۹۸-۱۱-۱۰ اسرار سوره کهف
ایام فاطمیه شب سوم
بسم الله الرحمن الرحیم
رب زدنی علما
ایام فاطمیه شب سوم پنجشنبه ۹۸/۱۱/۱۰
عنوان: اسرار سوره کهف ولایت
در این سفر (خراب کردن دیوار و سوراخ کردن کشتی ووووو) حضرت خضر به حضرت موسی ع هیچ دستوری نداد فقط حضرت موسی ع ناظر بود عامل نبود ولی نتوانست تحمل کند.
در این سفر تمام کارها انعکاس امور خود حضرت موسی است که حضرت خضر نشانش میدهد.
قَالَ هَٰذَا فِرَاقُ بَینِی وَبَینِک سَأُنَبِّئُک بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَیهِ صَبْرًا
گفت: [ای موسی!] اکنون زمان جدایی میان من و توست; به زودی تو را به تفسیر و علت آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی، آگاه میکنم. (۷۸)
اینجا وقت خداحافظی بود چون خود حضرت موسی طلب کرد و خواستار شد و بعد از این حضرت خضر فرمود حالا گوش کن اسرار و حکمتهای آن امور را برایت بگویم.
اولیاء خدا وجودشان خیر است و هر کاری که انجام میدهند خیر است گرچه ظاهر آن غضب باشد.
استاد اگر شاگرد را دعوا میکند برای آدم شدن اوست نه برای غضب استاد است.
(چون گزیدی پیر نازکدل مباش
سست و ریزیده چو آب و گل مباش)
در وجود همه انسانها فرعون است این فرعون باید شلاق بخورد باید شکسته شود.
در وجود همه بتکده است باید حضرت ابراهیم ع باشد تا بتها را بشکند.
حضرت خضر خراب میکند برای اباد کردن.
الکهف
أَمَّا السَّفِینَهُ فَکانَتْ لِمَسَاکینَ یعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکانَ وَرَاءَهُم مَّلِک یأْخُذُ کلَّ سَفِینَهٍ غَصْبًا
اما آن کشتی، از بی نوایانی بود که [با آن] در دریا کار میکردند و در برابرشان پادشاهی بود که هر کشتی سالم و بی عیبی را غاصبانه تصرف میکرد، من خواستم معیوبش کنم [تا به دست آن ستم گر نیفتد.](۷۹)
کشتی مال مساکین است خواستم معیوب کنم تا پادشاه غصب نکند
پس حضرت خضر به کمک مساکین میرود و کارهای انها را حل میکند بدون اینکه انها بفهمنداز کجا کارشان درست شده.
الکهف
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَکانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَینِ فَخَشِینَا أَن یرْهِقَهُمَا طُغْیانًا وَکفْرًا
و اما [آن] نوجوان [که او را کشتم]، پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسیدم که آن دو را [در آینده] به طغیان و کفر بکشاند. (۸۰)
غلام را کشتم تا پدر ومادر انها به کفر کشیده نشوند
امیرالمومنان ع فرمود زبیر پیوسته با ما بود تا پای پسرش وسط آمد.
فَأَرَدْنَا أَن یبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیرًا مِّنْهُ زَکاهً وَأَقْرَبَ رُحْمًا
پس خواستیم پروردگارشان پاکتر و مهربانتر از او را به آنان عوض دهد. (۸۱)
پسر را کشت تا در عوض بچهای پاکیزهتر از لحاظ محبت و نزدیکی و دلسوزتر به پدر ومادر به انها عنایت شد.
در اینجا حضرت خضر می اید به کمک پدر ومادری که مؤمن هستند کمک به مؤمنین
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکانَ لِغُلَامَینِ یتِیمَینِ فِی الْمَدِینَهِ وَکانَ تَحْتَهُ کنزٌ لَّهُمَا وَکانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّک أَن یبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیسْتَخْرِجَا کنزَهُمَا رَحْمَهً مِّن رَّبِّک وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذَٰلِک تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَیهِ صَبْرًا
و اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجی متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند وگنجشان را به سبب مهر [ی که] پروردگارت [به آن دو] داشت بیرون آورند; و من این را از پیش خود انجام ندادم. این است تفسیر و علت آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی. (۸۲)
دیوار که درست کرد فرمود من این کارها را از طرف خودم انجام ندادم از امر الهی بود.
در اینجا سه داستان را فرمود کشتی و کشتن بچه و درست کردن دیوار در سوره کهف هم سه داستان آمده
اما این سه داستان موسی وخضر ع
داستان اولی مساکین جمع بود
داستان دوم پدر ومادر مؤمن دو نفر بودند
داستان سوم ابو هما صالحا یک نفر
در مورد ایمان مساکین چیزی نگفت و پدر ومادر مؤمن و عبد صالح
از کثرت به وحدت می اید به طرف مراتب ایمان بالا میرود.
