۱۴۰۱-۸-۲۹ شرح عیون جلسه ۳۰۸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۴۰۱/۸/۲۹) جلسه ۳۰۸) درس عیون
موضوع: بحث تطابق کونین
در کلام حاجی سبزواری: هر کس کتاب آفاقی را یعنی عالم وجود را به آنگونه که هست مطالعه کند حق تعالی را در صور مظاهر اسمایی میبیند که در حجابات کونی که موسوم به حروف و آیات و کلمات است یعنی این کتاب هم یک حروف، و آیاتی دارد آیات از کلمات درست شدهاند و کلمات از حروف درست شدهاند پس در میان موجودات عالم آفاق هم آیات و کلمات و حروف داریم آنهایی که بسیطاند مثل فرشتگان وعقول واینها جزو حروف میشوند یا آن روحانیین و آنهایی که بطرف عالم ماده میآیند میشوند کلمات و آیات واینها که میفرماید از موجودات علوی و سفلی علوی موجودات مجرده و مخلوقات روحانی و جسمانی که میبینید هم اینها آن تجلیات اسماءالهی اند اسماء الله را شهود میکند
✔نکته: نگاه بدوی داشتن به عالم، یعنی انسان تصور کند که من یک باره خلق شدهام و تا الان هیچ چیز ندیدهام و انگار بار اول است که همه چیز را مشاهده میکند. بعد میبیند این عالم عجب اندر عجب است و موجودات علم متراکم است روی هم.
اگر انسان نگاه بدوی کند همه را جمال الهی میدید. واینکه همه موجودات از خود غافل هستند.
انسان اگر این نگاه بدوی را تمرین کند آن وقت میتواند مطالعه کند. که هر موجودی مظهریت اسمی دارد از اسماءالله، هر چه هست یا ذات الهی یا صفات الهی است در عین اینکه او هستند بسوی او در حرکت هستند.
اکنون چطور بسوی او میروند؟ از مرتبهای به مرتبه دیگر میروند.
هر کسی سیر کند در وجود خودش، ابتدا به اعضای بدن خود نگاه کنید. ما از درون خود بی خبر هستیم.
در عالم نظر کنید اسماء را شهود میکنید ولی در انسان نظر کنید ذات را شهود میکنید.
این کتاب انفسی، کلمات و آیات دارد. کلمات و آیات انسان، قوا، اعضاء و جوارح دارد. انسان چشم دارد، قران هم چشم دارد و سوره دخان و سوره قدر چشم قران هستند. قران قلب دارد سوره یاسین قلب قران است.
هر کس کتاب نفس خود را مطالعه کند نفس مجرد از ماده است. علم صورت ندارد و مکان مادی ندارد، من هم دارای علم هستم پس مکان مادی ندارم.
در ماده وحدت و تشخص نداریم، ماده همه غیبت است و بعد و دوری است
نکته همانطور که حق تعالی این همه مظاهر دارد ولی یک وحدت است. نفس ما به بدن خودش احاطه دارد. محیط به هر سافل و عالی است و متجلی در همه است بدون اینکه در حقیقت ذات دگرگونی ایجاد بشود، وجود اندر کمال خود منزه است.
اصلاً ما کمالات حق را از روی کمالات خود میفهمیم. ما گوش داریم میفهمیم سمیع چه چیزی است وهمینطور بصر…
پس وقتی خودمان را شناختیم، میفهمیم خالق اینها را به نحو اعلاء داراست
شعراز استاد معماریان
ما آینهٔ کمال ذاتیم
مرآت تجلی صفاتیم
از ما بطلب هر آنچه خواهی
ما نسخهٔ جامع الشتاتیم
چرخ است اسیر قبضهٔ ما
چون اصل حیات کائناتیم
ما را به خود التفات نبوَد
چون در رخ شاه عشق، ماتیم
قائم به تجلی نخستین
قیوم تمامی ذواتیم
لاهوت، مکین دولت ماست
ما میر دیار مرسلاتیم
آبشخور ما ز غیب ذات است
سرچشمه و منبع حیاتیم
ماییم خدیو ملک مطلق
حاکم به محدّد الجهاتیم
آرید نماز جانب ما
ما کعبه و قبلهٔ صلاتیم
تنها نه که قطب اهل اسلام
سرحلقهٔ دیر و سومناتیم
ما نجم سماء اهل بینش
رهبر به درِ بهشت ذاتیم
عمان به ولایت ولایی
ما اهل سعادت و نجاتیم
وقتی ذات میخواهد خود را مشاهده کند در انسان نظر میکند، جامعیت مال انسان است موجودات دیگر ندارند
بحث جامعیت انسان چطور است!!! انسان هم بعد حیوانیت و هم بعد فرشتگی را داراست، لذا جامعیت دارد به همین دلیل حضرت آدم رانده شد به طرف دنیا.
