۱۴۰۳-۲-۱۳ شرح اصول کافی
بسم الله الرحمن الرحیم
««الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد»
پنج شنبه-۱۴۰۳/۲/۱۳، اصول کافی، جلد اول
موضوع: متوسمین (باریک بینایی) که خدای تعالی در کتابش ذکر فرموده که راه حق در خاندانشان پابرجاست ائمه ع هستند.
«مقدمه»
بحثی در مورد امام جعفر صادق ع
امام جعفر صادق ع رئیس مذهب لقب دارد برای شیعیان که مذهب ما را اصطلاحاً می گوییم مذهب جعفری.
دو نکته:
مذهب شیعه با مذاهب چهار گانه اهل سنت چه تفاوتی دارد؟
مذاهب اهل سنت مذاهب فقهیاند؛ یعنی:
بحث شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی در فقه است که نماز را چگونه بخوانیم و روزه و حج و….
ما فقه جعفری را داریم؛ اما مذهب جعفری فقط فقه نیست بلکه عقاید هم هست که آن قسمت اعظم دین است، یعنی اعتقاد ما در مورد خداوند که خدا چه طوری است و رابطهاش با خلق چگونه است!!!
معاد چگونه است!!!؟
برزخ و ارواحی که در برزخ هستند چگونهاند؟ چون اینها پیامدهایی دارد در زندگی و در عملکرد و در خود فقه؛ قرآن به ما چی میگوید؟!
نبوت، وحی، انبیاء، اولیاء اینها آن بحث عقاید است.
آن مذاهب چهارگانه اهل سنت دیگر اینها را ندارد. اما ما در مذهب جعفری یک پکیج کامل میبینیم که اصطلاحاً می گوییم فقه اکبر یعنی تمام معارف
دین در آن است.
اما اهل سنت اعتقاداتشان از مذهبشان جداست یعنی کسی ممکن است شافعی باشد اما در اعتقادات معتزلی باشد و….
اینها را اصطلاحاً مذاهب
کلامی می گوییم؛ اما مذهب جعفری هم فقه دارد هم اعتقادات هم اخلاق.
نکتهای دیگر:
بحث تأثیر امامان اهل بیت؛ خاصه امام صادق ع در قرائت از اسلام است؛ یعنی تا زمانی که رسول الله ص در قید حیات بودند اختلافی بین مسلمین وجود نداشت
چون مرجع پاسخگو رسول خدا ص بود
بعد از ایشان تا وقتی صحابه بودند جواب میدادند یا میرفتند سراغ امیرالمؤمنین ع و میپرسیدند.
تابعین هم کسانی بودند که اصحاب را دیدند اما پیامبر ص را ندیدند اما بعد از تابعین یکسری سوالاتی مطرح شد در عالم اسلام، چه سوالاتی که از خارج دین وارد اسلام میشد و سوالاتی که درخود دین مطرح میشد سؤالات عمیق که خدا چگونه است؟ آیا خدا جسم دارد یا ندارد؟ و از کجا می گویید خدا جسم ندارد؟ در قرآن آمده “یدالله فوق ایدیهم” پس خدا دست دارد و دیگر ایات…
پس خدا محدود است!؟ و اینها را گفتهاند و الآن وهابیها حنبلیاند؛ احمدبن حنبل سلفی بود و میگفت:
آنچه از احادیث آمده یا از قرآن باید همان ظاهرش را بپذیریم وقتی میفرماید خدا دست دارد پس دست دارد ووو! یکی دوتا نیست که بگوییم چه اختلافاتی هست آنقدر مذاهب داریم و در موردش بحث شده است.
ایاک نعبدوایاک نستعین
می گویند شما از امامان اهل بیت کمک میخواهید پس کافر هستید باید از خود خداوند کمک خواست باید بفهمیم یعنی چه؟! کدام قرائت از دین درست است؟ ما شیعیان می گوییم ما در هر زمانی امام میخواهیم امامی که از جانب خدا باشد.
اعمال من مال خودم است یا مال خداست؟
معاد چیست؟!!!
وهابیت می گویند: آقا طرف وقتی مرد، خاک شد، پوسید رفت! این که شما پیغمبر را صدا میزنید؛ مرده، پوسیده رفته! حالا خدا در قیامت زندهاش میکند – یا نه الان هستند؟! میبینند و میشنوند و اینها خیلی باهم متفاوت است ووو.
