۱۴۰۲-۱-۳ تفسیر سوره هود جلسه ۱
بسم الله الرحمن الرحیم،
پنچشنبه ۱۴۰۲/۱/۳، ایام ماه مبارک رمضان
((تفسیر سوره هود، «جلسه اول»))
قران بجز از مدح علی آیه ندارد
«بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم»
افتتاح کلام الهی با بسم الله الرحمن الرحیم
است.: ما هم باید کلام و کارمان با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز بشود
کلام وکاری که با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز بشود ابتر و بی دنباله نمیماند.
بسم الله الرحمن الرحیم هر سوره مخصوص همان سوره است و به اعتقاد شیعه بسم الله الرحمن الرحیم- اول آیه هر سوره است
اهل سنت بعضی چنین اعتقادی ندارند…. ولی ما شیعیان بسم الله الرحمن الرحیم را جزو آیه اول هر سوره می دانیم و بسم الله الرحمن الرحیم کلید است و کلید همه قفلهای عالم بسم الله الرحمن الرحیم است حتی عارف که در عالم تصرف میکند با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم است
چون کلید است و کلید برای باز شدن هر دربی بسم الله الرحمن الرحیم است.
🌹سوره هود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الر ۚ کتَابٌ أُحْکمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبِیرٍ﴿۱﴾
الف، لام، راء. [این] کتابی است که آیاتش [به صورت حقیقتی واحد] استواری واستحکام یافته، سپس از سوی حکیمی آگاه [در قالب سورهها، آیهها، حقایق اعتقادی، اخلاقی و عملی] تفصیل داده شده است.
سوره هود خصوصیتی دارد که رسول خدا ص فرمودند: سوره هود من را پیر کرد. این نشان میدهد که سوره هود خصوصیتی دارد مثلاً سوره یس قلب قرآن است و سوره الرحمن عروس قران…
سوره هود: فَاسْتَقِمْ کمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَک وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
پس همانطورکه مأموریت یافتهای، ثابتقدم باش. کسانی هم که با تو رو بهسوی خدا آوردهاند، ثابتقدم باشند. مبادا سرکشی کنید که خدا کارهایتان را میبیند. (۱۱۲)
“فَاسْتَقِمْ کمَا أُمِرْتَ”
– استقامت کن به آنچه امر شدهای
در هر صورت این سوره ثقل و سنگینی خاصی دارد.
سوره هود یازدهمین سوره قرآن است
که ابجد هو میشود ۱۱ که این هم میشود سوره یازدهم
از امیرالمؤمنین ع سؤال شد که آقاجان آیا در قرآن بصورت معما چیزی آمده است؟
فرمودند بله در سوره هود ع:
“مَّا مِن دَابَّهٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَیٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ”
هود: إِنِّی تَوَکلْتُ عَلَی اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکم مَّا مِن دَابَّهٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَیٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
من به خدا توکل میکنم که صاحباختیار من و شماست. هر موجود زندهای باشد، زمام کارهایش دست اوست و بس. خدا با راهوروشی درست کار میکند. (۵۶)
– هیچ جنبندهای دابه ای نیست، مگر این که هو پیشانی او را گرفته است
هو پیشانی دابه را گرفته است – دابه اولش “د “است پس میشود هود که کلام حضرت هود هم هست که فرمود بصورت معما است وقتی به آنجا رسیدیم حرفهایی هست که باید مطرح کنیم!
حضرت هود ع از انبیایی هستند که بعد ازحضرت نوح ع مبعوث شدند و از نظر زمانی با پیامبر اسلام ص خیلی فاصله داشتند.
قوم عاد از اقوامی بودند که در یمن نزدیک عربستان ساکن بودند و خود قرآن محل آنها را میفرماید
احقاف که تپههای شن را می گویند
و این احقاف طرف یمن به عربستان آن منطقه بوده قبل از تاریخ آکدیان در خود قرآن یک عاد اولی ایی است تمدنی که خیلی پیشرفته بودند
الفجر: أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِعَادٍ
مگر ندیدی خدا چه کرد با قوم عاد؟! (۶)
خداوند حضرت هود ع را مبعوث میکند برای اینان و داستان هود ع در سه سوره قرآن آمده است: سوره قصص، سوره شعرا، سوره هود به داستان هود ع اشاره شده است
«در فضیلت سوره هود هم روایت شده اگر کسی این سوره را هرجمعه قرائت کند با انبیاء محشور میشود»
سورههایی که در قرآن با حروف مقطعه “الر ” شروع شده است
۱- سوره یونس، سوره هود، سوره یوسف، سوره ابراهیم، سوره حجر
اکثر مفسران در مورد حروف مقطعه چیزی که گفتهاند خلاصه حرف این است که اینها رمزی بین خدا و رسول است …
گوئیم حروف مقطعه از مرتبهای نازل شده است فوق مرتبه قرآن از مرتبه بالاتر نازل شده است
کلمات ترکیب حروفاند یعنی حروف حقایقی بسیطاند که به این صورت ظهور کردهاند…
حروف مقطعه آن مرتبه بسیط قرآن هستند و هر کدام از آن حروف مقطعه یک مرتبه کلی ازقرآن است.
