۱۴۰۳-۳-۱۵ فص فاطمیه جلسه ۱۳۱
بسم الله الرحمن الرحیم
️ سه شنبه، ۱۴۰۳/۳/۱۵، درس فص فاطمیه جلسه، ۱۳۱
موضوع: فصل ۱۸، وحی و مراتب وحی
نکته: (علوم وحیانی چه اقسامی دارد؟
️بعضیها فکر میکنند در نزول وحی فقط فرشته نازل میشود وتمام علم نبوی ازهمین طریق است!
در خود شریعت معراج داریم
که غیر از نزول فرشته است! و فرق میکند با نزول وحی.
عروج؛ عروجی که پیامبر ص میکند و نزول ملک از اقسام علوم وحیانیست
و غیر از نزول و معراج؛ مشاهداتی پیامبر ص دارد مثلاً «حدیث صلصله الجرس»:
در حدیثی از رسول خدا (ص) دربارهی کیفیت وحی سؤال شده، آمده: «أحیانا یأتینی مثل صلصله الجرس و هو أشده علی، فیفصم عنی فقد و عیت ما قال… گاهی مثل افتادن زنجیر روی سنچ که سنگینترین نوع وحی است یعنی خیلی به من فشار میآید.
و مثلاً گاهی جبراییل بصورت دحیه کلبی ظاهر میشد.
اقاجان (علامه حسن راده املی) الان بالاترین مرتبه وحی را که شهود حق است را مطرح میکند.
و از کلام امیر علیه السلام بکمیل است:
«صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلى»
(نهج البلاغه- رحلى طبع تبریز- ص ۲۷۸).
در دنیا زندگی میکنند با ابدانشان که ارواحشان متعلق به محل اعلاست
یعنی عز قدس که فوق حجابهای نور است
اینها مراتب کشف و وحی است و در مناجات شعبانیه آن جناب- اعنى حضرت وصى علیه السلام است که:
«الهى هب لى کمال الانقطاع الیک، و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الى معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک.»
انقطاع داریم و کمال انقطاع داریم و حجابهای نور و ظلمت داریم –
نظر کند قلوب ما جوری که رد بشود از آن حجابهای نور و واصل بشود به معدن عظمت؛ ارواح ما تعلق پیدا کند به عز قدس تو یعنی شهود قدس حق تعالی که اینها مراتب شهود است و این گونه ادراک، حالى از حالات است و اینحال از حیطه قال خارج است.
انسان باید خودش به آن شهود برسد …
«هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل گردم از آن»
اکثرى مردم باید این حال را در تحت توجه اهل حال بدست آورند تا به سر «لم اعبد ربا لم اره»، و امثال آن برسند که این مقام غایت قصواى مسیر تکاملى نوع انسان و ثمره وجود آنست.
«عاشقى کار شیر مردانست
سخره کودکان معبر نیست
اوفتادن در آتش سوزان
جز که در عهده سمندر نیست» «
«• سمندر جانوری که در آتش نمیسوزد»
️ این رویت از طریق استدلال فکرى فقط حاصل نمیشود، این رویت همان لقاءالله است که روزى اوحدى از مردم میشود، و اکثرى در حجابند (کلاً انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون) (مطففین: ۱۵). در قصیده توحیدیه دیوانم گفتم: (ص ۴۱)
این رویت، لقاء خاصى است که رسول الله (ص) در حدیث دجال فرمود: «ان احدکم لن یرى ربه حتى یموت» (فص محمدى فصوص الحکم ابن عربى، شرح قیصرى بر آن ص ۴۸۳).
هیچکدام از شما نمیبیند پروردگارش را تا آنکه بمیرد!
