۹۸-۱۱-۲ شرح عیون جلسه ۲۳۰
بسم الله الرحمن الرحیم
درس عیون مسائل نفس (چهارشنبه ۹۸/۱۱/۲)
عنوان درس:
رساله خواجه نصیرالدین طوسی دراثبات عقل فعال از طریق نفس الامر
باید حقیقتی باشد که احکام ذهنی ما منطبق با او باشد غیر از خارج به معنی عالم ماده.
باید حقیقتی باشد که قضایا منطبق با او باشدو آن موجور ذی وضع نمیتواند باشد یعنی مادی نیست پس ظرف معقولات باید از سنخ همان باشد.
اگر کسی گوید این حقیقتی که شما میگوید همه معقولات و قضایا در آن هستند این خداست.
درحالیکه ما میخواهیم عقل فعال را اثبات کنیم
پس گوئیم این موجود نمیتواند خدا باشد. نمیتواند اول تعالی باشد. باید اثبات شود
اطلاق اول در کتب مشاء زیاد است بر خداوند.
قضایا که در اذهان هست و غیر آن در عقل فعال ثبت است
پس یک کثرت بی نهایت در آن هست در حالیکه حق تعالی واحد حقیقی است واحد به وحدت حقه حقیقه و هیچ نوع کثرتی در او متصور نیست. در حالیکه این موجود بی نهایت در او کثرت است پس نمیتواند واجب تعالی باشد. این بحث سنگین در علم الهی است و پر فروع در علم خداوند است.
خداوند نمیتواند محل کثرت باشد قابل برای کثرت باشد که انها در وی تمثل پیدا کنند لذا باید عقل فعال باشد، این بحث درست است.
درقرآن کریم میخوانیم
وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ
هیچتر و خشک نیست مگر اینکه در کتاب مبین ثبت است این کتاب مبین چیست؟ یک حقیقتی است تمام در آن ثبت است و نزد خداست. و همین را فلاسفه می گویند عقل فعال که تمام علوم در آن ثبت است.
خواجه طوسی مطلب قرانی را با استدلال عقلی برای ما اثبات کرد.
احکام یقینی که یقین داریم مثل ۴=۲×۲ این احکام یقینی نفسیت دارد. یک حقیقت دارد یعنی در عقل کل ثابت است.
این احکام یقینی که نفسیت دارد همان علوم و انوار وجودیه حقایق وجودیه هستند. که در موطنی به نحو حقیقت و رقیقت موجود هستند.
حقیقت و رقیقت در اصطلاح هر وجود عالی حقیقت و ظهور و تنزل آن رقیقت او است. حقایق و رقایق
یک موجودی به وجهی حقیقت و به وجهی رقیقت است. نسبت به بالا دست خود رقیقت و به زیر دست خود حقیقت است.
این علوم مراتبی دارد به حسب عواملی طولی در هر عالمی یک نحو وجودی دارد. در ذهن ما موجود است و در عقل کل هم موجود است. ذهن ما رقیقت عقل کل است.
روایت: هیچ بندهای نیست مگر تمثال آن در عرش است. شماها هر کدام یک صورت مثالی در عرش دارید.
هر کاری اینجا انجام می دهید صورت مثالی شما مثل آیینه در آنجا نشان داده میشود.
روایت: و قتی بندهای عبادت میکند خداوند به فرشتگان میگوید ببینید بنده مرا که دارد عبادت میکند ولی وقتی گناه میکند خداوند به بعضی از فرشتگان میگوید بنده مرا بپوشانید تا ابروی او در اسمانها نرود تا جائی که بنده پرده دری میکند انجا خداوند میگوید رهایش کنید وقتی رها میکند انجا ابرویش برود در زمین ابرویش میرود.
بحث در مورد انطباق، دو چیز میخواهند منطبق باشند باهم باید متغایر به تشخص باشد. باید باهم فرق داشته باشند.
تغایر دو جور است. تغایر در یک مرتبه عرضی مثل بنده و شما،
گاهی وقت تغایر در سلسه طولی است. رقیقت و حقیقت دو شخصیت دارند ولی باهم منطبق هستند. رقیقت ظهور حقیقت است.
بحث الفاظ: چه کسی الفاظ را وضع کرد؟
آیه قران: علم البیان، خداوند بیان را به انسان تعلیم کرد.
این الفاظ برای چیزی که ما میبینیم وضع شده یعنی نور برای نور وضع شده یا برای نفس الامری وضع شده
خداوند سبحان در سوره الرحمان در خلقت انسان
خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ
تاج کرامت بر سر انسان میگذارد بخاطر بیان
آخرین معجزه انبیاء قران است که لفظ است.
وقتی در آیه قران کار میکردیم انجا که اجنه میایند استماع میکنند و پیامبر قران میخواند دو جا اشاره کرده
إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً
إِنَّا سَمِعْنا کِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی ما شنیدیم کتابی که بعد از موسی نازل شده
نکته اینجاست که میگویند ما شنیدیم کتابی را. ظاهراً باید میگفتند کتابی را دیدیم ولی گفتند شنیدیم کتابی که بعد از موسی نازل شده.