روایت: تمام قرآن در” الم” جمع است اینها مقام جمع هستند
«اشاره در مورد حروف مقطعه: روایت از امام باقر ع است میفرماید این حروف مقطعه اشاره دارد به حکومتها و اتفاقاتی که مثلاً می افتد و کسانی که به حکومت میرسند. مثلاً: المص را میگوید در مورد بنی العباس است بعد میگوید قائم ما به ” الر” قیام میکند …
حالا این سوره
با ” الر” شروع میشود داستان حضرت نوح ع در چند جای قرآن آمده است
اما تنها در این سوره است که بحث نشستن کشتی نوح ع بر جودی مطرح میشود
یعنی سر گذشت نجات کشتی نوح ع فقط دراین سوره مطرح میشود
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
إنّما مَثَلُ أهلِ بَیتی فیکم کمَثَلِ سَفینَهِ نُوحٍ؛ مَن رَکبَها نَجا، و مَن تَخَلّفَ عَنها هَلَک.
مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است هر کس سوار شود نجات پیدا میکند و هر کس سوار نشود هلاک میشود.
عاقبت کشتی نوح ع بر جودی قرار گرفت به ساحل امن رسید که این اشاره پیدا میکند به ظهور امام عصر عج که کشتی اهل بیت بر جودی مینشیند استقرارش بر جود است که امام عصر عج روایت هست که آنقدر میبخشد به مردم که محتاج پیدا نمیشود اینگونه امنیت را در زمین بر قرار میکند حکومتش بر جود است
” وَاسْتَوَتْ عَلَی الْجُودِی وَقِیلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ”
-روایت: یعنی سفیانی – مرگ باد بر ظالمان آنجا مرگ و دوری است که در ظهور امام عصر عج اتفاق می افتد
روایت: اسم اعظم در این حروف مقطعه است امام ع وقتی میخواهد تصرفی انجام دهد این حروف را ترکیب میکند بعد در عالم تصرف میکند این حروف چه اسراری دارند اگر همه کلمات خاصیتی دارند از حروف است چون حروف مادر کلماتاند ووو
و بعد از ذکر این حروف مقطعه همیشه ذکر قرآن و کتاب الهی میآید “ص والقرآن ذی الذکر، ق و القرآن المجید…
عرض کردیم ” الر کتاب ” خود ” الر” کتاب است کتابی است چون گفتیم مرتبه کلی قرآن است
فصلت در مقابل احکمت است در فارسی
بکار میبریم محکم – کتابی که آیاتش محکم است پس تفصیل خورده است از نزد حکیم خبیر یعنی فصل فصل شدن یعنی جدا شدن
تمام این تفصیلات باهم مرتبطاند وتمام اینها قائم بر یک حقیقت هستند مثل یک تنه درختی که شاخ و برگ دارد برگ درخت را بگیرید دنبال کنید میرسید به تنه؛ قرآن اینگونه است یک حقیقت کلی دارد یک حقیقت واحده است حالا ظهور کرده تفصیلات مختلفه خورده است
قرآن کتاب تاریخ و کتاب اخلاق و فقه نیست اما تاریخ و اخلاق و فقه در آن هست عقاید نیست اما درآن کلام اعتقادات هست کتابی نیست که مربوط به هر کدام از اینها باشد شاخ و بر گهای گستردهای دارد تمام اینها برگشت میکند به یک حقیقت تفصیل خورده یعنی تمام آیات باهم پیوستگی دارند
همچنین عالم وجود عالم تکوین است یعنی کتاب تکوین یک کتاب تدوین داریم که قرآن است ویک کتاب تکوین که این عالمست یک حقیقت کلی میآید تفصیل میخورد در لیله القدر بعد این کثرات از او ظاهر میشوند در کجای قران آمده؟
در ” ن والقلم و ما یسطرون ”
که قلم فیض را از ن میگیرد به مادون میرساند
پس تمام آنچه که قلم نوشته در این عالم از آن قلم است و قلم از ن است همین سیر در قرآن یعنی همین مطلب هم در مورد قرآن است تمام جزییات قرآن برگشت میکنند به یک حقیقت تمام احکام دین و تمام قوانین شریعت که در اسلام آمده و آن حقیقت توحید است و هر چه که در قرآن و احکام اسلام آمده شرایع و قوانین زندگی برای بندگی وتوحید است اینها تفصیل خورده حقیقت توحید هستند اینها شاخ و برگهای توحیدهستند، که چگونه بندگی کنیم.