داشتن شهوت و غضب کمال است و در عین حال عقل را هم داشته باشید که کاملترین نوع است.
اسمایی تجلی کرده در حیوان که حیوان بوجود آمده ✓جناب ابن عربی در مورد حضرت ادریس دارد که به آسمان عروج کرد آنقدر ریاضت کشید و نخورد و نخوابید تا از سنخ فرشتگان شد بعداز عروج به آسمان نزول کرد به دنیا به صورت حضرت الیاس درآمد ایشان از طبیعت عبور کرد و به عقل رسید اما عقل تنها کمال انسان نیست باید حق را در جسم و شهوت و غضب هم شهود کنند تاشهودش کامل شود آدم مظهر ذات و اسماء و صفات است.
همه موجودات فعل حق هستند و مصنوع حق هستند، انسان ساخته شده دست خداوند است.
✓الهی نامه استاد علامه حسن زاده آملی: الهی به خود میبالم که مصنوع توام.
خداوند میخواست ذات خود را ظهور دهد در انسان ظهور داده است.
✓در مورد فرشتگان، بعضی از فرشتگان دائماً در رکوع هستند بعضی در سجده هستند و بعضی دائماً در قیام هستند. آنها که در قیام هستند تجلی رکوع ندارند ولی انسان همه را دارد رکوع و سجده و قیام ووو و
عارف هم یا در خودش یا در آینه عالم حق را مشاهده میکند.
کتاب لوح و محفوظ است که ثابت است. کتاب محو و اثبات، کتابی که نوشته میشود و پاک میشود. کتاب لوح محو و اثبات میشود این عالم، بعضی چیزها در این عالم دیر پاک میشود و بعضی چیزها زود پاک میشود مثل رعد وبرق زود پاک میشود. وسنگ و جمادات دیرتر ولی همه چیز پاک میشود
هر کس کتاب قرانی جملی بخواند به این دلیل که قرآن جملی تدوینی وجودات لفظی و کتبی برای وجودات عینی آفاقی و انفسی هستند و اگربه آنگونه که سزا هستند خوانده شوند وجود ذهنی آنها حاصل میشود.
یکشی ءچهار وجود دارد اول وجود عینی مثل انسان در خارج است،
دوم وجود ذهنی چیزهایی که از انسان در ذهن شماست
سوم، وجودلفظی میگوید انسان
چهارم وجود کتبی مینویسد انسان.
✓ قرآن در خارج الفاظ و کلمات آن هستند و عین آن فلک و خورشید در خارج هستند، حالا قران قرائت میشود بر زبان جاری میشود لفظ میگویند و ذهنی آن معانی را درک میکند حقایق علمی برای تو حاصل میشود این چهار وجود انسان عینی، ذهنی، لفظی، کتبی، از یک چیز حکایت میکند
با حضور قلب قرآن را قرائت کنید آنچه که خدا گفته به وجود انسان انتقال پیدا میکند، بعد در معانی قرآن انسان فکر کند…
✓نکته: انسان چه کتابی را نخواند ضرر کرده است و باید حتماً بخواند؟ قران و اگر در آن فکر نکنید و تأمل نکنید ضرر کردهاید تمام علوم در قرآن است کتابهای دیگری میخوانیم که فهم قرآن را پیدا کنیم
✓ از تاریخ این درس را گرفتیم کسی از تاریخ درس نمیگیرد.
سوره قمر: حِکمَهٌ بَالِغَهٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ
حکمتی است رسا، و هشدارها سودی نبخشیده است (۵)
سوره البقره
وَالْمُؤْمِنُونَ کلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکتِهِ وَکتُبِهِ وَرُسُلِهِ
و مؤمنان هم، همگی به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آوردهاند
✓ با این الفاظ و معانی شایسته و در نزد خود حاضر میکند مؤمن به خدا و کتاب خدا ایمان داشته باشد از الفاظ به معانی میرسد.
بعد از ایمان ایقان بلکه شهود و عیان را حاضر میکند و از لفظ جلاله به وجود حقیقی صرف بسیط محیط نورالانوار منتقل میگردد. عارف یعنی کسی که به این مرتبه منتقل شده است.
الحمدلله علی الولایه