ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۹۹-۲-۱۱ تفسیر سوره طه جلسه ۳ آیه ۱۰۸-۱۱۱

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

تفسیر سوره طه جلسه سوم ۹۹/۲/۱۱

آیه ۱۰۸

یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعونَ الدَّاعِیَ لَا عِوَجَ لَهُ وَ خَشِعَتِ الْاَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ اِلَّا هَمْساً

درمورد خروج از قبر و ورود به عالم محشر بود که فرمود: در چنین روزی تبعیت می‌کنند از یک دعوت کننده‌ای، یک خواننده‌ای که می‌خواند که: لا عِوَجَ لَه عوجی برای او نیست.

وَ خَشِعَت الْاَصْواتُ لِلرَّحْمَن وتمام اصوات برای حضرت رحمان فرو هشته است.

یعنی از هیبت حضرت رحمان همه‌ی اصوات خاشعند

فَلا تَمْسَعُ اِلّا هَمْساً

پس تو نمی‌شنوی مگر همس.

همس را گفتیم صدای خیلی خفیف پا که مثلاً به صدای پای شتر گفته می‌شود همس

کسی آنجا جرأت حرف زدن ندارد.

مثلاً در سوره‌ی مریم علیهاالسلام دارد که می‌فرماید: لا یَتَکَلَّمونَ اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرّحْمن

آنجا کسی تکلم نمی‌تواند بکند مگر حضرت رحمان به او اذن بدهد.

یعنی کسی اصلاً جرأت حرف زدن ندارد. اذن صحبت کردن ندارد.

در ادامه می‌فرماید:

آیه ۱۰۹

یَوْمَئِذٍ لّا تَنْفَعُ الشَّفاعَهُ اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً

در چنین روزی شفاعت نفع نبخشد اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمَن مگر کسی که حضرت رحمان به او اذن دهد.

وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلا وراضی باشد از قول او

اولاً: اینجا چرا با نفی شروع کرد؟ فرمود: لَا تَنفَعُ الشَّفاعَه شفاعت کردن هیچ سودی ندارد.

چون می‌توانست بگوید بله کسانی که خدا اجازه بدهد میتوانند شفاعت کنند. اما وقتی بانفی می‌آورد، می‌خواهد آن جلال و قهر را نشان بدهد.

بعد استثنا می‌آورد: اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرّحْمَن

چون می‌خواهد غیریت را نفی کند مثل لا اله الّا الله

لَا تَنْفَعُ الشَّفاعَهُ اِلّا مَنْ اَذِنَ لَهُ الرَّحْمن

می‌خواهد آن ظهور لا اله الّا الله رانشان بدهد.

بعد یک نکته‌ای که هست، این است که اینجا بحث شفاعت را وسط کشیده. شفاعت وقتی است که طرف محتاج است. یعنی اینجا طرف محتاج شفاعت است. محتاج این است که به او کمک بشود.

در معنای شفاعت ما قبل بحث داشتیم که شفاعت از شَفْع به معنای جفت است. شفع و وتر که میگوییم، شفع یعنی جفت، در مقابل وتر که به معنی طاق است.

وقتی کسی با کسی جفت می‌شود که کار او را پیش ببرد، می‌شود شفیع او

مثلاً یک شخصی در اداره‌ای کارش پیش نمی‌رود. دیگری می‌آید می‌گوید بیا با من برویم، من آنجا کارت را درست می‌کنم. این می‌شود شفیع.

می‌گوید روز قیامت هیچ جفتی به درد نمی‌خورد. هیچ کسی نمی‌تواند برایت کاری کند. اِلّا مَن اَذِنَ لَهُ الرَّحْمن

مگر اینکه خدای رحمان اجازه‌ی شفاعت بدهد.

یعنی هیچ امیدی جز خدای رحمان نباید داشته باشی. چون تا خدا نخواهد آن شفیعی که اجازه‌ی شفاعت دارد، نمی‌تواند شفاعت کند.

