ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۲-۴-۴ شرح عیون جلسه ۳۲۵

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یک شنبه ۱۴۰۲/۴/۴- کتاب عیون «جلسه ۳۲۵»

موضوع: شرح عین ۴۹ در سعادت نفس

⬅️نفس با همه مراتب و مقاماتش یکی است و گفته شد نفس شامل همه قواست نفس یک حقیقتی است که شامل این کثراتی که هست، می‌شود.

چطور حقیقت وجود با این همه تکثری که هست، فرشتگانی که وجود دارند، انسان‌ها وجود دارند، افلاک وجود دارند اینها همه زیر مجموعه وجود اند و وجود حق است یک حق با تمام این تکثرات.

در خودما چشم جدای از گوش است و گوش جدای از قوه لامسه است….. ولی در مقام نفس: النفس فی وحدتها کل القوی

به صفت وحدت، یگانگی موجودند

هر شخص انسان دارای یک هویت است هویت واحد یعنی یک شخصیت دارد یک هویت داریم که این هویت دارای شئون و قوای مختلف است…

– نفس پنجره‌هایی دارد که این‌ها می‌شوند قوایش که هر کدام از این قوا از این پنجره‌ها دستور العمل هایی برای نفس می‌آید که اینگونه عمل کن……

نکته: – وهم همان عقل است که تعلق به مادیات دارد عقل ادراک معانی می‌کند محبت، قدرت وجود، ماهیت، وقتی اینها تعلق به ماده پیدا می‌کند می‌شود وهم، عقل عملی هم همین است آن مجردی که وصل به عالم ماده است، عقلی که اضافه به نفس شده است

– عقل نظری عقل محض است عقل عملی آن مجردیست که تعلق به ماده دارد

نفس از ماده انتقال پیدا کرده این مراتب را دارا شده است لذا هم حسی را دارد هم خیالی را دارد هم عقلی را دارد یعنی همه اینها هست باهم نه این که جدا باشند از نفس تمام حرف این است.

🟥در مورد جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء چند نظریه وجود دارد: اول جسمانیت الحدوث و جسمانیت البقاء و دوم روحانیت الحدوث و روحانیت البقاء و سوم جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء

جناب ملاصدرا فرمود: نفس جسمانیت الحدوث است حدوثش از جسم است اما در بقاء دیگه احتیاج به جسم ندارد مثل میوه ایی که از درخت می‌روید! میوه محتاج درخت است ولی وقتی رسید جدا می‌شود

نفس اصلاً نفس بودنش بخاطر اتصال به ماده است و الا می‌شد عقل مفارق

فرمودند: بخاطر اتصال به جسم است که کمال پیدا می‌کند

مثال: – دکان مقوم ذات صنعتگر نیست ولی نفس ذات مقوم به جسم است.

نفس در ابتدای امر استقلال ندارد اصلاً از این بدن نشئات می‌گیرد کم کم تجرد پیدا می‌کند تکامل پیدا می‌کند و با حرکت جوهری مراتب عالی را طی می‌کند … وقتی تکامل پیدا کرد عقل بالفعل شد حالا دیگر احتیاجی به بدن ندارد

عقل چیست؟ حضور شیء مجرد در نزد شیء مجرد که خودش در نزد خودش حضور داشته باشد می‌شود عقل – وقتی به این مرحله رسید می‌شود جزو ساکنان عالم بالا. دیگران چه اورا تعقل کنند یا نکنند او خودش خودش را تعقل می‌کند این به علت تجرد تام است

به علت حضوری که خودش در نزد خودش پیدا می‌کند. این کجا بدن مادی ظلمانی کجا؟

اشتداد وجودی پیدا می‌کند و شدت می‌گیرد و مراتب را طی می‌کند تا….

حکایت معراج پیامبر اکرم ص و ترقی وی ورسیدن به مقامات، پیامبراکرم ص بجایی می‌رسد انسان‌های گنهکار را می‌بیند که دارند عذاب می‌شوند

زنا کار چگونه عذاب می‌شود و….. بعد می‌رسد به مقامات بهشتی چه مراتبی دارند نیکو کاران در بهشت و در بهشت چه نهرهایی جاریست بالاتر از بهشت چیست؟ ملاقات با انبیاء

مراتب انبیاء یعنی یکی یکی مقامات انسانی و آن تکامل انسانی را سیر می‌کند.

وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ

ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﻭ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ آسمان‌ها ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻧﺸﺎﻥ می‌دهیم ﺗﺎ ﺍﺯ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﻮﺩ. (٧۵)

إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ

ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﻭ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﻲ ﺣﻖ ﮔﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ آسمان‌ها ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻛﺮﺩم ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ. (٧٩)

– توجه چیست؟ توجه از وجه است

«إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی» یعنی صورتم را متوجه خدا کردم یعنی وجهه قلبم را

«فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ».

حالا با بدنش دارد می‌بیند یا با چشم سر دارد می‌بیند! با حقیقتش دارد می‌بیند وگرنه همه چشم سر دارند که نمی‌بینند! قلبش را متوجه ملکوت آسمان‌ها می‌کند

خداوند فرمود: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ….. ﺑﮕﻮ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺸﺮﻱ ﻣﺎﻧﻨﺪ شمایم بگو انسانی هستم مثل شما با همه اقتضائاتی که شما دارید مرتبه بشریت شما را دارم

اما “یُوحَىٰ إِلَیَّ ” وحی می‌شود به من آن دیگر مربوط به این بشره نیست واین مرتبه الهیه است.

پیامبر اکرم ص به این اشاره کرد: ” لی مع الله وقت لا یسعنی فیه ملک مقرب ولا نبی مرسل: – مرا با خدا وقتی هست که در آن وقت (آن چنان یگانگی وجود دارد که) فرشته ویژه و پیامبر مرسل در آن نگنجند.

