ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۲-۱۱-۲۲ شرح عیون جلسه ۳۴۴

بسم الله الرحمن الرحیم

یک شنبه ۱۴۰۲/۱۱/۲۲، ««درس عیون مسائل نفس جلسه ۳۴۴»»

موضوع: عین ۵۲ در اینکه مرگ انسان انقطاع او از غیر خودش است و…..

در بحث گفته شد فنا دارای سه مرتبه است ۱-محو، ۲-طمس ۳-محق…..

و در بحث محق…

سلطان متکلمین و محققین نصیرالمله و الدین علامه طوسی در شرح اشارات در ذیل شهر قول شیخ، عرفان از تفریق و تکاندن و ترک و رفض شروع می‌شود.

وقتی عارف از خودش منقطع شد و به حق پیوست یک قدرت را ساری می‌بیند در تمام موجودات که هستند

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا…

آیا ندیدی که خدا ابر را (از هر طرف) براند و به هم در پیوندد….

قرآن می‌گوید آیا ندیدی خداوند این کار را می‌کند

عارف که به حق واصل می‌شود هر قدرتی را از حق می‌بیند، این بحث شهود توحید است اینجا تمام قدرت را متحقق در حق می‌بیند.

نکته (به حول و قوه خدا من بلند می‌شوم من مستقل نیستم هیچ قدرتی در این عالم استقلال ندارد) عارف این را می‌بیند.

آقا جان علامه حسن‌زاده آملی در کتاب‌های خود دارد عالم علم انباشته شده روی هم است، یعنی چه؟؟؟

عارف نفس عالم را علم الهی می‌بیند.

هیچ کدام از ما در این عالم کاره‌ای نیستیم.

این به خاطر علم است که داریم راه می‌رویم چقدر علم به کار رفته است که داریم روی دو پا راه می‌رویم

عارف به جایی می‌رسد اراده‌ها را اراده حق می‌بیند طرف اراده می‌کند برود و یا بیاید این‌ها اراده حق است توحید افعالی اینجا می‌شود.

روایت: محضر امام صادق علیه السلام بودیم یکی از افراد بنی امیه آمدند دم در و در را زدند ما گفتیم که بگوییم شما نیستید حضرت فرمود: «ان الله عند لسان کل ناطق» خداوند در نزد زبان هر سخنگویی است.

هر اراده‌ای را فی‌الحق می‌بیند.

هر موجودی هر کمالی که دارد از خداوند است حتی اختراعات انسان از جانب حق است

آیه قرآن

وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ«خداوند خالق شما و آنچه عمل می‌کنید.

شما خود مخلوق حق هستید آیا می‌پرستید آنچه را که با دست خود می‌تراشید.

دیگران را حق می‌بیند خود را حق می‌بیند و می‌بیند چشم خود را که حق است و با حق دارد می‌بیند.

در این هنگام حق چشمش می‌شود که با آن می‌بیند و گوشش می‌گردد که به آن می‌شنود و قدرتش می‌شود که به آن کار می‌کند و علمش می‌گردد که به آن می‌داند وجودش می‌شود که به آن موجود می‌شود پس عارف در این هنگام به حقیقت، متخلق به اخلاق خدا می‌شود.

عارف، دانستن را هم حق می‌داند می‌گوید علم من هم حق است. به حق می‌بینم و می‌شنوم می‌دانم اراده می‌کنم و به حق عمل می‌کنم. اینجا به جایی می‌رسد می‌گوید من کیستم همه حق شده

«از من اثری نماند این عشق ز چیست

چون من همه معشوق شدم عاشق کیست»

پس عارف در این هنگام به حقیقت متخلق به اخلاق خدا می‌شود پس این معنای سخن وی است که عرفان فرورفتن در جمعیت صفات است که آن صفات برای انسانی است که اراده صادقانه دارد. کلام وی پایان یافت که مقامش بلند باد.

این مطلب از حدیث قدسی مشهور بین عامه و خاصه اقتباس شده و آن حدیث این است.

اقتباس یعنی وقتی پاره‌ای یا قسمتی را از مطلبی بیاورید این اقتباس است.

حدیث قرب نوافل

عنه صلى الله علیه و آله: إنّ اللّه َ تعالى یَقولُ: ··· لا یَزالُ عبدی یَتَقرَّبُ إلَیَّ بالنَّوافِلِ حتّى اُحِبَّهُ، فَأکونَ أنا سَمعَهُ الذی یَسمَعُ بهِ، و بَصَرَهُ الذی یُبصِرُ بهِ، و لِسانَهُ الذی یَنطِقُ بهِ، و قَلبَهُ الذی یَعقِلُ بهِ، فإذا دَعانی أجَبتُهُ، و إذا سَألَنی أعطَیتُهُ

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال می‌فرماید: بنده‌ام به وسیله نمازهاى نافله پیوسته خود را به من نزدیک می‌گرداند، تا جایى که دوستدارش می‌شوم. پس من گوش او می‌شوم که بدان بشنود و چشم او می‌شوم که بدان ببیند و زبان او می‌شوم که بدان سخن گوید و قلب او می‌شوم که بدان تعقّل ورزد، هرگاه مرا بخواند، پاسخش دهم و هر گاه از من چیزى بخواهد، عطایش کنم.