بعد فرمود: وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلا

این مَن اَذِنَ لَهُ الرَّحمن و رَضِیَ لَهُ قَولا راضی باشد از قول او

آیا این شفاعت کننده را می‌فرماید یا شفاعت شونده را می‌فرماید؟ چون شفع جفت است، دو تا هستند.

مَن اَذِنَ لَهُ الرَّحمن مگر کسی که حضرت رحمان به او اذن دهد که شفاعت کند. بله می‌توانیم بگوییم مگر اینکه خدا به او اذن دهد که شفاعت شود. یعنی آن شفاعت شونده هم اذن می‌خواهد.

پیامبرخدا که شفیع است، بخواهد کسی را شفاعت کند خداوند باید در مورد آن شخص اذن شفاعت بدهد.

وَ رَضِیَ لَهُ قَولا هم همینطور است. فقط کسی می‌تواند شفاعت کند که خداوند از قول او راضی باشد. از سخن او راضی باشد.

پس این نیست که هر کسی بتواند شفاعت کند.

اما اینجا بحث رضایت است.

در سوره‌ی انبیاء (آیه ۲۸) می‌فرماید: لَا یَشفَعونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضی شفاعت نمی‌کنند مگر کسی را که مورد رضایت است.

پس این رَضِیَ لَهُ قَولا می‌تواند به آن شفاعت شونده برگردد.

حالا سوال اگر کسی مورد رضایت خدا باشد، برای چه باید شفاعت شود؟

لا یَشفَعونَ اِلّا لِمَنِ ارْتَضی برای چه شفاعت بشود؟

صحبت در این است که آن شفع (جفت) چگونه می‌تواند با کسی جفت بشود؟ آن شفاعت شونده باید یک چیزش مرضی باشد. می‌گوید:

شیر را بچه همی ماند بدو/ تو به پیغمبر چه می‌مانی بگو

یک چیزت باید شبیه پیامبر باشد که از این طریق رسول اکرم بتواند شفیع تو بشود.

مثلاً به امام حسین و امام حسن محبت داشته باشی. همانطور که پیامبر محبت داشت. قرآن خوان باشی همانطور که پیامبر قرآن خوان بود.

اما بعضیها هستند هیچ شباهتی، در هیچ موقف و موطنی، به رسول الله ندارند. نه در اخلاق، نه در عقاید، نه در اعمال. مثل بنی امیه

در زیارت عاشورا می‌خوانیم فی کُلِّ مَوطِنٍ وَ مَوقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبیُّک

این‌ها لعنت شده‌اند به زبان رسول الله، در هر موطن و موقفی که رسول الله ایستاد.

یعنی در هیچ موطن و موقفی نبود که اینها همسان و همسو با رسول الله باشند.

تو اگر انسانی باید یک چیزی شبیه به رسول الله داشته باشی، که آن مورد رضایت باشد تا شفاعت شوی.

پس شفاعت چه می‌خواهد؟ رضایت می‌خواهد.

لذا اگر این رَضی لَهُ قَولا را برای آن شفیع بگیریم، بله شفیع هم باید مورد رضایت باشد.

و در سوره‌ی انبیاء لا یَشفَعونَ اِلّا لِمَنِ ارتَضی آن برای شفاعت شونده است. یعنی جفتشان باید مرضی خدا باشند.

چون شفاعت کنندگان خیلی هستند.

باب شفاعت به دست رسول اکرم باز می‌شود. بعد می‌رسد به ائمه، به انبیاء، همینطور به صلحا، به مؤمنین.

که روایت داریم مؤمن در میان خاندان خودش شفاعت می‌کند.

یا یک استاد، روز قیامت به او میگویند بیا شاگردانت را به اندازه‌ای که به آنان علم داده‌ای شفاعتشان کن.

یا روایت دارد مؤمنی هست هفتاد نفر را می‌تواند شفاعت کند.

