ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۳-۱-۱۲ تفسیر سوره هود جلسه ۱۲

بسم الله الرحمن الرحیم

««الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد»»

یکشنبه ۱۴۰۳/۱/۱۲ تفسیر قران سوره هود

موضوع: تفسیر آیات ۹۲ تا ۹۷ سوره هود

رسول الله ص: «سوره هــــــود مرا پیر کرد»

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

داستان حضرت شعیب علیه السلام

جناب سعدی

«گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد به خود

گمان نبرد هیچ‌کس که نادانم»

عقل را از روی کره زمین بردارند هیچ جاهلی نمی‌گوید من نادان هستم.

پس چرا قوم شعیب می‌گویند ما نمی‌فهمیم!!! درواقع می‌گویند نمی‌خواهیم بفهمیم تو چه می‌گویی!!!

هود

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَکُمْ ظِهْرِیًّا إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ

ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ! ﺁﻳﺎ ﻋﺸﻴﺮﻩ ﻛﻮﭼﻜﻢ ﻧﺰﺩ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ کرده‌اید؟! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎم می‌دهید، ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ. (٩٢)

نکته: مشرک کسی نیست که خدا را قبول نداشته باشد. آنکه خدا را قبول ندارد، کافر اصطلاحاً دهری است. قائل به خدا نیست و معتقد است ما را هلاک نمی‌کند مگر روزگار ((وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ..))

مشرک خدا را قبول دارد دیگران را هم در مقام عبودیت و بندگی قبول دارد.

وقتی خدایانی را قبول می‌کنند آهسته آهسته خدا می‌رود کنار و بت‌ها جای خدا می‌نشینند.

خدا را گرفته‌اید یعنی چه!!!

آیه قرآن (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ) ندیدی کسی که هوای نفس خودش را خدا گرفته بود.

معرفت انسان به خدا می‌شود آن اتخاذ خدا. خدا را چطور اتخاذ کرده‌ای!!!

فرق بین عارف بالله با غیر عارف بالله در معرفت به خدا در چیست؟!!!

همه یک خدا داریم. هر کسی معرفتش به خدا یک طور است. یکی هوای نفس خود را خدا گرفته یکی خدا را خیلی دور قرار داده و یکی خدا را خیلی نزدیک قرار داده است.

یکی خدا را خدای مرده گرفته است، خدای بود این عالم را آفریده… اما خدا حی است زنده است. آنچه در تو می‌گذرد می‌داند.

وراءکم ظهریا… وراء یعنی جایی که در مقابل دید ما نباشد.

در سوره کهف (وَکَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَهٍ غَصْبًا) ورای آنها پادشاهی بود کشتی‌ها را غصب

می‌کند.

آیه قرآن (وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِیطٌ ) از جایی که نمی‌بینید خدا به آنها احاطه دارد.

واتخذتموه وراءکم… خدا را جوری قرار داده‌اید که جلوی چشم شما نیست. خدایی نیست که ما را ببیند و حرف ما را بشنود.

وراءکم ظهریا، به پشت افکنده، یک خدایی که مقابل چشم نیست آن هم به پشت سر انداخته‌اید.

کسی که در معاملات دغل بازی می‌کند خدا در مقابل او نیست خدا را پشت سر انداخته است.

اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً، امام صادق علیه السلام ذکر کثیر این نیست که بگویید سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر، ذکر کثیر این است وقت گناه خدا را یاد کنی و از گناه دوری کنید.

حضرت شعیب ع به کسانی که کم فروشی می‌کردند گفت خدا را اینطور گرفته‌اید که هم دور در نظر گرفته‌اید و هم پشت سر انداخته‌اید.

اخذ دو جور داریم{اخذ یعنی گرفتن}

۱- یک اتخاذ که شما خدا را می‌گیرید؟

۲- یک اتخاذ که خداوند اخذ می‌کند شما را.

سوره هود آیه ۱۰۲

وَکَذَٰلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِیَ ظَالِمَهٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ

و کذلک اخذ… خدا را چطور می‌گیرید؟

حدیث (عَنْ أَبی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَحْسِنِ اَلظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ بی، فإن خیرا فخیرا و إن شرا فَشَرّاً.

امام رضا علیه السّلام فرمود: بخدا خوش گمان باشید. زیرا خداى عز و جل می‌فرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویشم، اگر گمان او خوبست، رفتار من خوب است و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد.

گرفتن خدا که برای خود چقدر ارزش قائل هستیم. این اخذ، مال خدا است.

اخذ گرفتن که خدا را چطور گرفته‌ای، همانطور هم خدا تو را اخذ می‌کند.

