ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۹۹-۷-۳۰ شرح عیون عین ۳۶ جلسه ۲۴۶

بسم الله الرحمن الرحیم

چهارشنبه (۹۹/۷/۳۰) (درس عیون مسائل نفس)
موضوع درس: عین ۳۶ انسان را ادراکاتی فوق طور عقل است.

بحث ادراک برسبیل تثلیث است یا حسی یا خیالی یا عقلی
ادراکات کلی کار عقل است.
کسانی که حسگرا هستند در مورد قوانین نمی‌دانند چه بگویند قانون خود کلی است و ادراکش کار حس نیست.
ایا ادراکات فقط منحصر در ادراک حسی خیالی و عقلی است!
منظور از عقل چیست؟
علم یا تصور است یا تصدیق است.
این تصورات و تصدیقات یا معلوم هستند یا مجهول هستند برای ما.
ما تصورات یا تصدیقات مجهوله را چطور بدست می‌آوریم و چطور علم پیدا می‌کنیم؟ یکی از آنها ترتیب مقدمات است (کبری و صغری ….)
ترتیب مقدمات را قرار می‌دهیم از معلومات به مجهولات برسیم.

اقوال شارحه چی است؟ شرح می‌دهد برای ما (مثل شناختن جزیره …. که بوسیله شناختی که از آب و خشکی داریم شرح جزیره می‌کنند)
فوق طور عقل منظور عقل نظری که با اشکال قیاس و اقوال شارحه می‌خواهد کشف مجهول کند و حقایق را بدست آورد.
تمایز انسان از حیوان عقل است که ادراک کلیات می‌کند و به این وسیله یک مجهول جزئی را کشف می‌کند.
نطق برای انتقال معلومات است.
فکر حرکت است بسوی معلومات و بعد از معلومات بسوی مجهولات
فکر بیان است

الرحمن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الرَّحْمَٰنُ
عَلَّمَ الْقُرْآنَ
خَلَقَ الْإِنسَانَ
عَلَّمَهُ الْبَیانَ
انسان را خلق کرد و بیان را تعلیم کرد.
یک موقع بیان سخن گفتن برای دیگران است و یک موقع فکر می‌کنی که در اصل برای خودتت حرف می‌زنی.
*نکته (اگر ما بیان نداشتیم فکر نمی‌توانستیم بکنیم و اگر حروف و کلمات نبود فکر هم نبود)*
استاد سخنرانی می‌کند ما را حرکت می‌دهد از معلومات به کشف مجهول می‌برد (بیان درونی و بیرونی)
عقل منور به نور کشف که عقل ادراکاتی دارد فوق آنچه در ظاهر گفته می‌شود (عقل نظری)
احساسات ما وقتی منور شود به نور کشف یک مکاشفاتی دارند که دیگران ندارند) مثل باز شدن چشم برزخی و گوش برزخی …
در اینجا عقل نظری و ظاهری است و علومی که غیر از این طریق بدست می‌آید فوق طور عقلی است.
نه اینکه عقل بدرد نمی‌خورد کسی که عقل نداشته باشد کشف و شهود او بدرد نمی‌خورد اصلاً کشف و شهود بر پایه عقل است، عقل است که ارتقاء پیدا می‌کند می‌شود کشف و شهود. کشف بدون عقل بدرد نمی‌خورد لذا می‌گوییم فوق طور عقل است نه در مقابل عقل است.
به همین دلیل قران می‌فرماید
ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکمْ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ
وَتِلْک حُجَّتُنَا آتَینَاهَا إِبْرَاهِیمَ
بحث عقل و فطرت است.
فطرت می‌گوید این عالم خدا دارد.
دین اسلام و ادیان الهی فطری است

علوم ذوقی: ذوق از چشیدن می اید، دانستن نیست بلکه دارا شدن است، کسیکه می‌چشد به شهود می‌رسد. و حقایق را مزه کرده.
وهب در مقام کسب است.
هبه بخششی است که در مقابل چیزی نباشد بخشش یکطرفه است.
علوم وحیانی و علوم غیر کسبی انواع و اقسام دارد
علم الهام – علم تجلی- علم تمثل – علم لدنی داریم و همه باهم تفاوت دارند
در مورد نبی اکرم ص: یک موقع علمش این طور بود که ملک بر او نازل میشد در مورد وحی
و یک موقع به معراج می‌رود پیامبر بالا می‌رود.
اولیا علمشان با انبیا متفاوت است.
مشخصه کلی (علم نبوی نزدیک به عالم ماده است لذا تمثل دارد و کشف مثالی دارد و صورت دارد مشاهدات او)
لذا پیامبر می‌گفت این جبرییل است و یا می‌گوید در معراج من اینگونه دیدم پس صورت دارد.
علوم اولیاء از عالم ماده بالاتر است لذا القا است و تمثلات بی صورت است.
شهود حقایق بسیط است و از عالم صورت فراتر است.
منتها چیزی که هست اولیاء از نبوت نصیب دارند