بالاتر از این هم داریم؟ بله

جناب محی الدین ابن عربی می‌فرماید که به من گفتند تو در روز قیامت می‌توانی شفاعت کنی هر کسی را که در دنیا نگاهت به او افتاده باشد چه بشناسی چه نشناسی.

خیلی جمعیتی می‌شود در هشتاد سال!

اما این شفاعت کلیه نیست. چون این همان هشتاد سال خود ابن عربی است. تازه آن کسانی را که دیده.

شفاعت نبی اکرم شفاعت کلیه است.

مَا مِن اَحَدٍ مِنَ الاَوَلین وَالآخِرین اِلّا وَ هُوَ مُحتاجٌ اِلی شِفاعَت مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله و سلم یَومِ القیامه

احدی از اولین و آخرین نیست مگر اینکه روز قیامت محتاج شفاعت رسول الله است. که بعد از ایشان آقا امیرالمؤمنین هستند.

که در روایتی می‌فرماید حتی انبیاء هم با شفاعت آقا امیرالمؤمنین وارد بهشت می‌شوند.

آیه ۱۱۰

یَعْلَمُ ما بَینِ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلفَهُمْ وَ لا یُحیطوُنَ بِهِ عِلما

می‌داند آنچه در پیش روی آنان است و آنچه در پشت سر آنان است و آنان به او احاطه ندارند علماً

این آیه اینجا چه کار می‌کند؟ چون ما باید پیوستگی آیات را به هم متوجه بشویم.

این چه ارتباطی دارد؟

این‌ها الآن چه کسانی هستند که خداوند می‌فرماید ما پیش رو و پشت سرآنان را میدانیم یا خدا می‌داند پیش رو و پشت سر آنان را

همان کسانی هستند که: اَذِنَ لَهُ الرَّحْمن خدای رحمان به آنها اذن می‌دهد.

شاید کسی بگوید چرا خدا به اینها اذن شفاعت می‌دهد و به دیگران اذن نمی‌دهد؟

مثل اینکه میگویند چرا خدا در دنیا این را رسول خودش کرده، دیگری را رسول خودش نکرده؟

آنجا می‌گوید چرا خدا این را شفیع قرار داده؟ می‌گوید اگر خدا این را شفیع قرار داده بی علت و دلیل نیست. یَعلَمُ ما بَیْنِ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُم

خدا پس و پشت اینها را می‌داند. اول و آخر اینها را می‌داند.

گاهی وقت انسان، پس و پشتش با هم فرق می‌کند. یعنی اول و آخرش با هم متفاوت است. یک موقع اول زندگی خیلی خوب است. انسانی مسجدی، مخلص، پاک. اما به یک جایی می‌رسد که همین آدم مسجدی مخلص پاک یک مرتبه می‌بینی می‌شود اختلاسگر فاسد ریاکار

نمونه‌اش را در قرآن داریم؟ شیطان اول خیلی خوب بود. خدا را شش هزار سال عبادت کرد. تا پای حضرت آدم که وسط آمد، این هم عوض شد

طوری بود که شیطان جزء فرشتگان شده بود.

اینکه می‌گوید امام باید معصوم باشد، عصمت داشته باشد.

از امام معصوم سؤال کردند که آقا چرا ما نمی‌توانیم امام را انتخاب کنیم؟ فرمود امام عادل را می‌خواهید انتخاب کنید یا امام ظالم را؟ گفتند آقا امام عادل را. فرمود الآن طرف عادل است، انتخابش کردی از کجا معلوم که این بعداً هم عادل بماند؟ از کجا که به قدرت رسید فاسد نشود؟ دست شما که نیست.

لذا خدایی که می‌داند اجازه‌ی شفاعت می‌دهد.

چون یَعلَمُ ما بَین اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُم احاطه‌ی علمی دارد.

وَلا یُحیطوُنَ بِهِ عِلما وآنان احاطه ندارند علماً به خداوند.