خداوند انسان را در چه جایی اخذ کند، خوب است؟!!!! خدا در نماز شما را اخذ کند خیلی عالی است و در سجده، حضرت ابراهیم علیه السلام در سجده از دنیا رفت یک موقع انسان طرف گناه می‌رود آنجا خدا او را اخذ می‌کند!!.

آن کسی که خدا را نیک نگرفته خدا هم موقع گرفتن خوب نمی‌گیرد بلکه اخذ او شدید است.

خدا به آنچه انجام می‌دهید احاطه دارد اگر خدا را ناظر در کارهای خود گرفتید، گناه نمی‌کنید خدا به اعمال شما احاطه دارد.

حالا که خداوند به کارهای شما احاطه دارد چه می‌کنید؟(… لاَ یُمْکِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُکُومَتِکَ) از حکومت خدا نمی‌شود فرار کرد.

هود

وَیَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَمَنْ هُوَ کَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ

ﻭ ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ! ﺑﻪ اندازه‌ای ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺗﻮﺍﻥ ﺷﻤﺎﺳﺖ، ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ، ﻣﻦ [ﻫﻢ] ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ [ﺑﻪ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺍﻟﻬﻲ ﺧﻮﺩ] ﻋﻤﻞ می‌کنم; ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻋﺬﺍﺏ ﺭﺳﻮﺍ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﻛﻴﺴﺖ؟! ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮم. (٩٣)

معلوم می‌شود چه کسی دروغ می‌گوید شما منتظر باشید من هم جز منتظران هستم.

این انتظار فرج است. یک موقع فرج در کارها است که از طرف خدا گشایشی شود و یک موقع فرج، فرج امام عصر عج است.

هود

وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْبًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَهٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَهُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ

ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﻣﺎ ﺭﺳﻴﺪ، ﺷﻌﻴﺐ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺑﺎ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻳﻢ، ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ [ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ] ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﭘﺲ ﺩﺭ خانه‌هایشان ﺑﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺟﺴﻤﻰ ﺑﻲ ﺟﺎﻥ ﺷﺪﻧﺪ. (٩۴)

و لما جاء امرنا.. امر ما آمد. امر، عذاب است.

برحمه منا.. رحمتی از خودش. این رحمت چیست؟ در آیه ۹۰ همین سوره هود آمده است ان ربی رحیم ودود، این همان رحمت است که در این دنیا ظهور کرده است.

هود

کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فیها أَلَا بُعْدًا لِّمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ

ﮔﻮﻳﻲ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ! ﻣَﺪﻳﻦ [ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ] ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺩ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺛﻤﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ. (٩۵)

در آن دیار گویا بعد از عذاب اصلاً خبری نبود. گویا اصلاً کسی در آنجا زندگی نمی‌کرده است.

بعد یعنی دوری، دوری از رحمت الهی است.

دایره رحمت الهی لامتناهی است. مرکز آن دایره می‌شود رحمت رحیمیه خداوند، هرچه از آن نقطه دور شوید از رحمت رحیمی دور می‌شوید و اعمال انسان موکول بخودش می‌شود. رهین اعمال خودش می‌شود. در حالی که به طرف رحمت رحیمی بیایید حرف امام را گوش بدهید خداوند کارهایتان را درست می‌کند (فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ) سیئات را به حسنات تبدیل می‌کند.

در آیه ۸۹ همین سوره

وَیَا قَوْمِ لَا یَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِی أَنْ یُصِیبَکُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ ۚ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْکُمْ بِبَعِیدٍ

شعیب باز گفت: ای قوم، ضدّیت با من شما را بر آن وادار نکند که بر شما هم بلایی مانند قوم نوح یا قوم هود یا صالح از جانب خدا نازل شود و (به خصوص که) قوم لوط دورانشان دور از شما نیست.

فرمود یکی از عذاب‌های آنها به شما اصابت می‌کند و عذاب قوم ثمود به آنها اصابت کرد و عذاب این دو قوم شبیه بود.

اعمی را هدایت کردی ولی آنها کوری را بیشتر دوست می‌داشتند همچون قوم صالح شتر از دل کوه آمد ولی ….

جای شک و عصیان برای آنها نبود ولی خودشان عذاب خواستند.

برای اینها هم دوری باد بر قوم ثمود آنگونه که بر قوم مدین. شباهت دارند باهم.

((پایان داستان قوم شعیب که مدین باشد))

داستان حضرت موسی ع: مقدمه ((حضرت موسی علیه السلام پیامبری است که در قرآن بیشترین اسم از او برده شده است. ۱۳۰ مرتبه اسم او آمده و در ۳۰ سوره قرآن از او یاد شده هیچ پیامبری به اندازه ایشان یاد نشده، داستان‌های مختلف از زندگی حضرت موسی ع در قرآن آمده است و در اینجا از آیه ۹۶ تا ۹۹، خلاصه، سه آیه در مورد حضرت موسی آمده است.

