۱۴۰۲-۴-۱۳ فص فاطمیه جلسه ۱۰۶
تفسیر انفسی
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه ۱۴۰۲/۴/۱۳، کتاب فص فاطمیه، جلسه ۱۰۶
موضوع: شرح فصل ۱۴ در تفسیر انفسی
شرح: معنای تفسیر انفسی
تفسیر به دو بخش تقسیم میشود: یکی تفسیر انفسی و یکی تفسیر آفاقی
تفسیر آفاقی در مورد امور دنیا و آخرت است. تفسیر انفسی در مورد نفس انسان است.
آیه قران میفرماید: سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ….
جناب ابن عربی میفرماید من هرچه گفتم و نوشتم از محضر قرآن و سر سفره قرآن بوده است. از قرآن شهود کردهام و نوشتهام و فصوص الحکم حاصل شده است.
کسی که میخواهد قرآن را بفهمد باید سراغ تفسیر قرآن برود. باید سراغ کتب عرفا که بر قرآن تفسیر نوشتهاند، برود که مطالبی گفتهاند و آن هم به اندازه فهم خودشان که به گرفتهاند.
کتب عرفا همان تفسیر انفسی قرآن است.
یکی شخصی گفته که این قرآن که از ۱۴۰۰ سال قبل است جواب مرا میدهد یا جواب سوالهای افراد ۱۴۰۰ سال قبل را؟
میخواهد بگوید که قرآن مال ۱۴۰۰ سال قبل است و برای همان وقت پاسخگو بوده است.
باید در جواب ایشان گفته شود که قرآن خطاب به عقل کل عالم است، وحی به خاتم انبیاء است و بالاترین کشف است.
زمانی در حضرتی قرار میگیری که خطاب خداوند با پیامبر است و بالاترین کشف است و آن سخن که به خاتم انبیاء میگوید به شما نمیگوید و به شما اندازه فهمتان گفته میشود. دقت کن قرآن، بالاترین سخن است که میشنوی.
از زمان حضرت آدم تا الان، انسان همان انسان است فقط وسایل عوض شده.
این کشف تام برای رسول الله است که تازه چه کسی بتواند بفهمد.
قران طرف خطابش انسان کامل است نه انسان ۱۴۰۰ سال پیش.
کشف تام، تمام است، گشودن پرده کامل، و کنار رفتن آن به تماماً.
کسی که مشتاق رسیدن به کمال، مستعد و مشتاق رسیدن به کمال این قرآن است
رسول اکرم ص فرمودند: هر وقت میخواهم با خدا حرف بزنم نماز میخوانم، هر وقت میخواهم خدا با من حرف بزند قرآن میخوانم.
قوه قدسیه: آن مرتبه اعلی عقل است که فراتر از عقل نظری است. مرتبه شهود است قوه قدسیه بعد از روح الایمان است که ایمان خودش ده درجه دارد. ایا کسی میتواند ده درجه را طی کند؟ بله ، و طی آن هم راحت نیست.
بعد از آن میشود روح القدس وقتی به روح القدس نائل شود، بوسیله روح القدس ملکوت را میبیند. مگر غیر از انبیاء هم میتوانند؟ بله
پایتان را بگذارید جای پای انبیاء، بهره مند میشوید.البته نبوت فرق دارد.
انسان مراقب و انسان الهی و پاک و انسانی که در مسیر خدا میرود میتواند به این کشف حقایق برسد.
قوه قدسیه ختمی که خاتم است. خود قوه قدسیه مراتب دارد همانطوری که خود روح یک حقیقت است ما ارواح نداریم روحی که در قرآن می گوییم: «تنزل الملائکه و الروح» ملائکه جمع متکثر و روح واحد است اما خود این روح در قرآن مراتب دارد: روح القدس و بعد روح الامین و روح منه (روحی از او).
پس با اینکه روح، آن تکثر ملائکه را ندارد اما مراتب را که دارد.
منظور اینکه انسانی که صاحب قوه قدسیه است، انبیاء صاحب قوه قدسیه بودند انبیاء میگرفتند اما خاتم الانبیاء دیگه چیزی را میگیرد که همه انبیاء زیر پرش هستند. هیچ کس نمیتواند به رتبه او برسد. برای همه انبیاء عصمت قائل هستیم و عصمت هم ذو مراتب است
هیچ پیامبری گناه نمیکند دروغ نمیگوید – انبیاء صاحب عصمتاند و تائید شده از نزد خداوند تعالی شانه….. یعنی کسی که دست خدا پشت سرش است نگهدارش است وقتی خداوند نگهدارش است هیچ وقت گناه نمیکند. هیچ وقت زمین نمیخورد.
در سوره قمر ترجیع دارد «لقد یَسَّرنَا القُرانَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکرٍ» برای ذکر یعنی یادآوری اما یکی از معانی ذکر یعنی رسول الله ص. اهل ذکر یعنی رسول الله ص ” فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ ” از ما بپرسید ما برای رسول الله قرآن را آسان کردیم آیا کسی هست بپذیرد؟
ما قرآن را برای آن نفس قدسی رسول الله ص نازل کردیم این حقایقی که هر چی میخوانیم میبینیم یک باطنی دارد…
پیامبر اکرم ص: احادیث ما را بر قرآن عرضه کنید. آنچه موافق با قرآن بود بپذیرید و آنچه منطبق با قرآن نبود نپذیرید.