اینها مراتب ایمان شیعیان است.
اهل معرفت گفتهاند: حضرت خضر موکل بر شیعیان امیرالمؤمنین ع است.
در داستان سوم دیوار باید صاف شود دیوار اسلام و شریعت است چون قلعه است شریعت باید سر جایش بماند و در زیر شریعت گنج است در زیر نماز و روزه و وووو اعمال خیر گنج است. که باید بعضیها به آن گنج دسترسی پیدا کنند.
چه کسی به آن دسترسی پیدا میکند؟ دو یتیم که دو یتیم مدینه امام حسن و امام حسین ع که پدر انها امیرالمؤمنین است
که باید صورت ظاهر اسلام سالم بماند تا عدهای به این گنج دسترسی پیدا کنند.
وَیسْأَلُونَک عَن ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیکم مِّنْهُ ذِکرًا
و از تو درباره ذوالقرنین میپرسند; بگو: به زودی بخشی از سرگذشت او را [به وسیله آیاتی از قرآن] برای شما میخوانم. (۸۳)
دوالقرنین چه کسی است؟ برخی گفتهاند اسکندر مقدونی است. ابو الکلام گفته کوروش است
ولی در قران آمده ذوالقرنین تنهاست نه لشگری و نه خدم وحشم بلکه تنهاست
إِنَّا مَکنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَینَاهُ مِن کلِّ شَیءٍ سَبَبًا
ما به او در زمین، قدرت و تمکن دادیم و از هر چیزی [که برای رسیدن به هدفهایش نیازمند به آن بود] وسیلهای به او عطا کردیم. (۸۴)
هر چیزی سببی میخواهد. سبب هر چیز را به او دادیم یعنی کلید همه چیز را به دادیم
فَأَتْبَعَ سَبَبًا
پس [با توسل به وسیله،] راهی را [برای سفر به غرب] دنبال کرد. (۸۵)
واز سبب تبعیت کرد
حَتَّیٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَهٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا
تا زمانی که به محل غروب خورشید رسید خورشید را چنین یافت که در چشمهای گرم و لجن آلود غروب میکند، و نزد آن قومی را یافت گفتیم: ای ذوالقرنین! یا [این قوم را به کیفر فساد و ستمشان] عذاب میکنی و یا در میانشان شیوهای نیک در پیش میگیری. (۸۶)
زمین کروی است میچرخد دور خودش.
مغرب کجاست؟
چشمه گل آلوده کجاست؟
نمیگوید روی زمین رفت بلکه سیر او با خورشید بود
ذوالقرنین کسی است که خدا با او حرف میزند
چه کسی است که خدا امر را به دست او میسپارد. میخواهد عذاب کند و میخواهد ببخشد
قسیم الجنه والنار است
داستان خورشید چی است در اول داستان کهف که خداوندفرمود خورشید از چپ وراست کهف آنان طلوع و غروب میکند دقت کن ببین با این: غرب الشمس ومطلع الشمس چه ربطی دارد..
انهامحور و قطب عالم هستند.
خورشید چه کسی است؟ خورشید رسول الله است در چشمه گل آلود غاصبان ولایت غروب کرده
لذا عالم را رسول الله منور میکردو آن مقام را غصب کردند چون غصب کردند درظلمت فرو میرود.
این سیر شهودی ذوالقرنین است.
رسول الله ص: من خورشیدم و امیرالمؤمنین ماه است و بقیه امامان ستارگان هستند
وَعَلَامَاتٍ ۚ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یهْتَدُونَ
قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یرَدُّ إِلَیٰ رَبِّهِ فَیعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّکرًا
ذوالقرنین گفت: اما هر که [با کفر، فساد و گناه] ستم کرده، عذابش میکنیم، آن گاه به سوی پروردگارش بازگردانده میشود، پس او را عذابی سخت خواهد کرد. (۸۷)
وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَیٰ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یسْرًا
و اما هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش برای اوست، و ما هم از سوی خود تکلیفی آسان به او خواهیم داد. (۸۸)
آنکه شرق و غرب عالم را سیر کند و احاطه داشته باشد بر همه چی امام عصر عج است.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (از سبب پیروی کنید)
حَتَّیٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَیٰ قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دونها سِتْرًا
تا زمانی که به محل طلوع خورشید رسید، آن را یافت که بر قومی طلوع میکند که در برابر آن پوششی [از مسکن و لباس] برای آنان قرار ندادهایم. (۹۰)
هیچ حجابی بین انها و خورشید نیست انقدر به خورشید نزدیک هستند که لباس تن انهاست
انقدر به حقیقت رسول الله نزدیک هستند با او متحد میشوند.