– یعنی* منم و خدا * آنجا فرشته را هم راه نمی‌دهند انبیاء هم آنجا راه ندارند خلوتخانه” لی مع الله ”

می‌فرماید: این ” لی مع الله ” آن عالی‌ترین مرتبه رسول الله ص است که از مرتبه جسم فاصله گرفته است در آن خلوتخانه!

️بیان. تعلیقات: جوهره از حالی در می‌آید ترقی می‌کند

– ابن سینا هم این را قبول دارد که وهم عقل ساقط است، جای شک و شبهه ایی وجود ندارد، که انسان یک هویت است. ووو

– آقاجان محاکمه، و قضاوت می‌کند می‌فرماید:

حقیقت این است که مشاء در این باره محکومند زیرا حرکت در جوهر را منکرند!

🟥حرکت جوهری: برای حرکت یک مبدأ داریم یک مقصد مثلاً یک هسته خرما باید نخل بشود از یک جایی باید حرکت کند تا نخل شود و یک موضوع ایی می‌خواهیم برای حرکت!

حرکت: تغییر است از غیر گرفته شده است در فارسی می گوییم دگرگون، دیگر گونه شده است حرکت تغییرات دارد غیر می‌شود

حالا این که از مبدأ تا مقصد حرکت کرد چه بود یعنی موضوع می‌خواهیم تا برای حرکت بگوییم چه چیزی حرکت کرد؟ این موضوع اگر غیر می‌شود دگرگون می‌شود هر لحظه دارد یک چیز دیگری می‌شود پس حرکت رابه چه چیز نسبت دهیم؟ باید یک چیز ثابتی داشته باشیم که بگوییم این حرکت کرد

آن چیست؟ جوهر است یعنی اگر جوهر حرکت کند دیگر موضوع برای حرکت نداریم که بگوییم حرکت کرد ما یک چیزثابت می‌خواهیم ” این همانی” یا” هو هویت ” این همان است

شما در رودخانه می‌ایستید می‌توانید بگویید این همان است؟ نه

چرا؟ چون آب حرکت می‌کند وقتی حرکت می‌کند نمی‌توانید بگویید این همان است

پس یک چیز ثابتی باید باشد که ما حرکت را به آن نسبت بدهیم!!!!

– ملاصدرا می‌گوید نه اصلاً جوهره این عالم حرکت است آن فیض دمبدم الهی که می‌رسد می‌شود جوهره عالم این جوهر خودش فیض حرکت دمبدم الهی است وقتی کسی حرکت جوهر را منکرست نفس هم جوهر است پس حرکت در جوهر نفس هم نیست! پس نفس چگونه کامل می‌شود! وقتی نفس کامل می‌شود چه می‌شود؟

اگر جوهره نفس ثابت است پس یک اضافاتی شده است!! ملاصدرا می‌فرماید نه؛ جوهر حرکت می‌کند خوب هم حرکت می‌کند اصلاً خودش حرکت است و تمام آن کمالات هم عین نفس هستند

🟥ما این همه بحث اتحاد عاقل به معقول می‌کنیم می‌خواهیم معاد را اثبات کنیم می گوییم شما با معقول خودت متحد می‌شوید شما با ادراکات خودت متحد می‌شوید وارد عالم قیامت که می‌شوید خودت سر سفره خودتی بهشت خودت می‌شوی جهنم خودت می‌شوی اگر آتشی هست مال نفس خودش است ما با اثبات تجرد نفس معاد را اثبات می‌کنیم.

با اثبات عاقل به معقول جزا را اثبات می‌کنیم که جزا این هست نفس مجرد است با مردن بدن نفس باقی است و آنچه را ادراک کرده است می‌شود جزای عملش!

آیه قرآن: سوره یس

فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ذره‌ای ﺳﺘﻢ نمی‌شود، ﻭ ﺟﺰ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎم می‌دادید ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﻩ نمی‌شوید. (۵۴)

– عمل خودت می‌شود جزای خودتت.

مثال: آنقدر صورت زنا زشت و کثیف وکریه است که می فرمایدآیه قران وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا حتی به زنا نزدیک نشوید

– این‌ها اتحاد عاقل به معقول است در انطرف نشسته‌اید سر سفره خودت «هرچه کنی به خود کنی  گر همه نیک و بد کنی»

خود عمل جزاست علم روح و عمل جسد است – علم و عمل این طوری هستند که علم دارد روح قوی دارد اگر عمل نداشته باشد بدنش ضعیف است… آنکسی از همه بهتر است که علم و عمل را با هم دارد ابر قدرتی است آن طرف برای خودش

– مکانت: آن منزلت است مکان همین برتری مکانی است

علم و عمل مثل زن و مردند که کنار هم کامل می‌شوند

عمل کردن سخت است

سوره نسا«الرِّجَالُ قَوّاَمُونَ عَلی النِّساء

مردان قائم‌اند بر زنان که علم قائم بر عمل است

سوره یس: سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ

ﻣﻨﺰّﻩ [ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻲ] ﺍﺳﺖ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻤﻪ زوج‌ها ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺯﻣﻴﻦ می‌رویاند ﻭ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ نمی‌دانند، (٣۶)

– یعنی جفت هستند چیزهایی که شما نمی‌دانید

از ذرات اتمی بگیر تا چیزهایی که در افلاک فیزیک، شیمی، که شما خبر ندارید

مثل دوتا چشمت که جفت‌اند و مجرای بینی‌ات که جفت‌اند پاها دست هاوو که علم و عمل هم جزو همان جفت‌ها هستند

حکیم سنایی غزنوی:

«علم نر آمد و عمل ماده

دین و دنیا بدین دو آماده»

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.