پیامبر فرمود
مگر خواب را بیهده نشمری
یکی بهره دانش ز پیغمبری

رویای صادقه از بقایای علم نبوت است.
علم خاصه اولیاء کشف‌های بی صورت است.
جالب این است انبیاء هم از اولیاء بهره دارند
امیرالمؤمنین در حدیثی در مورد نبی اکرم ص: 《علّمنی علمه و علمته علمی》 پیامبر علمش را تعلیم من کرد و من هم علمم را تعلیم او کردم.
علم نبوت را رسول ص تعلیم امیرالمؤمنین کرد و امیرالمؤمنین علم خاصه ولایت را تعلیم رسول الله ص کرد که خیلی عجیب است.
جناب ابن عربی در مقام ظنون در کتاب تجلیات می‌فرماید: استاد به مقامی می‌رسد هرچه بخاطر شاگرد می‌رسد استاد بزبان می‌آورد این مقام ظنون است.

روایت از امیرالمؤمنین ع: از ظن مؤمن بر حذر باشید که حق بر زبان او جاری می‌شود
یکی از اقسام کشف و علوم وهبی است.
کسیکه خالص باشد چهل صبح برای خدا حقایق بر زبان او جاری می‌شود چشمه‌های حکمت از قلب می‌جوشد وبر زبان جاری می‌شود.
جناب ابن عربی در فتوحات بحثی دارد بنام انبیاء الاولیاء
این‌ها اولیایی هستند که دین را از آن ماخذی می‌گیرند که رسول الله ص گرفت بدون تحصیل علم، که به انها می گویند انبیاء الاولیاء
این‌ها اولیاء ی هستند که کتاب نخوانده‌اند از آن ماخذ می‌گیرند که رسول الله ص می‌گرفت

روایت المومِنَ أَخَذَ دِینَهُ عَنْ رَبِّهِ (مؤمن دین خود را از خدا می‌گیرد)
روایت: ما فقیه نمی‌شناسیم مگر محدث
پرسیدند مگر مؤمن هم محدث می‌شود؟
حضرت ع فرمود بله مفهّم می‌شود. و مفهّم محدَث است
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیمَانَ ۚ… تفهیم سلیمان کردیم (مؤمن هم به این مقام می‌رسد.

آیه قران
وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَینِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَینَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا
هر دو آب است یکی شور و تلخ و دیگری گوارا
جناب ابن عربی و بعضی از شارحان می گویند (آن آب شور و تلخ علوم استدلالی و کسبی است و علم کشفی آن عذب فرات آب گوارا است.
جناب ابن عربی به جناب فخر رازی می‌نویسد:
یکی از، دوستان از شما بمن خبر داد که عقیده‌ای ۲۵ سال داشته‌ای بعداً فهمیدی آن نظریه اشتباه است ……
وبا خود می‌گفتی شاید بقیه دانسته‌های من هم اشتباه باشد
جناب ابن عربی می‌فرماید بله علم استدلالی مثل آب شور تلخ که با خوردن آن کسی سیر نمی‌شود هر چه بخوری بیشتر شبهه از آن بیرون می اید.
اما علم کشفی که عذب فرات گوارا است طرف شهود کرده با هیچ شبهه و شکی بر طرف نمی‌شود
علم معرفت آن آبشخور حقیقت علم است.
به آب گوارا چیزی اضافه نشده.
شهود آن آب خالص است.
ان شاالله از چشمه‌های علوم حقیقی بهره مند بشویم هیچ کتابی به گوارایی قران نیست و به خلوص قران نیست تمام علم است بدون اضافات
ان شاالله از حقیقت قران بهره مند بشویم
الحمدالله رب العالمین

دانلود فایل صوتی

 

۵/۵ - (۱ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.