اینجا یک نکته‌ای هست. و آن این است که در روایت امام صادق علیه السلام می‌فرماید علم احاطه است.

لا یُحیطونَ بِهِ عِلْما علماً به خداوند احاطه ندارند.

چرا کسی نمی‌تواند به ذات حق علم پیدا کند؟ چون اگر علم پیدا کند محیط به او می‌شود.

علم اصلاً مساوی با احاطه است. علم مساوی با عظمت است. به همین دلیل حضرت علامه آقاجان می‌فرماید: علم اسم اعظم است.

شما هیچ جای قرآن ندارید که خداوند به پیامبرش بگوید بیشتر بخواه. جز یک جایی که می‌فرماید: قُلْ ربِّ زِدْنی عِلْما آیه‌ی صد و چهارده همین سوره است. بگو خدایا علم مرا زیاد کن. که حالا آنجا برسیم بحثش را باید مطرح کنیم.

آن روایتی که فرمود اگر کسی برای خدا درس بخواند و برای خدا عمل کند و برای خدا درس بدهد، فرشتگان خدا او را در ملکوت آسمانها با نام عظیم می‌خوانند. یا عظیم.

چرا عظیم؟ چون عظمت و احاطه ازآن علم است.

بعضی‌ها را در قیامت می‌خوانند یا خائن. بعضی‌ها را می‌خوانند یا مشرک. طرف مسلمان و مؤمن است. اسم قیامتیش یک چیز دیگر است. یا کافر. به این اسامی می‌خوانند.

ولی اهل علم را میگویند یا عظیم.

آیه ۱۱۱

وَ عَنِتِ الْوُجُوهُ لِلْحَّی الْقَیُّومْ وَ قَدْ خابَ مَنْ ْحَمَلَ ظُلْماً

عزیزان این آیه از جمله آیاتی است که چیزهایی در موردش گفته شده. آثاری در موردش گفته شده. خیلی حرف در آن هست.

آیه را حفظ کنید. با خودتان زمزمه کنید. این آیه برکات عجیبی دارد.

عَنَتِ الْوُجوُه عَنَتْ از عَنْوَه به معنی ذلت و خواری می‌آید. که در مقابل قهر و غلبه است.

وَ عَنَتِ الْوُجُوه یعنی تمام چهره‌ها خاکمالند لِلْحَیِّ الْقَیّوُم در مقابل اَلْحَیِّ الْقَّیوم

وَقَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْما

به تحقیق که نا امید شد آن کسی که ظلمی به دوش گرفت.

اولاً بگوییم معنای وجه چیست؟ وجه در لغت به معنای رو است. صورت.

چرا فرمود وَ عَنَتِ الْوُجُوه؟ ذلیلند چهره‌ها

چون ذلت و خواری در چهره نمایان می‌شود. خیلی از حالات انسان در چهره نمایان می‌شود. شادی، غم، افسردگی، تعجب.

ذلت وخواری هم در چهره نمایان می‌شود.

اما اینجا وَ عَنَتِ الوُجُوه

وُجوه، میگوییم فَاَیْنَما تُوَلّوه فَثَمَّ وَجْهُ الله

به هر طرف که رو کنی وجه الله است.

ذوات اشیاء همه وجه الله هستند. به هر چیزی رو کنی به خدا رو کرده‌ای. پس هر چیزی وجه الله است.

چنانکه در روایت دارد در زمان خلفا عده‌ای از اهل کتاب آمدند پیش خلیفه. از معنی این آیه سؤال کردند که: فَاَینَما تُوَلوه فَثمَّ وَجهُ الله یعنی چه؟ خلیفه نمی‌دانست چه جواب بدهد. سلمان آنجا بود. معمولاً سلمان دور خلفا دور می‌زد افرادی را که می‌دید کار دارند، می‌آورد پیش امیر المؤمنین. به اینها گفت وصی پیامبر ما کس دیگری است. بیایید برویم پیش امیر المؤمنین. آمدند گفتند فَاینَما تُوَلوا فَثمَّ وَجهُ الله چیست؟ مگر می‌شود هر طرف رو کردی به خدا رو کرده باشی؟ اینطور تصور می‌کردند که خدا باید یک طرف باشد.

