ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۲-۶-۲ شرح اصول کافی

امامت

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه ۱۴۰۲/۶/۲، اصول کافی جلد اول کتاب حجت

موضوع: حدیث طویل امام هشتم ع درمورد امامت

ادامه حدیث

. الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا یُدَانِیهِ أَحَدٌ وَ لَا یُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لَا یُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِیرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لَا اکْتِسَابٍ بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَهَ الْإِمَامِ أَوْ یُمْکِنُهُ اخْتِیَارُهُ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَیَّرَتِ الْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَهٍ مِنْ فَضَائِلِهِ ‌وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ التَّقْصِیرِ وَ کَیْفَ یُوصَفُ بِکُلِّهِ أَوْ یُنْعَتُ بِکُنْهِهِ أَوْ یُفْهَمُ شَیْ‏ءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یُغْنِی غِنَاهُ لَا کَیْفَ وَ أَنَّى وَ هُوَ بِحَیْثُ النَّجْمِ منید الْمُتَنَاوِلِینَ وَ وَصْفِ الْوَاصِفِینَ فَأَیْنَ الِاخْتِیَارُ مِنْ هَذَا وَ أَیْنَ الْعُقُولُ عَنْ هَذَا وَ أَیْنَ یُوجَدُ مِثْلُ هَذَا أَ تَظُنُّونَ أَنَّ ذَلِکَ یُوجَدُ فِی غَیْرِ آلِ الرَّسُولِ مُحَمَّدٍ ص کَذَبَتْهُمْ وَ اللَّهِ أَنْفُسُهُمْ وَ مَنَّتْهُمُ الْأَبَاطِیلَ فَارْتَقَوْا مُرْتَقاً صَعْباً دَحْضاً تَزِلُّ عَنْهُ إِلَى الْحَضِیضِ أَقْدَامُهُمْ رَامُوا إِقَامَهَ الْإِمَامِ بِعُقُولٍ حَائِرَهٍ بَائِرَهٍ نَاقِصَهٍ وَ آرَاءٍ مُضِلَّهٍ فَلَمْ یَزْدَادُوا مِنْهُ إِلَّا بُعْداً قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ وَ لَقَدْ رَامُوا صَعْباً وَ قَالُوا إِفْکاً وَ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِیداً وَ وَقَعُوا فِی الْحَیْرَهِ إِذْ تَرَکُوا الْإِمَامَ عَنْ بَصِیرَهٍ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَ کَانُوا مُسْتَبْصِرِینَ رَغِبُوا عَنِ اخْتِیَارِ اللَّهِ وَ اخْتِیَارِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَهْلِ بَیْتِهِ إِلَى اخْتِیَارِهِمْ وَ الْقُرْآنُ یُنَادِیهِمْ وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ الْ‏آیَهَ وَ قَالَ ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ أَمْ لَکُمْ کِتابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَما تَخَیَّرُونَ أَمْ لَکُمْ أَیْمانٌ عَلَیْنا بالِغَهٌ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَهِ إِنَّ لَکُمْ لَما تَحْکُمُونَ سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذلِکَ زَعِیمٌ أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکائِهِمْ إِنْ کانُوا صادِقِینَ…