اینها کسانی هستند در مطلع شمس هستند.
مغربیها در پستی بودنند و مشرقیها نزدیکترین کس به انسان کامل بودند.
کذَٰلِک وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیهِ خُبْرًا
] این گونه [بود]، و یقیناً ما به آنچه نزد او بود، احاطه [علمی] داشتیم. (۹۱)
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (از سبب پیروی کنید)
حَتَّیٰ إِذَا بَلَغَ بَینَ السَّدَّینِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یکادُونَ یفْقَهُونَ قَوْلًا
تا زمانی که میان دو کوه رسید، نزد آن دو کوه، قومی را یافت که هیچ سخنی را به آسانی نمیفهمیدند. (۹۳)
این دو سد چیست ؟
قَالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَک خَرْجًا عَلَیٰ أَن تَجْعَلَ بَینَنَا وَبَینَهُمْ سَدًّا
گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج [با کشتن و غارت و تخریب] در این سرزمین فساد میکنند; آیا میپذیری که ما مزدی برایت قرار دهیم تا میان ما و آنان سدی بسازی؟(۹۴)
یأجوج مأجوج چه کسانی هستند باید تحقیق شود
قَالَ مَا مَکنِّی فِیهِ رَبِّی خَیرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّهٍ أَجْعَلْ بَینَکمْ وَبَینَهُمْ رَدْمًا
گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکن و قدرت داده [از مزد شما] بهتر است; پس شما مرا با نیرویی یاری دهید [تا] میان شما و آنان سدی سخت و استوار قرار دهم. (۹۵)
روایات زیادی داریم با تقوی یاری کنید ما را
ما شیعیان را دوست داریم بوی انها ریح انها.
ما را کمک کنید به کوشش در عبادت.
در اینجا با قوت مرا کمک کنید
آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّیٰ إِذَا سَاوَیٰ بَینَ الصَّدَفَینِ قَالَ انفُخُوا حَتَّیٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیهِ قِطْرًا
برای من قطعههای [بزرگ] آهن بیاورید [و در شکاف این دو کوه بریزید، پس آوردند و ریختند] تا زمانی که میان آن دو کوه را هم سطح و برابر کرد، گفت: [در کورهها] بدمید تا وقتی که آن [قطعههای آهن] را چون آتش سرخ کرد. گفت: برایم مس گداخته شده بیاورید تا روی آن بریزم. (۹۶)
فَمَا اسْطَاعُوا أَن یظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا
[هنگامی که سد ساخته شد] یأجوج و مأجوج نتوانستند بر آن بالا روند، و نتوانستند در آن رخنهای وارد کنند. (۹۷)
روایت این سد تقیه است و اگر درست رعایت کنید دشمنان نمیتوانند به شما راه پیدا کنند.
تقوی با تقیه داشته باشید.
قَالَ هَٰذَا رَحْمَهٌ مِّن رَّبِّی فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکاءَ وَکانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا
[ذوالقرنین پس از پایان یافتن کار سد] گفت: این رحمتی است از پروردگار من، ولی زمانی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم کوبد [و به صورت خاکی مساوی با زمین قرار دهد]، و وعده پروردگارم حق است. (۹۸)
وَتَرَکنَا بَعْضَهُمْ یوْمَئِذٍ یمُوجُ فِی بَعْضٍ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا
و در آن روز که برخی با برخی دیگر درهم و مخلوط، موج میزنند، رهایشان میکنیم و در صور دمیده شود، پس همه آنان را [در عرصه قیامت] گرد میآوریم. (۹۹)
ذوالقرنین کل نظام عالم را طی کرده از اعلی درجه تا ادنی درجه
ظهور ذوالقرنین در امام عصر عج است
این ذوالقرنین که قران میفرماید امیرالمؤمنین ع است.
امام محمد باقر ع فرمود: حضرت موسی سوالی از حضرت خضر کرد که نمیدانست و خضر ع نیز سوالی از موسی ع کرد که نمیدانست و امام محمد باقر فرمود اگر من بودم جواب هردو را میدادم و سوالی میکردم که انها جواب آن را نمیدانستند
یعنی علم هر دوی انها را میدانم و اگاهی به علمی دارم که انها ندارند.
عجیبترین چیزی که حضرت موسی در این سفر دید این است که گفت پرندهای آمد با منقار خود قطرهای آب در مغرب و قطرهای در مشرق و قطرهای به اسمان وقطره ای به دریا انداخت
از حضرت خضر سؤال کردم این چی است گفت نمیدانم
در این لحظه صیادی گفت این پرنده اسمش مسلمه است
این میخواست به شما بگوید در آخر زمان پیامبری می اید که علم شرق و غرب عالم در مقابل علم او مثل قطرهای است در برابر این اقیانوس
الحمدالله علی الولایه