حضرت یک آتشی درست کرد فرمود بگویید ببینم روی آتش کدام طرف است؟ این‌ها گفتند از هر طرف نگاه کنی روی آتش است.

فرمود هر سو بنگری وجه الله است.

سید حیدر آملی اضافه‌ای در این حدیث دارد. حالا عبارت خودش است یا حدیث را شرح کرده، یا حدیثی که بدستش رسیده بوده اینگونه بوده.

که: فَهذا الوُجوُد کُلُّهُ وَجهُ الله و هر جا که به وجود نگاه کنی وجه الله است.

همه وجه الله هستند. یعنی جلوه‌ی خدا هستند. اما تمام این جلوات در مقابل یک جلوه خاکسارند. و آن جلوه چیست؟ اَلْحَیِّ القَیّوم. تمام اسماء و مظاهر اسماء در مقابل یک اسم خاکمالند. و آن اَلحَیِّ القَیّوم است.

در دعای سمات می‌خوانیم بِجَلالِ وَجهِکَ الکَریم قسم می‌دهم به جلال آن وجه کریمت. وجه بزرگوارت.

وجه کریم خدا چیست؟ اَکرَمِ الوُجُوه که کریمترین وجه است. وَاَعَزِالوُجُوه عزیزترین وجه است. اَلَّذی عَنَت لَهُ الوُجُوه همان وجهی که تمام وجوه در مقابلش خاکسارند.

وَ خَضَعَت لَهُ الرِّقاب همه‌ی گردنها در مقابلش فرو هشته است.

وَ خَشِعَت لَهُ الاَصوات همه‌ی صداها در مقابل او ساکتند.

وَ وَجِلَت لَهُ القُلوب مِن مَخافَتِک همه‌ی قلبها ترسانند از مخافت تو.

آن چه وجهی است که در دعای سمات می‌خوانیم، اینجا قرآن گفته. می‌فرماید وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیّوم همه در مقابل الحی القیوم خاکمالند.

به همین دلیل بعضی گفته‌اند اَلحَیِّ القَیّوم اسم اعظم است. یا حیّ یا قَیّوم اسم اعظم است.

نکته: این نکته را قدر بدانید. جناب محی الدین ابن عربی می‌فرماید یا حیّ یا قیوم ذکر قطب است.

قطب را بعضی میگویند امام زمان عج الله است. بعضی گفته‌اند امام عصر غوث است. غوث بالاتر از قطب است. قطب زیر دست امام است. فعلاً به این کاری نداریم. حالا قطب یا خود امام زمان است، یا نزدیکترین شخص به امام است.

قطب کسی است که تمام عالم در تحت تصرف اوست. چون همه‌ی اشیاء در مقابل الحی القیّوم خاشعند، آن کسی که ذکرش یا حیّ یا قیّوم است، تصرف دارد در همه‌ی اشیاء

عدد ابجدی قطب چند است؟ صدو یازده.

این آیه‌ی چند است؟ آیه صد و یازده است.

جناب صدر الدین قونوی در کتاب شرح اربعینشان می‌فرماید: هراسمی از اسماء الله یک خاصیتی دارد. مثلاً یا عزیز برای دفع شیاطین است. یا رزاق برای روزی است. یا هادی برای هدایت است.

هر ذکری برای خودش خواصی دارد.

بعد می‌فرماید خواص همه‌ی اسماء و اذکار در یا حیّ یا قیّوم جمع است.

و کسی که ذاکر می‌شود به ذکر یا حی یا قیوم وقتی به حقیقتش برسد، دست تصرف پیدا می‌کند در همه‌ی اشیاء.