و این همان است که حکما و متکلمین چهار مرتبه عقل عملی‌اش قرار داده‌اند و آن تهذیب ظاهر و تهذیب باطن و تحلی به فضائل است..

اول ظاهر را جلا می‌دهد و باطن را از کثافات دور می‌ریزد بعد به زیور الهی آراسته می‌شود.

همچنین از بیانات مرحوم سبزواری در شرح اسما در بیان یا «قاضی المنایا» است که فرمود:

جاری شدن مرگ رسیدن به غایت ذاتی نفس است.

در گیاهان و میوه‌ها وقتی میوه می‌رسد از درخت می‌افتد، یعنی می‌میرد به غایت خود رسیده وقتی کامل می‌شود باید از این دنیا برود غایت همان نتایج و اهداف است.

هر موجودی غایت و هدفی دارد این اهداف یا ارادی است یا غیر ارادی است.

مثلاً هدف آتش سوزاندن است غایت آتش این است که هر چیزی را که می‌تواند بسوزاند.

این عالم تضاد است غایات هم در تضاد هستند آب و آتش در تضاد هستند.

یک غایت ذاتی و یک غایت عرضی داریم.

غایت آتش چیست به ذات؟ اینکه بسوزاند. حالا می‌آید خانه یک پیرزن را می‌سوزاند! چرا؟؟؟ هدف از این سوختن چیست این بالعرض است چون به ذات باید بسوزاند.

اگر خداوند بخواهد جلوی آتش را بگیرد ظلم کرده که جلوی غایت آتش را گرفته است. هدف اصلی داریم و هدف عرضی هم پیش می‌آید که غایت بالعرض می‌گوییم.

یکی از خاصیت‌های مرگ این است که قبلی‌ها بروند و ما بیاییم مرگ یک لطف الهی است که نفوس بعدی بیایند.

سبب طبیعی که جاعل یعنی حق تعالی برای مرگ قرار داد ایستادن قوه غاذیه است.

یکی از دلایل مرگ این است که قوه‌ای که غذا می‌گیرد می‌ایستد. خیلی از کسانی که پیر می‌شوند دیگر غذا نمی‌توانند بخورند قوه جسمانی یک اندازه کار می‌کند و از کار می‌افتد این قوا تا یک جا اثر دارند بعد تمام می‌شوند.

در حالی که ابدان عنصری به دلیل ترکب از عناصر متضاد مطلب مزبور بر آنها ممتنع است…

بدن طبیعی ما از اضدادترکیب شده گرما داریم سرما داریم… در بدن ضد هم هستند یک مدتی با هم کار می‌کنند اختلاف پیدا می‌کنند وقتی گرما غلبه پیدا می‌کند باعث مرگ می‌شود.

همه حیوانات زنده در وجود خود آتش دارند و این آتش غریزی است در قدیم می‌گفتند آتش الهی است.

آن‌هایی که عمرهای طولانی دارند مدت حمل آنها طولانی‌تر است.

در اینجا گفته شده مراتب تشکیل انسان از «منی» و تمام مراتب آن تا «مرگ» یعنی انسان از چیزی که به وجود می‌آید به وسیله همان چیز از بین می‌رود و آن «رطوبت» است. حرارت غریزی هرچه بر رطوبت مزاج غالب می‌شود اعضا رطوبتشان کمتر می‌شود و قادر به انجام کارهای بیشتری هستند تا جایی که غلبه این حرارت به قدری زیاد می‌شود که رطوبت به کلی از بین می‌رود و در نهایت همین امر باعث می‌شود خود حرارت هم از بین برود. یعنی همان چیزی که سبب حیات بود سبب موت هم می‌شود. (این مطلب از سقراط نقل شده است)

و کمک می‌کند حرارات غریزی را برای خشک کردن، حرارت‌های آسمانی و حرارت‌های عنصری غریب، و حرکات بدنی و نفسانی. پس این‌ها همراه با ضعف قوا به دلیل زیادی سن موجب مرگ می‌شود و این گفته شاعر فارسی زبان است:

«جان قصد رحیل کرد گفتم که مرو

گفتا چه کنم خانه فرو می‌آید»

جنابب حافظ

«خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم

راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم»

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

۵/۵ - (۱ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.