به شیعیان می گویند شما مشرک هستید و حکم مشرکین با کفار فرق میکند!!!!
قرآئت درست از دین چیست؟
امام صادق ع مدرسه علمیه داشتند و دین اسلام مدیون امام صادق ع است نه فقط شیعه!
بحث قرائت دین؛ برداشت از دین که قرائت ما الآن قرائت شیعی است قرائتی که اهل بیت از دین داشتهاند تازه آن مقداری که بدست ما رسیده است
در طول تاریخ خیلی از کتابها از بین رفت سوزاندند وو و چه اتفاقاتی افتاد!
بحث امام صادق ع است که چه خدمتی به عالم اسلام کردند و بعد وقتی طرف حرف درست را بشنود اگر مرض نداشته باشد دیگر دنبال حرف غلط نمیرود به همین جهت امامان ما گفتند ((شما محاسن و زیباییهای کلام ما را به خلق برسانید مردم خودشان جذب میشوند))
چرا که بحث معرفتی و علمی یک چیزی مربوط به فطرت طرف است.
~بحث اصول کافی~~
متوسمین که خداوند در کتابش ذکر کرده است آنها امامان اهل بیتاند و سبیل یعنی راه فقط در آنان است.
حدیث اول:
۱- أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ أَخْبَرَنِی أَسْبَاطٌ بَیَّاعُ الزُّطِّیِّ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ وَ إِنَّها لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ قَالَ فَقَالَ نَحْنُ الْمُتَوَسِّمُونَ وَ
السَّبِیلُ فِینَا مُقِیمٌ
اصول کافى جلد ۱ صفحه: ۳۱۶ روایه: ۱
ترجمه:
اسباط گوید: خدمت امام صادق علیهالسلام بودم که مردى از آنحضرت راجع بقول خداى عزوجل (سوره ۱۵) (((براى باریک بینان در آن امر نشانههاست و آن قریه در راهى پابرجاست))) سؤال کرد، حضرت فرمود: مائیم باریک بینان و آن راه در خاندان ما پابرجاست.
شخصی از این آیه سؤال کرد؛ در بحث قوم لوط وقتی عذاب میآید:
سوره الحجر
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ مُشْرِقِینَ
ﭘﺲ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ، ﺻﺪﺍﻳﻲ [ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻭ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﻙ ﻭ ﻏﺮّﺷﻲ ﺳﻬﻤﮕﻴﻦ] ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ. (٧٣)
فَجَعَلْنَا عالیها سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَهً مِّن سِجِّیلٍ
ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﻭ ﺭﻭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ سنگهایی ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺳﻨﮓِ ﮔﻞ ﺑﺎﺭﺍﻧﺪﻳﻢ. (٧۴)
إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ
ﻗﻄﻌﺎً ﺩﺭ ﺍﻳﻦ [ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺍَﺳﻔﺒﺎﺭ ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻋﺒﺮﺕ ﺁﻣﻮﺯ] نشانههایی [ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﻭ ﺭﺳﻮﺍﻳﻲ ﻣﺠﺮﻣﺎﻥ] ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻥ [ﻛﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮﮔﺮ ﻋﻠﻞ حوادثاند] ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. (٧۵)
حضرت فرمود: ما هستیم متوسمین و راه در میان ماست – متوسمین یعنی هوشیاران یا تیزبینان
متوسم کسی که علامت شناس است
علامات را میشناسد و یک علمی هست بنام علم نشانه شناسی.
جناب ابن عربی:
من افرادی را در مصر دیدم که اینها از روی جای پای طرف تمام خصوصیات چهرهاش را میگفتند از رد کف پا روی خاک؛ این هم علم کسبی است علم شهودی نیست. اما آیا علامات مختص اینهاست؟
نه ما یک علاماتی داریم و کسانی که این علامات را میشناسند ودر ظاهر شاید هیچ ربطی نداشته باشد اما علامت شناسان از روی علامت میشناسند.
امام ع میفرماید متوسمین ما هستیم و حقیقت این علم نزد ماست. نشانه شناسان چیزهایی میفهمند که دیگران نمیفهمند. امام میبیند و دیگران نمیبینند.