البته انسان هیچ وقت برای تصرف نباید ذکر بگوید چون می‌شود منیّت. انسان باید برای عبودیت و بندگی ذکر خدا را بگوید.

چرا فرمود وَ عَنَتِ الوُجُوه لِلحَیِّ القَیّوم؟ مثلاً چرا نفرمود لِلرّحمان؟ مگر آیه‌ی بالا نفرمود وَ خَشَعَتِ الْاَصْواتُ لِلرَّحمن. چرا اینجا نفرمود لِلرَّحمن؟ لِلحَیّ القَیّوم فرمود؟ چون اسم الحَیّ القَیّوم، اسم اعظم است.

در زمان حضرت سلیمان، وقتی بلقیس می‌خواست پیش حضرت سلیمان بیاید، فرا خوانده شده بود، حضرت سلیمان به وزرای خودش که از جن و انس بودند گفت چه کسی تخت بلقیس را می‌آورد؟ قالَ عِفریتٌ مِنَ الْجِن یک عفریتی از اجنه، نوعی از جن هستند که خیلی قدرت دارند. گفت: اَنَا ءَاتِیکَ بِهِ قبل ان تَقُومَ مِنْ مَقامِک (نمل آیه ۳۹) قبل از اینکه کارت تمام بشود، از اینجا بلند شوی بروی، (یعنی مثلاً یک چند ساعتی طول می‌کشد) من برایت احضار می‌کنم.

خیلی قدرتی است. قرآن می‌فرماید این زن عرش عظیمی داشت. ظاهراً از سنگ یکپارچه ساخته شده بوده.

بعد جناب آصف ابن برخیا فرمود: اَنَا ءَاتیکَ بِهِ قبل ان یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُک (نمل آیه ۴۰) قبل از چشم به هم زدن من می‌آورم.

حالا با چه ذکری آن را آورد؟ در بعضی از اخبار دارد که ایشان با ذکر یا حیّ یا قیّوم این تخت را منتقل کرد.

اکثار ذکر یا حیّ یا قیوم یوجِبَ حیات العَقل. انسان وقتی زیاد ذکر یا حیّ یا قیّوم را بگوید عقلش زنده می‌شود. حیات معنوی پیدا می‌کند. چون انسانها حیاتشان حیات حیوانی است. مثل گوسفند که زندگی می‌کند، این هم زندگی می‌کند. حیات انسانی یک چیز دیگر است.

حالا چرا الحیّ القیّوم اینقدر عظمت دارد؟ اَللهُ لا اِله اِلّا هُوَ الحَیّ القَیّوم لَا تأخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوم (بقره ۲۵۵)

آیت الکرسی را که می‌خوانیم به اسم اَلحَیّ القَیّوم می‌رسیم در تمام دعاهایی که روایت شده اسم اعظم در آن هست، اسم الحیّ القَیّوم در آنها یافت می‌شود

خیلی عباراتی داریم که روایت دارد این اسم اعظم است. در تمام آنها الحَیّ القَیّوم آمده.

چون اسم اَلحَی، حیات، یکپارچه ظهور اسم اَلحَی است. و اسم اَلحَی در میان اسماء امام الائمه است. حتی اسم علیم هم با آن عظمتی که دارد، زیر مجموعه‌ی اسم اَلحَی است. و بر پا دارنده‌ی همه‌ی عوالم، اسم القَیّوم است.

یا حیّ یا قَیّوم یا مَن لا اِلهَ اِلِا اَنت

وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْما خابَ به چه معناست؟ خابَ وَ خَسِرَ. خابَ و خسران همیشه با هم می‌آید. خسران یعنی زیانکاری. خابَ یعنی نرسیدن به مطلوب، نرسیدن به مقصود، یا ناامید شدن، یا زیانکار شدن. همه‌ی این معانی در آن هست.

وَ قَدْ خابَ نا امید شد، به مقصود نرسید، بیچاره شد.

مَنْ حَمَلَ ظُلما کسی که ظلمی را به دوش گرفت.

