حدیث سی و ششم
به شرح استاد محمد مهدی معماریان:
لو- جناب صدوق در کتاب توحید باسنادش روایت فرمود:
عن الحارث الاعور عن على بن أبى طالب علیه السلام انه دخل السوق فاذا هو برجل (فاذا هو مر برجل- نسخه) مولیه ظهره یقول: لا و الذى احتجب بالسبع، فضرب على علیه السلام ظهره ثم قال: من الذى (من ذا الذى- نسخه) احتجب بالسبع؟
قال: الله یا امیر المؤمنین، قال: أخطأت، ثکلتک أمک ان الله عز و جل لیس بینه و بین خلقه حجاب لانه معهم اینما کانوا. قال:
ما کفاره ما قلت یا امیر المؤمنین؟ قال أن تعلم أن الله معک حیث کنت. قال: أطعم المساکین؟ قال: لا، انما حلفت بغیر ربک.
(آخر باب ۲۸ فى نفى المکان و الزمان عنه تعالى ص ۱۷۶) یعنى امیر علیه السلام داخل بازار شد و گذارش به مردى که رویش بسوى امام نبود افتاد که مىگفت: نه قسم به آن کسى که به هفت آسمان در حجاب است امام دست بر پشت او زد و فرمود: چه کسى به هفت آسمان در حجاب است؟ گفت: یا امیر المؤمنین! خدا. امام فرمود به خطا رفتى، حجابى در میان خداى عز و جل و خلق او نیست زیرا که او با خلق است هر کجا که خلق هست، گفت: یا امیر المؤمنین کفاره این که گفتم چیست؟ امام فرمود: کفارهاش این است که بدانى هر جا هستى خدا با تو است. گفت: مسکینان را اطعام کنم؟ فرمود: نه تو به جز پروردگارت سوگند خوردهاى.
بدانکه عالم صمدانى ملا عبد الصمد همدانى در بحر المعارف از صفحه ۲۶۷ تا ص ۲۸۰ در حجاب خیلى خوب بحث کرده
هزار و یک نکته، ص: ۵۷۷
است و آورده است که: فى شرح الصحیفه عن مولانا امیر المؤمنین علیه السلام: یا من کان الحجاب بینه و بین خلقه خلقه (ص ۲۷۷). و همچنین شیخ محیى الدین عربى در اواسط فص آدمى (ص ۸۹ ط ۱) آنجا که گوید: و وصف الحق نفسه بالحجب الظلمانیه و هى الاجسام الطبیعیه، و النوریه و هى الارواح اللطیفه.
شیخ اجل صدوق در باب ردبر ثنویه و زنادقه از کتاب توحید، روایت کرده است که ثامن الائمه علیهم السلام فرمود:
ان الاحتجاب عن الخلق لکثره ذنوبهم.
حال بدانکه گناه را مراتب است از گناه پیش پا افتاده چون سرقت و کذب و قمار و نحوها. تا پله پله انسان بجایى مىرسد که علم و عبادتش را گناه مىبیند و بعد خودش را که وجودک ذنب لایقاس به ذنب.