ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۰-۶-۲۰ شرح عیون عین ۴۱ جلسه ۲۷۳

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه ۱۴۰۰/۶/۲۰ درس عیون
«موضوع: شرح عین ۴۱ در امکان تعقلات فراوان یکبارگی برای نفس»
این یکی از عیون متلاطم و عمیق است.
یعنی علوم و حقایقی را یکجا بتواند از انطرف بگیرند

قبلاً گفته شد کلاً علم از انطرف افاضه می‌شود. حتی علوم تجربی هم از انطرف افاضه می‌گردد
برخی مطالب حتی برای خواص سنگین است.
کشف و شهود مراتب دارد حتی همه صاحبان کشف و شهود هم نمی‌توانند به یکباره بگیرند.
اوحدی از ناس به این مقام می‌توانند برسند.
اقا امیرالمؤمنین فرمودند، علم هجوم آورده به طرف اینها، هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره، که مراد دریافت بنحو کشف و شهود است.

… إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ….
یک انقطاع الی الله داریم و یک کمال انقطاع الی الله که باهم متفاوت است.
حجاب‌های ظلمانی برطرف شود انقطاع است و حجب نور برود کنار می‌شود کمال انقطاع

دیار مرسلات عالم عقول است که فوق عالم مثال است
مرسلات آن حقایقی که بسیط هستند از عالم مثال و ماده بالاتر هستند.
مبادی عالیه نوریه که خزائن معارف و معادن حقائقند می رسد، و با انها متحد شده و به اندازه سعه و طهارت و قداستش بر انها مطلع می‌گردد.
آنجا اصل حقایق است واینجا صورتی از عالم ملکوت و جبروت است،

الحجر
وَإِن مِّن شَیءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ
و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه‌هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمی‌کنیم. (۲۱)
حقایق و موجوداتی که اینجا هستند تعین آن خزاین هستند.
جناب افلاطون که از مثل الهی بحث می‌کند این را می‌خواهد بگوید که اینجا سایه‌ای از عالم بالا و ملکوت است، و شما سایه‌ای از حقایق را می‌بینید.

یک موقع مشاهده از راه دور است، اما اصل مشاهده رسیدن به آن مراتب عالیه است.
کسی پیامبر و…… را در کشف ببیند خوب است ولی اصل چیز دیگر است.
این‌ها که گفته شد بحث کتاب خواندن و فکری نیست بلکه بحث سیر شهودی است،

نکته عالم عقول و دیار مرسلات با عالم ماده و مثال متفاوت است و یک تفاوت اساسی دارد.
انجا حجاب نیست وارد آن عالم بشوید متحد می‌شوید و اتحاد عاقل و معقول است، خودش می‌شود جبرییل و خودش حضرت روح می‌شود این نیست که استفاده کند انجا خودش می‌شود عین عقل، افق آن از افق ماده فراتر است حتی برای اندیشمندان هم ادراکش سخت است،
علم اولین و آخرین به او داده می‌شود، همه حقایق پیش او حاضر می‌شود
علم جزئی :مثلاً ما در مورد ریاضیات فکر می‌کنیم علم شیمی به ما افاضه نمی‌شود، در همان مسیر که می‌روی در همان مسیر شکار می‌کنی.

ایا امکان دارد دو حقیقت که به هم مربوط نیستند، به یک باره برای نفس پیش بیایید؟ بله
عقل بسیط بشود، می‌شود کل عقول،
بسیط حقیقه ذات تمام اشیاء است بدون اینکه مقید به هیچ کدام باشد.
بعضی از علوم نه به درد دنیا می‌خورد نه آخرت انسان در ذیل آیه

الغاشیه
لَّیسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ
برای آنان طعامی جز خار خشک وجود ندارد (۶)
لَّا یسْمِنُ وَلَا یغْنِی مِن جُوعٍ
که نه فربه می‌کند و نه از گرسنگی بی نیاز می‌نماید. (۷)
این‌ها بعضی از علوم هستند که دانستن و ندانستن آن هیچ خاصیتی ندارد.
کدام علم نافع است علوم ابدان فقط طب نیست بلکه هر چیزی که برای بدن باشد
و علم الادیان، که علم الهیات است در انطرف هم بدرد او میخورد و انهایی که علم دارند وقتی از این دنیا می‌روند علوم برای انها وضوح پیدا می‌کند.
از کثرت زمان و مکان بیرون آمد، زمان مرگ است آنچه انجام داده می اید پیش چشم او.
کسیکه از عالم مثال بالاتر برود ازل و ابد برای او یکی می‌شود،. تماماً بدون هیچ قوه‌ای در برابر او حاضر است

کتابهای اقاجان عصاره علم است (قران، حدیث، فلسفه، عرفان….)
رق منشور و نور مرشوش همان نفس رحمانی است، که باطن امام با آن متحد می‌شود
اگر کسی به معرفت این شان امام برسد در مورد معرفت امامت و ولایت مقام بلندی دریافت کرده.

اقاجان در بعضی از کتابها فرمودند خوارق عادات در مورد بعضی انبیاء که مرده زنده میکنند و یا عمر نوح و……عجیب هستند ولی اینها در مقابل نزول دفعی قران به یکباره بر قلب رسول الله، هیچ کدام آن عظمت را ندارند
که جان رسول الله چی هست!

به فهم خطاب محمدی در قول خدا سبحانه انا انزلناه فی لیله القدر، (قران حاوی تمام علوم و حقایق است.

در اصول کافی روایت شده حضرت ادریس اینگونه فرموده، در مورد سوره قدر، انا انزلناه فی لیله القدر، فرق کسیکه تفسیر این را بفهمد با کسیکه نداند مثل تفاوت انسان با حیوان است،
شرافت علوم به موضوع آن علم است
اقاجان انا انزلناه… را تاکید می‌کند، قران خیلی عظمت دارد.
ادراکات ما تماماً در قوه‌ای بنام حس مشترک ریخته می‌شود در حس مشترک صورت می‌گیرد و به این دلیل دیدن، شنیدن …. باهم مرتبط است.
حس مشترک مظهر «لا یشغله شان عن شان» هست که می‌فهمیم که امکان تعقل یک بارگی نفس ممکن است
تعبیر به تعقلات تعبیری کامل است زیرا شامل همه علوم می‌شود چونکه هر محسوسی و مدرکی، چنانکه به نزد صاحب اسفار به تحقیق رسیده معقول است و تعقلات همان علومند.
خود حس را عقل ادراک می‌کند، ادراک تجرد از ماده می‌خواهد، ماده حضور است جایی که ماده باشد حضور نیست،
محسوس در مقابل معقول، در اصل تمام معقول است، اما در اصطلاح ادراک کلیات را معقول و احساس جزئیه را محسوس می گویند، در حالیکه همه را عقل ادراک می‌کند.
تبصره: عقلی که مجرد می‌شود به یک باره می‌گیرد چون حجاب و تکثر نیست در انجا تمام عقول حضور دارند کثرت نیست، که جدا جدا کند
حکمای یونان نیز این مطلب را در علم باری گفته‌اند
آنچه انها در مورد خداوند می گویند ما در مورد نفس انسان کامل می گوییم خیلی تفاوت است بین حکمای انها و حکمای اسلام.
اگر قرار باشد تکثر باشد و دو چیز باشد اصلاً اتحاد صورت نگرفته است، پس ذات عقل غیر این معقولات می‌شود که باطل است
الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

۵/۵ - (۱ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.