۱۴۰۱-۴-۲۵ شرح عیون عین ۴۸ جلسه ۲۹۹
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۱۴۰۱/۴/۲۵)[جلسه ۲۹۹] درس عیون مسائل نفس
(موضوع: عین ۴۸ در تطابق کونین)
بزرگتر از انسان کامل آیتی نیست.
حدیث: «اَلْصُّورَهُ الْإِنْسَانِیَّهُ هِیَ أَکْبَرُ حُجَجُ اللهِ عَلَی خَلْقِهِ، و در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «ان اللّه عز و جل خلق ملکه على مثال ملکوته، و أسّس ملکوته على مثال جبروته لیستدل بملکه على ملکوته و بملکوته على جبروته»
این دو حدیث را کنار هم که بگذارید، آن ترتیب که در انها هست در انسان کامل هم هست. و در تطابق دو عالم چیزی را فرو گذار نکردهاند.
نظالم آدم و عالم بر اساس تثلیث است. (ملک، ملکوت، جبروت) و در انسان هم (طبیعت، نفس، عقل)
حکیم اقدام ابو علی احمد معروف به ابن مسکویه که ” انسان عالم صغیر بوده و در آن نظائر همه آن چه در عالم کبیر است موجود میباشد”
آخر فصل هشتم از فصول شرح قیصری بر فصوص الحکم میفرماید(همان گونه دانستی حقیقت انسانی را ظهوراتی تفصیلی در عالم است، پس بدانکه وی را نیز در عالم انسانی ظهوراتی اجمالی است…،”
حقیقت انسانی چیست؟ اتصال به نفس رحمانی و رق منشور و..
از کتاب مصباح الانس که فرمود: چگونه تقابل بین دو نسخه دانسته میشود، تا انجا که، بدانکه در انسان خاصیت معادن که کون و فساد است، و خاصیت نبات که تغذیه و نمو است موجود است…
ان قوه نباتی و معدنی در وجود انسان است عالم عقل را حیوانات دارا نیستند
تبصره: گاه از انسان به عالم کبیر و گاه از عالم به انسان کبیر و از انسان به عالم صغیر به اعتبارات گوناگون تعبیر میکنند، شیخ اکبر در فص هودی فرمود: پس عالم صورت وی و او روح عالم مدبر است پس او انسان کبیر است.
مثلاً روح خاتم مدبراست،…. از کجا می گویند؟ این بحث ولایت تکوینی ائمه است،
اهل ظاهر قائل به عالم ارواح و برزخ نیستندو منکر این حرفها هستند. که امام احاطه به این عالم دارد.
متصوفه اهل سنت بحث ولایت تکوینی برای قطب قائل هستند و برای خاتم و امیرالمؤمنین ع قائل هستند.
شیخ جندی گفته است، بدانکه عالم در ترکیب خویش همانند انسان است، لذا به وی انسان کبیر گفتند، و انسان به نزد جمهور عالم صغیر است و به نزد محققان بر عکس میباشد.
به دو لحاظ به انسان عالم صغیر می گویند، مرتبه عنصر انسانی، عالم صغیر، حقیقت انسانی در نظر بگیریم همه تحت ولایت اوست، میشود عالم کبیر، اینها به صورت جسمانی و حقیقت روحانی است.
قیصری در فصل هشتم بر فصوص الحکم تحت عنوان ” در این که عالم حقیقت صورت انسانی است
حقایق عالم در علم و عین مظاهر حقیقت انسانی است که مظهر الله میباشد.
لذا همه عالم مظهر او هستند،
روایت، خداوند ما را آفرید، از انوار ما فرشتگان خلق شدند و ما تسبیح کردیم، فرشتگان هم تسبیح کردند و ما تکبیر گفتیم و انها هم تکبیر گفتند…. یعنی از ما یاد گرفتند، ظهور حقیقت ما شده فرشتگان و ظاهر و باطن عالم.
تمام ارواح جزئیه و کلیه ظهور صورت اعظم انسانی است، پس روح اعظم که در همه عالم ظهور کرده چون حقیقت خاتم است همه عالم ظهور انهاست، همه عالم تحت ولایت اوست..
در شرح فص آدمی،
از عالم به انسان کبیر تعبیر میشود …
خب این عالم بزرگتر است یا انسان؟ با استناد آیه قران، کلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ،
بر اساس روایات:
لا یَسَعُنی اَرْضی وَ لا سَمائی وَ لکِنْ یَسَعُنی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ
نه زمین گنجایش مرا دارد و نه آسمان، ولی دل مؤمن، گنجایش من را دارد.
خلیفه خدا بر عالم است پس خودش باید بزرگتر باشد،
زیرا خلیفه بر آن مستخلف است و علو دارد.
و نیز فرمود،: عالم دو اعتبار دارد،
اول اعتبار احدیت، مثل وحدت انسان است
دوم، اعتبار کثرتش، مثل سلول سلول بدن انسان است.
به احدیت عالم نگاه کنید میشود؟ انسان کبیر.
در دفتر چهارم مثنوی و معنوی از عارف رومی آمده است،
(پس به صورت عالم اصغر تویی
پس به معنی عالم اکبر تویی)
روایات در اینجا برای انسان باز میشود
الباقر (عَنْ سَالِمٍ الْحَنَّاطِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ* عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ* بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ قَالَ هِیَ الْوَلَایَهًُْ لِأَمِیر ِالْمُؤْمِنِینَ) امام باقر (سالم حنّاط گوید: به امام باقر (عرض کردم: مرا از کلام خداوند عزّوجلّ: نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ* عَلَی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمنذِرِینَ* بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُّبِینٍ؛ آگاه فرما. امام (فرمود: «منظور از آن ولایت امیرالمؤمنین است»)
حالا کدام ولایت است؟ ولایت تکوینی است که احاطه دارد همان روح اعظم و نفس رحمانی تنزل کرده به لسان عربی و شده قرآن.
و در معنا تو عالم اکبر هستی.
از بیانهای محقق شریف جرجانی این است
انسان کامل جامع همه عوالم است از حیث روح و عقلش کتابی عقلی موسوم به ام الکتاب و از جهت قلب کتاب لوح محفوظ و از حیث نفس کتاب محو و اثبات است.
امیرالمؤمنین ع انسان کامل جامع همه عوالم است.
روایت: امیرالمؤمنین ع فرمودند: من با قلم بودم قبل از قلم من با لوح بودم قبل از لوح اینها ظهورات حقیقت انسانی است آنوقت با این انسان چه کردند؟
با این انسان چه میکنند؟
عقل اول چه جوری به عالم احاطه دارد؟ همان طوری که روح چه طوری به بدن احاطه دارد، عقل با عالم این جوری احاطه دارد
و آنکس که صاحب امر است همان صاحب عقل است
” قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی ”
روح احاطه دارد، روح از عالم امر است
صاحب الامر کسی است که احاطه دارد به همه عالم مثل احاطهای که روح ما به بدن ما دارد
نفس کلیه قلب عالم کبیر است
شما قلب داری و این عالم هم قلب دارد که میشود نفس کلیه و نفس ناطقه قلب حقیقی انسان است قلب حقیقی را میگوید
و به همین خاطر عالم به انسان کبیر نامیده میشود
الحمدلله علی الولایه