روایت می‌فرماید: الظُّلم ظُلُماتُ یَومِ القیامَه ظلم همان ظلمات روز قیامت است. ظلم در دنیا می‌شود ظلمات روز قیامت.

کسی که حمل کرد ظلمی را، بیچاره شد. چون آنجا همه راستی است. در موقف قیامت لا عِوَجَ لَه هیچ عِوَج و کجی در آن راه ندارد.

یکی از معانی ظلم شرک است. یا بُنَیَّ اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلمٌ عَظیم (لقمان آیه ۱۳)

وقتی اَلحَیّ القَیّوم تجلی می‌کند، می‌بینی که هیچ شرکی آنجا راه ندارد. هیچ شرکی در نظام عالم راه ندارد. آنجا هر چه که بر اساس شرک بوده می‌شود هَباءً مَنثورا

خب فقط بت پرست ها مشرکند؟ نه

آیه‌ی قرآن می‌فرماید: وَما یُؤمِنُ اَکثَرُهَم بِاللهِ اِلّا وَ هُم مُشرِکوُن (یوسف ۱۰۶) اکثراً به خدا ایمان نمی‌آورند مگر اینکه مشرکند.

مشرک فقط بت پرست ها نیستند. خیلی از مردم هستند که مسلمان مشرکند. شرک خفی دارند. ظاهراً میگویند خدا، اما باطناً…

آنجا تمام اعمالی که بر اساس شرک است نابود می‌شود. به هر چه غیر خدا دل بسته، برای هر کس غیر خدا کار کرده، چون می‌بیند آنجا اَلحَیّ القَیّوم همه کاره است.

لِمَنِ المُلکِ الیَوم لِلّه الواحِدِ القَهّار (غافر آیه ۱۶) مال خدا بوده. پس من برای شادی دل دیگری کار کردم چه؟! هَباءً مَنثورا است.

برای این کار کردم، برای اون کار کردم، برای اینکه به فلان جا برسم… همه‌ی اینها باد هواست

ته آن، چه می‌ماند؟ آنی که خالص برای خدا باشد. آنی که لا عِوَجَ لَه. عوجی در آن نباشد.

چون اگر دیده باشید آیات بالا دو بار: یکی در مورد زمین فرمود لا عِوَجَ لَه، و یکی در مورد داعی فرمود لا عِوَجَ لَه در آنجا عوج و کجی نیست. همه‌اش راستی است. صَف صَفا. صاف است.

وَقَد خابَ مَن حَمَلَ ظُلما

آن کسی که ظلمی به دوش کشید بیچاره است.

حالا این آیه را بگذاریم کنار آیه‌ای که: اِنّا عَرَضْنَاالاَمانَهَ عَلَی السَّماواتَ وَ الْاَرْضِ وَ الْجِبالِ فَاَبَیْنَ اَنْ یَحْمِلْنَها وَ اَشفَقنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْاِنسان اِنَّهُ کانَ ظَلوُماً جَهولا (احزاب آیه ۷۲) ما امانت را عرضه کردیم آسمانها و کوه‌ها و زمین ترسیدند اما انسان او را حمل کرد.

اِنَّهُ کانَ ظَلوُماً جَهوُلا او بسیار ظلم کننده‌ی جاهل بود.

جناب حافظ:

آسمان بار امانت نتوانست کشید/ قرعه‌ی فال به نام من دیوانه (یا بیچاره) زدند.

وای به حال آن کسی که در آن روز قیامت ظلمی به دوش بکشد. خیلی از ظلمها هست که در برزخ یا دنیا پاک وصاف می‌شود. اما آن کسی که با ظلمی وارد قیامت شود: ظلم به خدا، ظلم به نفس، ظلم به دیگران. سه جور ظلم است.

آیات سوره‌ی طه خیلی شیرین و دلنشین است.

والسّلام علیکم و رحمت الله و برکاته

دانلود فایل صوتی

۵/۵ - (۱ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.