ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۹۹-۳-۱۰ شرح عیون عین ۳۴ جلسه ۲۳۵

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: درس عیون مسائل نفس 《شرح عین ۳۴》(شنبه ۹۹/۳/۱۰)

فشرده‌ای از مباحث قبل: علم یا تصور است یا تصدیق.
تصور یعنی آنچه انسان در نظر می‌گیرد بدون حکم مثل زمین و انسان و هر چیز دیگر که در نظر بگیریم
و به تصور حکم دادن، تصدیق است مثلاً زمین گرد است هوا گرم است و…
تصدیقات را قضایا هم میگوئیم
قضایای ذهنی ما بعضی درست و بعضی غلط است
قضایای حقیقی نفس الامر دارند
قضایای کذب نفس الامر ندارند

ملاک برای حقیقی بودن قضایا چیست؟
انسان در بدو امر تصور می‌کند اگر در خارج ذهن ما، قضایا وجود داشته باشد حقیقت دارد نفس الامر دارد.
اینجا یک اشکال پیش میاید بعضی قضایای ذهن ما حقیقت دارد ولی در خارج وجود ندارد مثل اجتماع نقیضین. که حقیقت دارد ولی در خارج وجود ندارد

ظرف حقیقت و نفس الامر کجاست؟
خواجه نصیر طوسی: نفس الامر، عقل کل است یا عقل اول یا عقل مفارق است.
سخن جناب ابن ترکه: عالم عقل حیاتش تام است، خودش حیات است. ولی عالم طبیعت موجوداتش حیات دارد.
اول فعلی که از حق تعالی صادر شد عقل اول و بقیه موجودات فعل عقل اول است.
همه اشیاء ظهور عقل هستند و عقل همه اشیاء است و عالم عقل همه در همه هستند.
پس باید موجودات در عقل باشند تا ظهور کنند.
معقولاتی که ما کسب کرده‌ایم مطابق حقایق عالم عقلی هستند
معلوماتی از عقل صادر شده اما علم ما از معلومات خارجی کسب شده (علم ما انفعالی است و عقل عنائی است) کلام صاحب تمهید القواعد.
شما به نشئه اولیه علم پیدا کرده‌اید ایا متذکر نمی‌شوید برای نشئات بعد؟

هر عالم مادونی، ظل مافوق خودش است.

اسماء مستاثره اسما پوشیده هستند.
اقاجان می‌فرماید: اگر اسماء را نگاه کنیم تمام اسماء حقیقتشان در نزد حق پوشیده و مستاثر است مثل اسم حی..
اسم جلوه کرده در موجودات ولی به نحو اطلاقیش مستأثر در نزد حق تعالی است و در هیچ مظهری ظهور نکرده.
نکته (همه اشیاء عقلند و عقل همه اشیاء است)
اثبات اینکه عقل همه اشیاست: از انجا که عقل بسیط است بسیطه الحقیقه است پس می‌شود تمام اشیاء وجودی. و این از قواعد مهم فلسفی است

اقاجان: در مورد اینکه همه اشیاء ظهور عقل‌اند، می‌فرماید همه ظهور عقل هستند پس حقیقت انها در عقل است.
وقتی فعل حق است، فعل قیامش به فاعل است.
فعل عقل مثل فعل ما نیست که جدای از ما است
حکمای قدیم خدای سبحان را عقل می‌گفتند که مبدأ عالم است
در وحدت صنع اگر دقت شود پیوستگی در میان موجودات را می‌بینیم
یک درخت وابسته به نور خورشید است و همچنین بسته به آب و اکسیژن و باد و… تمام این‌ها به هم ارتباط دارند.
این وحدت صنع یکپارچه است. هرکس مستقل برای خود زندگی نمی‌کند تمام موجودات عالم به هم ربط دارند.

چه کسی این امور را یکپارچه کرده این موجوداتی که بخود علم ندارند چگونه ارتباطشان بهم حفظ می‌شود؟
این عقل است که موجودات را یکپارچه و متحد کرده است.

فعل ما مرتبط است به این عالم و اثر می‌کند در نظم و نظام عالم (دزدی نکن، غیبت نکن …. چون فعل تو اثر گذار است

آیه قران
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ
《وحدت صنع زیر سر عقل است 》
حکمای یونان وحدت صنع و زیبایی و جمال را قوسموس می‌نامیدند.

طلب مجهول مطلق محال است ممکن نیست دنبال چیزی بروی که علم به آن نداشته باشی
وقتی دنبال حقایق می‌روید باید رشحه‌ای در وجود انسان باشد تا دنبال آن برود و کشف کند.

بحث نفس الامر: علم ما باید منطبق باشد با چیزی که در حد ذاتش خلعت وجود را پوشانده باشد.
مثال
رستم زن است یا مرد! کدام حقیقت دارد! رستم مرد است
خب اصلاً رستم در خارج نیست افسانه است پس چگونه میگویی رستم مرد است حقیقت دارد؟
قسمتی از ذهن ما مال فرضیات است روی آن فرض حکم می‌دهیم، پس خارج، فرض ذهن ما را در بر می‌گیرد.
نفس شیء در حد ذات خود یعنی در کجا؟ یعنی در ذهن ما، یا خارج از ذهن ما
ذهن ما با چه چیزی منطبق باشد دارای نفس الامر باشد.
نفس الامر علم الهی، لوح محفوظ، عالم مثال …همه درست است.
لکل وجهه هو مولی‌ها. برای هر موجودی وجهی است که خدا به او رو کرده است.
لکل وجهه هو مولی‌ها خود نفس الامر است.
این لکل وجهه داری که خدا به او رو کرده، هر کدام یک نفس الامر دارند مگر اینکه خلعت وجود نپوشیده باشد.

فرق حق با صدق در چیست؟
قضیه‌ای در خارج اتفاق می افتد و کسی خبر می‌دهد از آن مطلب و درست خبر می‌دهد صدق است.
ان مطلبی که در خارج اتفاق افتاده حق است.
حق باعلیست و ما با حقیم
الحمدالله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

۵/۵ - (۱ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.