۹۹-۱۰-۶ شرح عیون عین ۳۷ جلسه ۲۵۳
بسم الله الرحمن الرحیم
درس عیون مسائل نفس /تاریخ شنبه ۹۹/۱۰/۶
موضوع درس عین ۳۷
علم نفس به صور
برای علم حضور میخواهیم و ماده حضور ندارد.
اگر ما ادراک داریم حضور داریم و مجرد از ماده هستیم.
در مورد صوری که ادراک میکنیم این صور باید مقرون به ماده نباشند، مثل صور خارجی که هستند و باید مجرد از ماده بشوند برای حضور در نزد نفس.
حالا اگر همین دادهها را به مغز برسانید و تحریک کنید سلسه اعصاب را، بر اساس پیامهای عصبی رسیده به مغز نفس صور را در خود انشاء میکند همین طور شنیدن و لمس کردن و دیدن تمام صور ادراکی ساخته نفس ما است.
بحث در مورد ابصار
ابصار شرایط دارد، چشم باشد، شیء باشد دور نباشد، هوا تاریک نباشد ووووو تا ابصار صورت بگیرد.
اگر مطلق ابصار جز با این شرایط متحقق نمیشود نمیبایست ابصار در حالت خواب و مثل آن محقق شود. و احتیاج به قوای بدنی به این خاطر است که نفس در ابتدای فطرت وجودی ضعیف دارد و در قوام وجودش از ماده بدنی بی نیاز نیست
همان گونه که نفس میتواند از این بدن طبیعی به هنگام نوعی استکمال بی نیاز شود.
همچنین میتواند به ادراک جزئی بصری و مثل آن اشیاء را ادراک کند بدون اینکه نیازی به این اعضاء و انفعالات از انها داشته باشد.
حقیقت بصر از نفس است اصلاً خود نفس است که بصر ویژه است جدای از آن نیست، اصلاً خودش است.
و یا مثلاً در خواب و بیداری صدایی مثل انفجار و یا رعد و برق میشنوید در حالیکه در خارج صدایی نیست آن صدا حتی گاهی در بدن انسان اثر دارد.
صور چه بصری باشد و چه صوتی قائم به نفس شماست.
برای ادراک تجرد صرف میخواهیم تا تجرد صرف نباشد ادراک صورت نمی بندندتا برسد به متخیلات که بالاتر از ادراک حسی است.
آنچه در خواب و بیداری میبینید این صور را نفس انشاء میکند.
اما حقایق عقلیه چطور معقولات، ایا نفس انشاء میکند یا چیز دیگرست!
فنای نفس در عقل است. که فنای بالکلیه است
مطلبی که از انطرف دریافت میکنید به فنای نفس در عقل فعال به اندازه ظرفیت تو است، از انطرف بخل نیست، اینطرف نمیتواند همه را دریافت کند.
اقا امیرالمؤمنین ع در مورد مومنان حقیقی میفرماید: علم هجوم آورده به انها از حقیقت بصیرت
یک مرتبه علم ریزش میکند در جانشان،
جناب سیدحیدرآملی میفرماید در مسیر سیر و سلوک انقدر بمن علم افاضه شده که اگر درختان قلم شوند و دریاها مرکب شوند که بخواهند بنویسند علم من تمام نمیشود.
اقا جان در عالم رؤیا به بنده فرمودند ۲۴ سال پیش ۲۴ هزار لیوان یا لیتر آب در وجود من ریختند و هنوز هم میریزند و هنوز وجود من پر نشده
وقتی برای ایشان رؤیا را تعریف کردم فرموند تعبیر آب علم است
نفس و علم جدای از هم نیستند
آیا علم عرض است و عارض بر نفس میشود؟
ایا علم با نفس مثل جوهر و عرض است؟
علم خودش جوهر است بلکه فوق مقوله جوهر و عرض است، یعنی ماهیت ندارد.
نفس یعنی علم، هر چه علم بیشتر نفس هم بزرگتر است.
الحمدلله علی الولایه