– همانطور که احادیث میزان دارند برای درستی یا غلط بودنش مکاشفات هم میزان دارند چون بعضی موقع کشف شیطانی است یا یک موقع شیطان دخالت میکند یک چیزی را میاندازد وسط که بگویید نه تمام این کشف غلط بوده است.
پس میزان قرآن است روایات هم چون شرح قرآناند، به نوع خود میزان هستند.
جناب حافظ:
قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
یا رب چه گدا همت و بیگانه نهادیم
کشف حقایق کنید باید به جنت لقاء دل ببندید
القیامه
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ
[ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻭﺣﻲ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ] ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻧﻴﺎﻭﺭ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺁﻥ ﺷﺘﺎﺏ ﻭﺭﺯﻱ. (١۶)
– خداوند سبحان درباره کشف تام محمدی فرموده است حرکت مده به آن لسانت را تا عجله کنی به آن یعنی به وحی قرآن چون پیامبر که گرفته قرآن را دارد و الا چه جوری میتواند زودتر بخواند میفرماید وقتی جبراییل میخواند تو!
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ
ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ [ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻳﺎﺕ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ میشود ﻭ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ] ﻗﺮﺍﺋﺘﺶ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ، (١٧)
– وقتی ما قرائت میکنیم تو از قرائت ما تبعیت کن وقتی ما میخوانیم تو بخوان
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﭘﺲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ [ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ] ﺧﻮﺍﻧﺪﻳﻢ، [ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ] ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﻦ. (١٨)
– وقتی ما میخوانیم تو بخوان وقتی ما میخوانیم تو بخوانی میشوی تابع ما، خواندن تو میشود تابع خواندن خداوند و در این اسراری هست.
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ
ﺳﭙﺲ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻭ ﺑﻴﺎﻧﺶ ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ. (١٩)
کلّاً بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ
[ﺍﻳﻨﻜﻪ میپندارید ﻗﻴﺎﻣﺘﻲ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﺴﺖ] ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﺯﻭﺩﮔﺬﺭ ﻫﺴﺘﻴﺪ، (٢٠)
– نکته یک وقتی عرض کردیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیم
الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ
ﺍﻟﺮ ـ [ﺍﻳﻦ] ﻛﺘﺎﺑﻲ [ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ] ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻳﺎﺗﺶ [ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﻘﻴﻘﺘﻲ ﻭﺍﺣﺪ] ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﻱ ﻭﺍﺳﺘﺤﻜﺎم ﻳﺎﻓﺘﻪ، ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺣﻜﻴﻤﻰ ﺁﮔﺎﻩ [ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ سورهها، آیهها، ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻱ، ﺍﺧﻠﺎﻗﻲ ﻭ ﻋﻤﻠﻲ] ﺗﻔﺼﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. (١)
– وقتی این سوره را قرائت میکردیم ندایی در درونم آمد که وقتی در دلت خوانده شد تو بخوان، ندا آمد دیدم یک قاری در دلم گفت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیم الر کِتَابٌ بعد دیدم ایستاد و دیگه نمیخواند خب یک چیزی هست باید تفسیر شود اول سوره است گفتم مرتب تکرار کنم ” الر کِتَابٌ” بعد مکشوف شد که ” الر کتاب است ”
در سور دیگر هم دقت کنید بعد از حروف مقطعه چه آمده است.
” الم ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ”
” ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ”
یعنی این حروف مقطعه مرتبه کلی قرآن هستند لذا بعد از حروف مقطعه آغازگر سورهها، اسامیای چون ذکر، قرآن و کتاب و اینها آمده است.
– پیامبر اکرم ص بلد است چون قرآن را گرفته بلد است جبراییل میآید تند تند میخواند میفرماید وقتی ما قرائت کردیم تو بخوان تبعیت کن از قرائت ما و بخوان. بر عهده ماست جمع آن و قرائت آن چه کسی قرآن را جمع کرد؟ امیرالمؤمنین ع که بعد از رسول الله ص در خانه نشست. فرمود ردا بر دوش نمیگیرم تا قرآن را جمع کنم. «ما» که میگوید یعنی انسان کامل به عهده ماست تبیین کردن و بیان آن:
بسم الله الرحمن الرحیم. الرَّحْمَنُ (۱) عَلَّمَ الْقُرْآنَ (۲) خَلَقَ الْإِنسَانَ (۳) عَلَّمَهُ الْبَیَانَ (۴)
– این انسان کیه که خداوند بیان را به او آموخته است فرمود بیانش به عهده ماست و ما به آن انسان تعلیم کردیم بیان را میشود لسان قرآن میشود لسان الله
سَنُقْرِئُکَ فَلَا تَنسَىٰ
ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ میخوانیم، ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﻛﺮﺩ، (۶)
– این جا یک نکته ایی هست که آیا سنقرئک یعنی قرائت کنیم بر تو که پس فراموش نکنی.
یک مقاله دیدم در ترجمه این عبارت ” سنقرئک” یعنی قاری میکنیم تو را که خوانا میکنیم تو را که “فلا تنسی” –
نه اینکه میخوانیم برای تو. ” سنقرئک ” از باب افعال و ثلاثی مزید است و یکی از معانی باب افعال همین است. ” سنقرئک ” یعنی قاری میکنیم تورا قرائت کننده میکنیم تو را و فرق دارد با ثلاثی مجردش. پس فراموش نکن
الحمدلله علی الولایه