خب وقتی بمیرد آیا میبیند؟
حدیث قدسی:
وقتی حضرت موسی ع در خواست دیدن کرد خداوند در جواب فرمود لنترانی هرگز مرا نمیبینی
حدیث امیرمومنان لنترانی فی الدنیا حتی تموت
وروایت شده: وقتی خداوند تجلی کرد موسی مرد
آن رویت چگونه است!!! مگر رسول الله ص نفرمود: ” موتوا قبلان تموتوا ”
یعنی بمیرید قبل از اینکه بمیرید
یعنی وقتی بمیری برایت حاصل میشود
این رویت هم اختصاص به عده خاصی ندارد
انسان مستعد بشود در همین دنیا هم به او شهود دست میدهد و فقط در آخرت نیست.
در همین دنیا هم امکانش هست. اما آنجا کامل میشود
این رویت اختصاص به این نشاه ندارد، وقف قومى خاص نیست. و به حکم وجوه یومئذ ناضره الى ربها ناظره، براى یک سلسله از وجوه این رویت و تجلى که عبارت اخراى لقاءالله است، در قیامت که کشف غطاء از بصر میشود، به کمالش میرسد؛ و براى بعضى از آحاد به حکم «لو کشف الغطاء لما ازددت یقیناً» تفاوتی پیش نمیآید.
کلام امیرالمؤمنین ع:
اگر پردهها کنار رود یقین من افزوده نمیگردد
یعنی به آخر یقین رسیدهام – یقین مرتبه شهود است.
سوره تکاثر:
کلّاً لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ﴿۵﴾
هرگز چنین نیست اگر علمالیقین داشتید (۵)
لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ﴿۶﴾
دوزخ را میبینید (۶)
مراتب یقبن
علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین، ودر بعضی
از روایات؛ برد الیقین هم آمده است خنکای یقین است
انسان وقتی بداند باید به کجا برسد
یا به کجا میتواند برسد بارش را میبندد و سفر میکند
جناب سعدی:
: گر چه دانم به وصالت نرسم باز نگردم
تا که در راه بمیرم که طلبکار تو باشم»
لااقل در راه تو مُردم و در مسیر لقای تو بودم
الحمدلله
اگر در آخرت برسم! بدانم برای این باید حرکت کنم و زندهام و زندگی میکنم:
حضرت ابراهیم ع:
سوره انعام ۱۶۲
«قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانیان .
انسان وقتی برای خدا زندگی میکند که میخواهد به خدا برسد.
این مراتب مال سابقان است مال اصحاب یمین نیست
اصحاب یمین میخواهند بروند بهشت
فرمود: رویتی که با چشم صورت میگیرد فرق میکند با رویت قلب و مراتب دارد.
دیدگان آنرا نمیبینند بلکه با چشمهای قلب او را در مییابد؛ دیده دل باید باز شود تا ببیند و گفتنی نیست! و کسی هم که دیده دلش باز شده است نمیتواند بگوید که این دیدن چطور است
«چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی »
میفرماید: بالاترین غایت اینکه به اینجا برسد یعنی سیر و سلوک و ذکر و عبادت برای اینست که به این برسد.
غایت رسیدن به شهود حق است.
سیر انسان وقتی مسیر تکاملی را طی میکند
برای رسیدن همین مطلب است میفرماید:
یا غایت آمال العارفین؛ نهایت آرزوی عارفان! (فرازی از دعای کمیل)
️اگر ما انسان را مثل شجره، درخت تصور کنیم
هر درختی میوه ایی دارد میوه درخت انسان میوه حقیقیاش میشود شهود حق
– انسان باید به اینجا برسد یعنی انسان کامل را میفرماید.
این رویت همان لقاء الله است و بحث لقاء الله هم در قرآن آمده است وکتابهایی داریم به نام لقاء الله؛ خود آقاجان (علامه حسن زاده) کتابی به این
نام دارند و جناب میرزا جواد ملکی کتاب
لقاء الله دارند که خیلی مفید است.
- «لقاء الله خاص است واین روزی هر کسی نیست» •
فرمود رویت بصرى را از رویت و تجلى قلبى تمیز باید داد. وجود غیر متناهى را عقول نتواند احاطه کند
(و لایحیطون به علما) تا چه رسد به ابصار. رویت را در مادى و مجرد بکار میبرند، و در ذات وصفت استعمال
میکنند.
