۱۴۰۱-۱۱-۳۰ شرح عیون جلسه ۳۱۷
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۴۰۱/۰۱۱/۳۰ (درس عیون، جلسه ۳۱۷)
موضوع (شرح عین ۴۹ در سعادت نفس)
بحث درباره موضوع تصرفات یا همان ولایت تکوینی است.
برخی منکر ولایت تکوینی هستند در حالی که آیات قرآن، دال بر ولایت تکوینی است.
دو نوع تصرف: اول، تصرف به همت؛ دوم، تصرف به امر.
همه انسانها در قوه خیال خود تصرف میکنند و صورتی را ایجاد و اعدام میکنند… تصرف ذهن.
برخی به اندازه تجمع و توحد، در خارج هم میتوانند چنین تصرفی انجام دهند.
یک وقتی تجمع و توحد در جایی، یک مرتبه پیش می اید آنجا تصرف را انجام میدهد. برای مثال، جناب ابن عربی در نقش الفصوص، در فص یوسفی، بحث همت را پیش کشیده و میگوید: وقتی زلیخا طرف حضرت یوسف ع رفت، حضرت یوسف با تمام جمعیت، خواست از دست زلیخا فرار کند لذا درها به روی یوسف باز شد. این قوت جمعیت نفسی یوسف بود. آقاجان میفرمود: افرادی که صاحب عزم و همت میشوند، چه در عالم خارج و چه در عالم روحانی، در کشف کسی میتوانند وارد شوند یا در خواب کسی میتوانند وارد شوند. این از مقامات عالیه است. خود آقاجان (علامه حسن زاده) این مقام را دارا بودند.
جالب است کسی که این مقام را دارا است صاحب نفس مکتفیه نمیباشد، در نفس مکتفیه تصرف به همت نیست بلکه به امر است.
شیخ در فصل سلیمانی درباره قسم سوم اراده فرموده است: و اما تسخیری که به حضرت سلیمان علیه السلام مختص بود و بدان جهت، بر دیگران برتری داده شد و خدا سلطنتی بدو داد که برای کسی بعد از وی، شایسته نباشد، همین بود که خلق از امر وی صورت گیرد و لذا فرمود «فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ؛
پس باد را مسخر سلیمان کردیم که به امر وی حرکت کند»
باد چیست؟ باد جریان هواست، تجری بامره، یعنی باد به امر سلیمان ایجاد میشود. نیاز به جمعیت و همت نبود.
«وَسَخَّرَ لَکمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا؛ و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کرد»
در این آیه، مراد از «لکم»، انسان کامل و امام است، همانطور که برای حضرت سلیمان چنین فرمود: «فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ».
صاحب الامر همان کسی است که دارای نفس مکتفیه است و نفس مکتفیه، محل مشیت خداست و امر وی، قائم مقام امر الهی است. راز اینکه امام صاحب العصر والزمان مهدی منتظر صلوات الله و سلام علیه به صاحب الامر موصوف شده، همین نکته است.
در ابتدای بحث، در بارقهای الهی فرمود:
بدان که نسبت همت به امر، مثل نسبت فکر به حدس در مسیر فکری است و مثل نسبت سلوک به جذب، در عرفان عملی است…
در فلسفه، فکر کردن، طی یک مسیر میباشد. همان طور که در تعریف فکر گفتهاند: حرکه من المبادی الی المراد
ولی حدس آن است که بدون طی ترتیب مقدمات، نتیجه را دریابد، یعنی مسیر را یک باره، طی میکند.
در عرفان عملی نیز یک سلوک داریم یک جذبه.
سلوک، همین ذکر و عبادت و توجه مراقبه است. گاهی وقت انسان سلوک میکند ولی گاه، یکباره جذبه او را میبرد.
گاه، جذبه برای سلوک، مقدمه است. گاهی سلوک مقدمه برای جذبه است.
بعضی از انسانها را جذبه میبرد و بعضی آنها با سلوک طی مسیر میکنند.
جوی جذب الهی در طریقت/به از خروار تقوی در شریعت.
گر میروی بی حاصلی، ور میبرندت واصلی
در مجذوب مطلق، انسان به مقصد رسیده ولی نمیتواند دستگیری کند چون راه نرفته، کسی میتواند دستگیری کند که راه رفته باشد لذا مجذوب مطلق نمیتواند دستگیری کند باید سالک باشد.
نسبت همت به امر:
در تصرف، باید همت جمع کند و تصرف انجام دهد. گاهی وقت باید ذکر بگوید تا بتواند تصرف کند در حالی که در امر، اینطور نیست.