این آیه یک کلید است، توحید یعنی چی؟ توحید یک تفکر و یک اعتقاد است درست است یکتا پرستی یک اعتقاد و یک تفکر است یک امر ذهنی است و این امر ذهنی با جسم ما ارتباط دارد ووو
یعنی کسی که قائل به توحید است کارهایش نباید مثل بت پرست باشد گفتارش رفتارش منش او…
اگر گفتی خدا یکی است و همه عالم ظهور فعل خدا است پس باید مثل مشرک رفتار نکنید
فصلت
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَائِکهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کنتُمْ تُوعَدُونَ
البته کسانی که گفتند: «صاحباختیارمان خداست» و پای حرفشان ایستادند، فرشتگان در هنگام مرگ بر آنان فرود میآیند که: «نترسید و غصه نخورید! مژده باد شما را به بهشتی که در دنیا به شما وعده میدادند. (۳۰)
– اینها چه طور استقامت کردند؟ در فعل باید استقامت داشته باشد در کار باید استقامت داشته باشد اگر گفتید خدای من الله است دیگر امید به کسی نباید داشته باشید توحیددر فکر است پس باید ظهور کند همه کاره خدا است پس از کسی دیگر نباید بترسید واینها میشود آن عملکرد جسم ما یعنی کسی که موحد میشود عملکرد جسمش با عمل کرد دیگران متفاوت میشود عمل کرد جسمش میشود همان شریعت نماز بخوان روزه بگیر زنا نکن دزدی نکن قتل نکن این کارها را نکن اینها میشود ظهور آن توحید آن حقیقت ذهنی باید تفصیل بخورد این جا ودر اعمال ما باید نشان داده شود و آن میشود احکام دین وگرنه صرف این که خدا یکی است که تمام نشد
صدیقه طاهره س که جان عالم به قربانش در خطبه فدکیه فرمودند: لا اله الاالله کلمه ایی است که تأویل آن اخلاص است یعنی وقتی می گویی نیست خدایی جز الله این یک حرف است باید در عمل اخلاص داشته باشی تا لااله الاالله درست شود فقط برای خدا باش و برای خدا عمل کنی یعنی این صورت ذهنی باید در عملکرد شما نشان داده شود.
قرآن یک سبکی دارد به نام پاشان یعنی انگار خدا داستان حضرت ابراهیم ع را پاشیده در قرآن و اما این پاشان بودن این قران همه قائم به یک حقیقت است
«فصلت من لدن حکیم خبیر» – حکیم کسی که حکمت دارد یعنی علم به روابط اشیاء و خود محکم چیزی که با هم ارتباط داشته باشد محکم است و میگوید قرآن از نزد حکیم خبیر است خبر دارد از عاقبت اشیاء ووو
و این قرآن که تفصیل خورده، حکیم خبیر آنرا تفصیل زده است و همه ارتباطها را میداند
«شعرجناب شبستری»
جهان چون چشم و خال و خط و ابروست
که هر چیزی بجای خویش نیکواست
این کتاب هم همین جور یک اصل توحید است بعد تفصیل خورده شده آیات آن هم از نزد حکیم خبیر
أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ ۚ إِنَّنِی لَکمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ ﴿۲﴾
که جز خدا را نپرستید، یقیناً من از سوی او برای شما بیم دهنده [از عذاب] و مژده دهنده [به بهشت و رضوان] هستم. (۲)
– این که جز خدا نباید بپرستید این کلی است و بعد جزئی توضیح میدهد که چه طورجز خدا را نباید بپرستید…
بدرستی که من برای شما از جانب او نذیر و بشیرم
«نکته: “إِنَّنِی لَکمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ ” ” اننی” یعنی من ضمیر است ” لکم ” برای شما ” منه” از او – من شما او سه تا ضمیر پشت سر هم آمده است
در این سوره زیاد آمده است
در سوره الرحمن ضمائر دوتا دوتا است…..
جز خدا را بندگی نکنید این اصل تمام توحید و شعار انبیاء همین است که جز خدا را پرستش نکنید و جز خدا را نپرستید
وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیهِ یمَتِّعْکمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَیٰ أَجَلٍ مُسَمًّی وَیؤْتِ کلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیکمْ عَذَابَ یوْمٍ کبِیرٍ ﴿۳﴾
و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید تا آنکه شما را تا پایان زندگی از بهره نیک و خوشی برخوردار کند، و هر که را صفات پسندیده و اعمال شایسته او افزونتر است، پاداش زیادتری عطا کند، و اگر روی از حق برگردانید، من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم. (۳)
الحمدلله علی الولایه