نکته دوم: باید میگفتند کتابی بعد تورات نازل شده چرا گفتند بعد از موسی؟
نکته اینجاست اجنه مثل انسان عقل دارند لذا ثواب و عقاب دارند.
آیه قران
الذاریات
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ
ﻭ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻨﺪ ﻧﻴﺎﻓﺮﻳﺪﻳﻢ; (۵۶)
انسان شرافت دارد یکی از شرافتهای انسان بر اجنه اینست که انسان میتواند بنویسد و بخواند در حالیکه اجنه چنین توانایی ندارند لذا گفتند شنیدیم. برای همین است که انسانها قران تلاوت میکند اجنه مسلمان میایند استماع میکنند.
لذا هیج جای تاریخ نداریم اجنه نوشته باشند.
نکته قرانی: در بین انبیاء کدام پیامبر است مشخصه او کلام با خداست؟ حضرت موسی که لقب او کلیم الله است.
یکی از ظهورات تکلم و یکی از مظاهر کلام کتابت است. کلامی که با نوشتن جاری میشود و طرف میتواند در دلش بخواند این را هم حضرت موسی داشت وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ / نوشتیم برای او در الواح واین جزو کلام الله است
یکی از عرفا جناب شعرانی صاحب یواقیت: یکی از اجنه به من گفت مدتها پای درس شما استفاده میکردم و سوالاتی پرسید از من و من جواب دادم.
انسان قول و کلام دارد که کتابت میکند و میخواند.
پایینتر از آن اجنه هستند که کلام دارند اما کتابت ندارند
بعد مرتبه حیواناتی که بهرهای از کلام دارند مثل منطق الطیر سخن پرندگان و مورچگان/ منتهی کلامی محدود است. بعد به مرحلهای میرسیم که این را هم ندارند مثل کرم خاکی ومار و سوسمار….
مثل الهیه چیزی جز اسماء کلیه موسوم به خزائن الهی ودیگر اسماء حسنی نیست
در ادعیه آمده است
خداوندا به آن اسمت قسم که ابرها را حرکت میدهد و… پس اسم خزنیه الهی است.
اقاجان یک نکته را خیلی تاکید میکند از قول حاجی سبزواری: فهمیدن حرف مردم هنر است نه دست رد زدن بر سینه دیگران
در عوامل طولی هر مرتبه عالی قلم میشود و مرتبه مادون لوح میشود.
فیض دهنده/ قلم
فیض گیرنده/ لوح
مثلاً: قلب مؤمن کتاب خداست
آیه قران: کتب فی قلوبهم الایمان / خداوند نوشت بر قلب ایشان ایمان را/ پس قلب کتاب است.
نون و القلم و ما یسطرون
در خود قران هم هست کتاب مبین، ام الکتاب، اصل کتاب مجمل است در کتاب مبین تفضیل میکند
لوح محفوظ/و یک جا لوح محو واثبات است/میفرماید اینها مراتب کتاب است / اجمال و تفصیل / لوح و قلم/ حقیقت و رقیقت/ قضا و قدر /
این عوالم با هم مطابقت دارند /اصالت مطابقت
صدق باحق چه فرقی دارد؟ یک خبری با یک اتفاقی مطابقت دارد به اون خبر می گویم صدق
صدق صفت خبر است. و واقعه چی است صفتش؟ حق است.
هرگز در سنت الهی تبدیل نمییابی ودر سنت خداوند هرگز تحویل نمییابی.
تبدیل شدن، بدل شدن است و تحویل تغییراتی ایجاد شده
سنت خدا ثابت هستند و همه جا یک جور کار میکنند
امیرالمؤمنین ع: در قران وقتی میبینی خداوند قومی را به سبب گناهی کیفر میکند شما مراقب باشید آن گناه را انجام ندهید که کیفر دارد چون سنت خدا تبدیل و تحویل ندارد. و برعکس آن کار ثواب و…
گفته شده نظام، نظام عدل است اگر کسی گناه کند چوب میخورد حتی قمر بنی هاشم گناه کند چوب میخورد منتها اولیا خدا گناه نمیکنند
قانون خدا، قانون است، سنت الهی تبدیل و تحویل ندارد.
بالعدل قامت السموات والارض
الزلزله
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ
ﭘﺲ ﻫﺮﻛﺲ ﻫﻤﻮﺯﻥ ذرهای ﻧﻴﻜﻲ ﻛﻨﺪ، ﺁﻥ ﻧﻴﻜﻲ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ. (۷)
الزلزله
وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ
ﻭ ﻫﺮﻛﺲ ﻫﻤﻮﺯﻥ ذرهای ﺑﺪﻱ ﻛﻨﺪ، ﺁﻥ ﺑﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ. (۸)
این سنت الهی تبدیل و تحویل ندارد یعنی چه؟ یعنی ثبت است محفوط است
الحمدالله علی الولایه