قرآن است، و زبور زیر مجموعه قرآن است.
زبور مقدار علمی که حضرت داوود علیه السلام گنجایش آن را داشت.
تمام کتب آسمانی زیر مجموعه قرآن هستند.
هر کدام قطرهای از اقیانوس قرآن هستند.
قرآن تنها کتابی است که محفوظ مانده و حفظ شده.
روایت (۷)
– مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی زَاهِرٍ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَخِیهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنِ النَّبِیِّ ص وَرِثَ النَّبِیِّینَ کُلَّهُمْ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مِنْ لَدُنْ آدَمَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى نَفْسِهِ قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ مُحَمَّدٌ ص أَعْلَمُ مِنْهُ قَالَ قُلْتُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ کَانَ یُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ وَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ کَانَ یَفْهَمُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْمَنَازِلِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَالَ لِلْهُدْهُدِ حِینَ فَقَدَهُ وَ شَکَّ فِی أَمْرِهِ فَقالَ ما لِیَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کانَ مِنَ الْغائِبِینَ حِینَ فَقَدَهُ فَغَضِبَ عَلَیْهِ فَقَالَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطانٍ مُبِینٍ وَ إِنَّمَا غَضِبَ لِأَنَّهُ کَانَ یَدُلُّهُ عَلَى الْمَاءِ فَهَذَا وَ هُوَ طَائِرٌ قَدْ أُعْطِیَ مَا لَمْ یُعْطَ سُلَیْمَانُ وَ قَدْ کَانَتِ الرِّیحُ وَ النَّمْلُ وَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الشَّیَاطِینُ وَ الْمَرَدَهُ لَهُ طَائِعِینَ وَ لَمْ یَکُنْ یَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ کَانَ الطَّیْرُ یَعْرِفُهُ وَ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى وَ قَدْ وَرِثْنَا نَحْنُ هَذَا الْقُرْآنَ الَّذِی فِیهِ مَا تُسَیَّرُ بِهِ الْجِبَالُ وَ تُقَطَّعُ بِهِ الْبُلْدَانُ وَ تُحْیَا بِهِ الْمَوْتَى وَ نَحْنُ نَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ إِنَّ فِی کِتَابِ اللَّهِ لآَیَاتٍ مَا یُرَادُ بِهَا أَمْرٌ إِلَّا أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ بِهِ مَعَ مَا قَدْ یَأْذَنُ اللَّهُ مِمَّا کَتَبَهُ الْمَاضُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا فِی أُمِّ الْکِتَابِ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ ما مِنْ غائِبَهٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ ثُمَّ قَالَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَنَحْنُ الَّذِینَ اصْطَفَانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَوْرَثَنَا هَذَا الَّذِی فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ
ترجمه:
ابراهیم گوید: پدرم گفت، به امام کاظم ع عرض کردم: قربانت گردم، بمن بفرمائید که: آیا پیغمبر ما صلى الله علیه و آله وارث تمام پیغمبران است؟ فرمود: آرى، عرض کردم: از زمان آدم تا بخود آن حضرت برسد؟ فرمود: خدا هیچ پیغمبرى را مبعوث نفرمود، جز اینکه محمد صلى الله علیه و آله از او اعلم بود، عرض کردم: عیسى بن مریم مردگان را باذن خدا زنده میکرد، فرمود: راست گفتى و سلیمان هم نطق پرندگان را مىفهمید و پیغمبر صلى الله علیه و آله هم بر این مراتب توانائى داشت، سپس فرمود: چون سلیمان شانه سر را حاضر نیافت و در امر او بشک افتاد، گفت: (۲۰ سوره ۲۷) (((چرا شانه سر را نمىبینم مگر او غایب است؟ (((پس بر او خشمگین شد و گفت، (((او را عذابى سخت مىکنم و یا سرش را مىبرم و یا باید دلیل روشنى آرد))) و خشم سلیمان بر شانه سر براى این بود که او سلیمان را بمحل آب راهنمائى مىکرد، (موقعى که سلیمان و همراهانش بوسیله باد در هوا حرکت میکردند) خدا باین پرنده چیزى عطا کرده بود که بسلیمان عطا نفرموده بود، در صورتیکه باد و مور و انس و جن و شیاطین و سرکشان مطیع او بودند ولى او جاى آبرا در زیر هوا نمیدانست و پرنده میدانست.
خدا در کتابش فرماید (۲۹ سوره ۱۳) (((و اگر قرآنى باشد که کوهها با آن حرکت کنند یا زمین بدان شکافته شود (بوسیله آن طى الارض شود) یا مردگان بدان سخنگو شوند))) ما وارث آن قرآنیم که آنچه کوهها بوسیله آن حرکت کند در آنست و بوسیله آن بکشورها مسافرت شود و مردگان بدان سخنگو شوند، ما آب را در زیر هوا تشخیص میدهیم و همانا در کتاب خدا آیاتى است که بوسیله آنها چیزى خواسته نشود جز اینکه خدا به آن اجازه دهد (هر دعائى از برکت آن آیات مستجاب شود) علاوه بر آنچه خدا براى پیغمبران گذشته اجازه فرموده است (علومى که به آنها عطا کرده است مرآت) همه اینها را خدا در قرآن براى ما مقرر فرموده است، همانا خدا میفرماید (۷۵ سوره ۲۷) (((هیچ نهفتهاى در آسمانها و زمین نیست، جز اینکه در کتابى آشکار است))) و باز فرماید (۲۹ سوره ۳۴) (((آنگاه این کتاب را بکسانیکه از میان بندگان خود انتخاب کردهایم بارث دادیم))) و مائیم کسانیکه خداى عزوجل انتخابمان کرده و این کتاب را که بیان همه چیز در آنست به ارث به ما داده.
شرح حدیث
(هدهد به سلیمان ع گفت من به چیزی احاطه پیدا کردهام که تو به آن احاطه نداری
پس فقط خاتم انبیا و ائمه ع اند که احاطهی کامل به همهی علوم دارند
همه چیز در قرآن آمده و ائمه قرآن ناطقاند
در قران آیهای در سوره کهف است که بخوانید هر وقت خواستید بیدار میشوید
آخرین آیه سوره کهف
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدًا.
و در سوره کهف آیه ۱۱ و ۱۲ را هر وقت بخوانید
میخوابید
الکهف
فَضَرَبْنَا عَلَىٰ آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَیُّ الْحِزْبَیْنِ أَحْصَىٰ لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا.
تلاوت آیات قرآن توسط کسی که اهل قرآن است دارای اثر است.
حروف مقطعه قرآن اسم اعظم است.
در گرفتاریها امام علی ع این عبارت قرآنی را ذکر خود میکردند:
(یا کهیعص یا حمعسق لاحول و لا قوه الا بالله)
تماماً در قرآن آمده که انبیا چه تصرفاتی داشتهاند.
قرآن بخوانید که قرآن اسرار خود را به شما نشان خواهد داد، حالا به هر اندازهای که توان دارید.
دردی نیست مگر اینکه درمان آن در قرآن آمده است.
الحمدلله علی الولایه