وقتی وجود غیر متناهی است عقل نمیتواند به ان احاطه پیدا کند شما نمیتوانید علما به خدا
احاطه پیدا کنید چه برسد به ابصار – عقل هم نمیتواند احاطه پیدا کند ووو
️صدوق در کتاب توحید با سنادش از محمدبن فضیل روایت کرده است که قال سالت اباالحسن علیه السلام هل رأی رسول الله صلى الله علیه و آله ربه عز و جل؟ فقال: نعم بقلبه رآه، اما سمعت الله عز و جل یقول:
(ما کذب الفواد ما رأی) لم یره بالبصر و لکن رآه بالفواد.
ترجمه:
محمد بن فضیل گفت از آقا موسی ابن جعفر ع سؤال کردم که آیا رسول الله ص پروردگارش عز وجل را دید؟ فرمود بله با قلبش دید آیا نشنیدی قول خدای عز وجل را که فرمود دروغ نگفت فؤاد در آنچه که دید؛ فرمود با چشم ندید رسول الله ص ولاکن دید با قلب؛ فؤاد یعنی قلب.
️ فکر نکنید رویت چشمی و بصری است؟!!!
حدیث:
راوی از امام صادق ع میپرسد که آیا خداوند قابل رویت است؟ امام میفرماید:
نور خورشید تنزل یافته نور کرسی و نور کرسی تنزل یافته نور عرش و نور عرش تنزل یافته نور حجاب ونور حجاب تنزل یافته نور ستر است. آیا تو وقت ظهر بدون حجاب میتوانی به نور خورشید نگاه کنید؟
آن هم با چند هزار کیلومتر فاصله ازخورشید حالا میخواهی خدا را ببینید ابصار، چشمها نمیتوانند ببینند
رویت ” رویت صفات یا رویت ذات هم در اینجا بکار میرود هم در آنجا حیطه خیلی وسیع دارد رویت ، نظر، ابصار، رویت میبینی تو آنان را رویت میکنی تو آنان را که نظر میکنند بسوی تو اما نمیبینند
تراهم ینظرون الیک وهم لایبصرون
رویت را به شخص پیامبر ص نسبت داد که تو رویت میکنی و رویت حیطهاش خیلی وسیع است.
فکر نکنید اینها مال قدیم بوده و الآن پیدا نمیشود! نه الآن هم هست:
«فیض روح القدس آر باز مدد فرماید
دگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد.»
دل مانند چشمهای است و سرچشمه عالم ملکوت است تو راه آب از درون چشمه انباشته و راهى چند از بیرون گشاده و آبهاى تیره میآید و در چشمه فاسد میشود،
اگر این راهها بخلوت و عزلت مسدود سازى (یعنی ملاقاتهای بیهوده و کارهای بیهوده را؛ وسخنان بیهوده)
و آب فاسد به نفى خواطر بیرون کنى و راه بریاضت بگشایى دل تو مجمع و منبع آب حیات شود
و از نفس تو دلهاى مرده زنده گردد.
اگر این راههای اضافی را تعطیل کنید
(چشم و گوش و حواس)
و آب فاسد به نفی خواطر بیرون کنید
افکار باطل را بریزید دور به محض این که افکار بی خود آمد سراغت دلت را به ذکر خدا مشغول کنید و راه به ریاضت بگشایید باریاضت کشیدنها دلت منبع آب حیات میشود و دلت باز
میشود و باز شدن از ملکوت شروع میشود به ریزش کردن، و با نفس تو قلبهایی که مردن با تو حیات یابند
«هر مرده دل که یابیم آریم در خرابات
جامی دهیمش از می احیا کنیم احیا »
آقا جان (علامه حسن زاده املی) به زبان حال میفرماید:
«دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلى صفاتم دادند.»
بعد حق تعالی برایت ظهور میکند
تجلی میکند
️آقاجان (علامه حسن زاده املی) فرمود:
باز هم رویت ها متفاوت است که استعداد طرف چقدر باشد و عین او چه اقتضایی داشته باشد.
الحمدلله علی الولایه