هود

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ

ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻮﺳﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ نشانه‌های ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻧﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ، (٩۶)

حضرت موسی علیه السلام ۹ معجزه داشت. او برای فرعون معجزات عظیم نشان داد.

گاهی اوقات پیامبری می‌آید و همان موقع با او معجزه نمی‌آید و پس از اینکه قومش از او معجزه می‌خواهند، می‌آورد ولی اینجا می‌فرماید حضرت موسی با معجزه فرستاده شد.

سلطان مبین (حضرت موسی را با سلطان مبین فرستادیم. سلطان را از آیات جدا می‌کند.

سلطان از سلطه و تسلط می‌آید.

این سلطان مبین چیست!!! که با آیات، سلطان مبین فرستادیم!!! گاهی وقت پیامبر معجزه‌ای می‌آورد مثل حضرت صالح ع شتر را از دل کوه بیرون آورد و بعد از مدتی بر او مسلط شدند و شتر را کشتند.

حضرت موسی ع یک نفر در مقابل یک ابرقدرت قرار دارد. مصر خودش یک ابرقدرت است و فرعون پادشاه این مملکت ابرقدرت بود.

حضرت موسی با یک عصا و لباس پشمی به مصر رفت. می‌گوید با سلطان مبین رفت یعنی نتوانست فرعون حضرت موسی علیه السلام را بکشد حتی زمانی که خداوند حضرت موسی را مأمور کرد به طرف مصر برود. (قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نفساً فَأَخَافُ أَن یَقۡتُلُونِ

موسى گفت: پروردگارا! من یک نفر از آنها را کشته‌ام می‌ترسم که مرا بکشند.

فرمود من با شما دو تن هستم.

حتی نتوانست به معجزه حضرت موسی صدمه بزند. حضرت موسی فرعون و تمام لشکریان او را در دریا غرق کرد.

هود

إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ

ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻭ ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻭ ﺳﺮﺍﻥِ [ﻗﻮمِ] ﺍﻭ، ﻭﻟﻲ [ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻔﻆ ﻣﻘﺎم ﻭ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩ] ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻱ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻧﺒﻮﺩ. (٩٧)

ملأ به معنی پری است در مقابل خلأ یعنی خالی

این‌ها فاتبعوا امر فرعون… این‌ها از امر فرعون تبعیت می‌کردند با اینکه حضرت موسی سلطان مبین داشت، معجزات موسی را قبول نکردند. بعد معجزات تبدیل به بلا می‌شد و اینها می‌گفتند از خدا بخواه بلا برطرف بشود. من قوم را به سوی تو می‌فرستم ولی وقتی که بلا برطرف می‌شد باز این‌ها از این امر سرکشی می‌کردند. دنبال امر فرعون بودند. یعنی معجزه را می‌دیدند ولی باز هم از امر فرعون تبعیت می‌کردند.

امر فرعون رشید یعنی رشد یافته نبود چون خود فرعون در سوره غافر آیه ۲۹ آمده (قَالَ فِرْعَوْنُ مَآ أُرِیکُمْ إِلَّا مَآ أَرَى‏ وَمَآ أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ)

فرعون گفت: «من جز آن چه را که تشخیص می‌دهم راه دیگرى به شما ارائه نمی‌دهم و من جز راه رشد، شما را هدایت نمی‌کنم.

موسی علیه السلام معجزات الهی آورد. راه حضرت موسی رشید است.

امر فرعون رشد یافته نبود از نظر تکنولوژی پیشرفته بودند ولی راه انسانیت آنها درست نبود.

انسان دو جنبه دارد، یک بعد جسمانی آنچه مربوط به جسم است مثل کشتی سازی و….. مربوط به جسم انسان است. یک جنبه روح داریم مقام انسانی.

جناب مولانا

«ای برادر تو همان اندیشه‌ای /

مابقی خود استخوان و ریشه‌ای»

اندیشه واقعیت تو است.‌ انبیا می‌آمدند انسانیت انسان را برای آخرتس درست کنند. گاهی وقت این دو با هم در تضاد قرار می‌گیرند. نمی‌شود که هم خدا را داشته باشی و هم خرما…

موسی علیه السلام سلطان مبین آورد. نمی‌شود هم فرعون را قبول کنی و هم حضرت موسی را.

امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: خوشا به حال کسی که موسی عقلش بر فرعون هوای نفسش غالب آمده است.

صدق الله العلی العظیم

خدایا توفیقی بده ما در مورد قرآن تو کوتاهی نکنیم

و سهم و بهره ما از قرائت بیش از این باشد.

امین.

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.