ترجمه:…امام یگانه زمان خود است، کسى به هم طرازى او نرسد، دانشمندى با او برابر نباشد، جایگزین ندارد: مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بى‏آنکه خود او در طلبش رفته و بدست آورده باشد، بلکه امتیازیست که خدا بفضل و بخشش باو عنایت فرموده. کیست که امام تواند شناخت یا انتخاب امام براى او ممکن باشد، هیهات، در اینجا خردها گمگشته، خویشتن داریها بیراهه رفته و عقلها سرگردان و دیده‏ها بى‏نور و بزرگان کوچک شده و حکیمان متحیر و خردمندان کوتاه فکر و خطیبان درمانده و خردمندان نادان و شعرا وامانده و ادبا ناتوان و سخندانان درمانده‏اند که بتوانند یکى از شئون و فضائل امام را توصیف کنند همگى بعجز و ناتوانى معترفند، چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد همگى بعجز و ناتوانى معترفند، چگونه ممکن است تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کرد یا مطلبى از امر امام را فهمید و جایگزینى که کار او را انجام دهد برایش پیدا کرد؟!! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟!! در صورتى که او از دست یازان و وصف کنندگان اوج گرفته و مقام ستاره در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر؟!! او کجا و خزد بشر؟!! او کجا و مانندى براى او؟!! گمان برند که امام در غیر خاندان رسول خدا (ص) یافت شود؟!! بخدا که ضمیرشان بخود آن‌ها دروغ گفته (تکذیبشان کند) و بیهوده آرزو بردند، بگردنه بلند و لغزنده‏اى که بپائین مى‏لغزند بالا رفتند و خواستند که با خرد گمگشته و ناقص خود و با آراء گمراه کننده خویش نصب امام کنند و جز دورى از حق بهره نبردند (خدا آنها را بکشد، بکجا منحرف مى‏شوند؟!!) آهنگ مشکلى کردند و دروغى پرداختند و بگمراهى دورى افتادند و در سرگردانى فرو رفتند که با چشم بینا امام را ترک گفتند (۲۸ سوره ۲۹) (((شیطان کردارشان را درنظرشان بیاراست و ازراه منحرفشان کرد با آنکه اهل بصیرت بودند. از انتخاب خدا و انتخاب رسول خدا (ص) و اهل بیتش روى گردان شده و به انتخاب خود گرائیدند در صورتى که قرآن صدا برآورد که: (۶۶ سوره ۲۸) (((پروردگارت هر چه خواهد بیافریند و انتخاب کند اختیار بدست آن‌ها نیست خدا از آنچه با او شریک مى‏کنند منزه و والاست))) و باز خداى عزوجل فرماید (۳۶ احزاب) (((هیچ مرد و زن مؤمنى حق ندارد که چون خدا و پیغمبرش چیزى را فرمان دادند، اختیار کار خویش داشته باشد))) و فرموده است (۳۶ سوره ۶۸) (((شما را چه شده، چگونه قضاوت مى‏کنید؟!! مگر کتابى دارید که آن را مى‏خوانید، تا هر چه خواهید انتخاب کنید، در آن کتاب بیابید یا براى شما تا روز قیامت بر عهده ما پیمانهاى رسا هست که هر چه قضاوت کنید حق شماست، از آنها بپرس کدامشان متعهد این مطلب است و یا مگر شریکانى دارید، اگر راست گویند، شریکان خویش بیاورند)))

شرح: امام یگانه روزگار است …تا جایی که فرمود: این امامت اختصاصی از خداوند مفضل وهاب است.

خداوند است که امام را بر می‌گزیند.

چه کسی می‌تواند به معرفت امام برسد؟ یا اینکه بخواهد از طرف خودش امام اختیارکند؟ یا فضیلتی از فضائل امام را به او تخصیص دهد؟

بندگان از این امور عاجزند: یعنی دلها گمراه‌اند، عقل‌ها گمگشته اند و حلم‌ها به پایان رسیده‌اند و خردها حیران‌اند و چشم‌ها فرو هشته‌اند، بزرگان خوارند، حکما متحیرند، و حلیمان کوتاه‌ترند، و خطبه خوانان و سخنوران لال‌اند وخردمندان جاهل‌اند و شاعران لال‌اند، و ادیبان عاجزند و بلغاء و سخنوران گنگ‌اند از اینکه شأنی از شئون امام ع را وصف کنند یا به فضیلتی از فضائل امام راه یابند.

چگونه می‌توان کل امام را وصف کرد؟ وقتی نمی‌توان یک شأن امام را وصف کرد! کنه امام را چگونه می‌توان وصف کرد؟!

“‍‍‌یُنْعَتُ بِکُنْهِهِ ” (نعت= وصف). یا بشود چیزی از امر امام را فهمید؟ یا آنکه بتوان برای او جانشین مشخص کرد؟! عجب! نمی‌شود برای او جانشین انتخاب کرد؟ نه. پس نائب امام چیست؟ امام نائبی ندارد

حضرت آقا علامه روحی فداه در کتاب‌هایشان از علمای قدیم نقل کرده‌اند که پرسیدند چرا شما قائل هستید علی ع امام است؟ و چرا از میان آن همه صحابی، او امام است؟ فرمود: چون همه به او محتاج بودند و او از همه بی نیاز بود. بعد از رسول الله ص، همه محتاج علم علی ع بودند که چه کنند! ولی امام ع حتی از یک نفر نپرسید چه کند. همه محتاجش بودند.” لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر” بارها عمر گفت اگر علی نبود من هلاک بودم چون احکام را نمی‌دانست. از طرفی، اسلام فقط فقه نیست که چهار چوب قوانین را بلد باشد، کافی باشد. حیطه دین، گسترده‌ای بیشتراز فقه دارد.

امام به مانند ستاره‌ای است که از دست مردم بدور است. پس عقلها چگونه می‌توانند جانشین تعیین کنند؟ اصلاً از دسترس عقل بدور است. آیا گمان می‌کنید چنین کسی در غیر آل محمد (ص) یافت می‌شود؟!