نسبت همت به امر، همچنین، مثل نسبت سلوک به جذبه در عرفان عملی است. غرض اینکه فکر حرکت نفس برای تحصیل چیزی که حاصل نبوده میباشد، پس دلالت میکند بر اینکه نفس متفکر، فقیر و ناقص است همان طور که سلوک نیز همانند فکر، حرکت به سوی مطلوبی است که حاصل نیست. در حالی که حدس از حرکت عاری است زیرا انتقال دفعی است، چنانکه جذبه نیز چنین است. پس همت، شبیه فکر و سلوک است و «امر» مثل حدس و جذبه میباشد که حالت منتظره ندارد، پس در حق صاحب الامر این کلام حق سبحانه صادق است که
«إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ؛ چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که میگوید باش پس [بی درنگ] موجود میشود»
انگاه بر شما پوشیده نیست که هر مرتبهای از مراتب سه گانه درجاتی دارد که حصر و ضبط انها میسور نیست
«تِلْک الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ؛ برخی از رسولان را بر برخی دیگر برتری دادیم»
«لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیینَ عَلی بَعْضٍ؛ ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم»
«وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکمْ عَلی بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ؛ خدا برخی را بر برخی دیگردر روزی برتری داد»
این مقدار همانی بود که میخواستیم از بارقه حکایت کنیم.
مراتب سه گانه: (مراتب در خیال، همت و امر)
(سه گانهٔ سلوک و جذبه، حدس و فکر، همت و امر)
و یک سه گانه دیگر که آقا جان اشاره فرمودهاند، طی الارض است.
طی الارض انواع دارد و اقسامش در قرآن آمده است: قسم اول، طی الارضی است که با سرعت مکان را طی میکند اما زمان مند است. مثل بساط سلیمانیه
طی الارض بالاتر توسط عفریت جن مطرح میشود که میگوید قبل از اینکه کارت تمام شود میآورم
«قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِک ۖ وَإِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ»
این طی الارض هم زمان مند است.
طی الارض بالاتر مختص امام و حلقه نزدیک به امام است مثل آصف بن برخیا
«قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکتَابِ أَنَا آتِیک بِهِ قَبْلَ أَن یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک؛ کسی که دانشی از کتاب داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را نزد تو خواهم آورد» و این بالاترین نوع طی الارض است.
در بحث از همت شایسته است که به تکون پیامبر عیسی روح الله علیه السلام به هنگامی که مریم علیه السلام از قومش فاصله گرفت و جبرییل در صورت جوانی نکو روی در وی نفخ کرد اشاره کنیم….
شیخ فرمود: وقتی روح الامین که جبرییل است برای مریم علیه السلام به صورت انسانی معتدل متمثل شد…
چرا حضرت مریم ازدیدن جبرئیل ترسید؟ حضرت مریم در حال غسل کردن بود که روح برای او متمثل شد.
إنی أعوذ بالرحمن منک..
چون در جایگاهی قرار داشت که نباید مردی انجا بود.
مریم با تمام وجود از خدا کمک خواست.
نکته (هر وقت پای گناه وسط می اید چه زن چه مرد پناه به خدا ببرید (معاذ الله) وقتی پناه بر خدا ببرید خدا شما را نجات میدهد)
گاهی وقت بلا به انسان می خوردتا انسان با تمام وجود خدا خدا کند))
اگر مریم در حالت ترس، حامل عیسی میشد، حضرت عیسی طوری بود که کسی نمیتوانست او را تحمل کند ولی جبرییل به مریم که ترسیده بود، گفت: «قَالَ إِنَّمَآ أَنَا۠ رَسُولُ رَبِّک لِأَهَبَ لَک غُلَٰمٗا زَکیا؛ گفت: من تنها فرستاده پروردگارت هستم تا پسری پاکیزه به تو ببخشم»
بعد از آن ترس مریم ریخت که این انسان نیست. در این حال، جبرئیل، کلمه الله را برای مریم نقل میکرد چنانکه رسول، کلام خدا را برای امتش نقل میکند و آن همان سخن حق است که
«وَکلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَیٰ مَرْیمَ وَرُوحٌ مِنْه؛ و عیسی کلمه خدا و روح وی بود که جبرییل به مریم القا کرد»
نکته: وقتی کسی از آن طرف، چیزی را میگیرد جان او مریمی میشود و همان اندازه که فیض را میگیرد به همان اندازه بهرهای از حضرت مریم دارد.
آن بشارتی که خدا به مریم داد حالت شهوت در مریم سریان پیدا کرد همانطور که انسان از دو آب مرد و زن ایجاد میشود، در عیسی یک طرف از روح است و برای همین روحانیت در عیسی ع غلبه داشت و مرده زنده میکرد و از گل پرنده میساخت و در او روح میدمید…..
و از طرف مادر جسمانی است
نکته: (اگر قرآن نبود بسیاری از معجزات پیامبران معلوم نبود راست باشد منتهی چون قرآن معجزه است، آنچه در آن نقل شده، واقعیت است)
الحمدلله علی الولایه