خواستند بر مبنای عقول حیران و بایر لم یزرع خود، امام از طرف خودشان انتخاب کنند. در سقیفه بنی ساعده جمع شدند تا از جانب خودشان، امام انتخاب کنند.

امام یعنی پیشوا کسی که دنبالش بروند. آرای مضله (گمراه) اینان از کجا سر در می‌آورد؟ از جایی که نوه پیغمبر خودشان را کشتند.

خروجی همان سقیفه بنی ساعده، کشتن امام حسین شد. در حالی که امام حسین ع روی زانوی پیامبر ص بزرگ شده و آیه تطهیر برایش نازل شده بود..

کسی که دنبال غیر امام برود عاقبتش همین است. پس نیفزود آنان را مگر دوری از خدا، از حقیقت، از اسلام – یعنی به راه سختی رفتند و دروغ بستند و گمراه شدند و در حیرت افتادند.

هنگامی که امام را به رغم دانستن حقش، رها کردند؛ چون آنها در غدیر خم بودند که رسول الله ص در مورد علی ع خطبه خواند و با او بیعت کردند و بیعت شکستند. ” قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ” خدایشان بکشدشان به کجا دروغ می‌بندند!

جایگاه امام معصوم ع، پیامبر ص در جامعه، مثل نخ تسبیح است. شما هر چه دانه‌های تسبیح را جابجا کنید، دانه‌ها از جایش در نمی‌آید ولی اگر نخ تسبیح را بکشید تمام دانه‌ها پراکنده می‌شوند.

پیامبر اکرم ص که از میان رفت هر کسی برای خودش هوایی شد!!! شیطان اعمالشان را برایشان زینت کرد و آنها را از راه، باز داشت در حالی که مستبصر بودند و جاهل نبودند.

خداوند واحد است ولی خلق متکثرند. هر کدام یک خواسته‌ای دارند اگر بخواهیم اختیار خدا را کنار نهاده و هر کدام خودمان اختیار کنیم، چه شود؟!

مثل جالبی هست که شیخ بهایی در کشکول نقل کرده است که یکی از حکمای یونان به نام سقراط می‌فرماید: اهل حق خط مستقیم‌اند که بروی خط مستقیم دیگر منطبق می‌شود اما اهل باطل به مانند خط کج و معوج است که نه با خط مستقیم منطبق می‌شود ونه با خط کج دیگری یعنی هر کدام یک ساز می‌زنند؛ چون اهل باطل هر کسی یک اختیاری دارد و بالاخره این‌ها در جنگ می‌شوند.

یا باید حرف خدا باشد و یکی؛ همه مستقیم بروی او تنظیم بشوند یا هر کسی بخواهد انتخاب کند این اون را می‌کشد و اون این را می‌کشد!

امیرالمؤمنین ع در نهج البلاغه فرمودند: قرآن مردم را به امامت دعوت می‌کند و امام مردم را به قرآن دعوت می‌کند. خداوند خلق می‌کند لذا حق انتخاب امام هم با خداست. انسان حق انتخاب ندارد.

چون در مورد دین خدا تو نمی‌توانی انتخاب کنی اصلاً مسلمان یعنی تسلیم خدا باشیم خدا هرچه می‌گوید بگوییم چشم – مسلمان یعنی این. سبحان الله این‌ها شرک می‌ورزند. شرک است کسی بخواهد امام انتخاب کند!

اهل سنت در مورد خلفا می گویند که هرکس حتی با خدعه و شمشیر، حاکم بشود، اولی الامر است.

اگر تو خداپرستی، خدا این را می‌گوید اگر خدایانی دیگری داری بیاور یا کتاب آسمانی داری بیاور. دموکراسی آن هم در امامت! هیهات!!!

دموکراسی آنجایی است که بخواهید اسلام را بپذیرید یا نپذیرید ولی اگر اسلام آوردید، یعنی تسلیم خدا و رسول باشید نه چیز دیگری

امام رضا ع استناد می‌کند به این آیات که: قرآن ندا می‌کند اینها را فریاد می زند به سر اینها این‌ها ناتمام گذاردن کار تمام انبیاء بودند به همین شکل بود که ولایت را از محور خودش خارج کردند. در اسلام هم کسانی که غصب خلافت کردند. کسانی که کلمات را از جای خودش تحریف کردند و چه مصیبتی بر سر جامعه اسلام آوردند که تا آمدن امام عصر عج این مصیبت آرام نمی‌شود؛ چون هیچکس نمی‌تواند جای امام را بگیرد.

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

 

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.