آن سبیل؛ آن راه در ما مقیم است.
راه بسوی خدا در میان ماست
سبیل در میان ما اهل بیت است.
سوره الحجر
إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ
ﻗﻄﻌﺎً ﺩﺭ ﺍﻳﻦ [ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺍَﺳﻔﺒﺎﺭ ﻭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻋﺒﺮﺕ ﺁﻣﻮﺯ] نشانههایی [ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﻭ ﺭﺳﻮﺍﻳﻲ ﻣﺠﺮﻣﺎﻥ] ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻥ [ﻛﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮﮔر علل حوادثاند. وجود دارد (۷۵)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُّقِیمٍ
ﻭ ﺁﻥ [ﺁﺛﺎﺭ ﻭ ﺑﻘﺎﻳﺎﻱ ﺷﻬﺮ ﻭﻳﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﻗﻮم ﻟﻮﻁ] ﺑﺮ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺑﺮﺟﺎﺳﺖ. (٧۶)
در همین آیه نمونهاش هست نشانهای که همه نمیتوانند ببینند اما وقتی باز میشود روشن میشود که چه بود!
علامتش چیست؟ آیتان چیست؟
✓ انها” اول و آخرش الف است
✓لبِسبیل اول و آخرش” لام” است
✓مقیم” اول وآخرش” میم”
کا میشود:
* الم *
اما “الم” این جا چه کار میکند؟
روایت:
کل قرآن در “الم ” است
متوسمین علامت شناسند
فرمود این سبیل در ماست
الم که همه قرآن در آن هست در ماست.
حالا این “الم” چه میکند؟ و چه خصوصیتی دارد؟
او متوسم میداند که الف یعنی چه؟ “الم” یعنی چه؟
المص یعنی چه؟
روایت:
وقتی امام میخواهد در عالم تصرف کند مرده زنده کند یا باران ببارد ووو حروف مقطعه را باهم ترکیب میکند بعد تصرف خودش را انجام میدهد.
حدیث دوم:
۲- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ سَلَمَهَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ یَحْیَى بْنِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ حَدَّثَنِی أَسْبَاطُ بْنُ سَالِمٍ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ هِیتٍ فَقَالَ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَا تَقُولُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ قَالَ نَحْنُ الْمُتَوَسِّمُونَ وَ السَّبِیلُ فِینَا مُقِیمٌ
ترجمه:
اسباط بن سالم گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم از اهل (((هیت))) (شهری است بالاى فرات) وارد شد و به امام گفت.- اصلحک الله چه مىفرمائید درباره قول خداى عزوجل (((براى باریک بینان در آن امر نشانههاست؟))) فرمود: مائیم باریک بینان و آن راه در خاندان ما پابرجاست.
در جواب امام فرمود:
ما هستیم آن متوسمین؛ نشانههایی است برای ما که دیگران نمیشناسند و راه فقط در میان ماست و جای دیگر راه نیست؛ دارد باطن قرآن را میفرماید.
حدیث سوم:
۳- مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّهُ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اتَّقُوا فِرَاسَهَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ
ترجمه:
امام باقر علیه السلام درباره قول خداى عزوجل (((براى باریک بینان در آن امر نشانه هاست))) فرمود: ایشان ائمه علیهم السلام هستند. پیغمبر صلى الله و آله فرمود: از زیرکى مؤمن پروا کنید، زیرا که او در پرتو نور خداى عزوجل مینگرد، خداى تعالى فرموده است براى باریک بینان در آن امر نشانههاست
فرمود: متوسمین امامان اهل بیت هستند و حضرت این متوسمین را در این حدیث تفسیر میکند.
حدیث:
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
اِتَّقُوا فَراسَهَ المُؤمِنِ فَإنّهُ یَنظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
از فراست مؤمن بترسید که چیزها را با نور خدا مینگرد.
مؤمن یک زیرکی دارد و نگاه میکند به نور خدا و نور باعث بینایی است وقتی نگاه میکند میبیند که این آقا فلان کار را میکند ووو این همان قول خداست که:
آیاتی است برای علامت شناسان که علامتها را میشناسند
پس سعی نکنید پیش اولیای خدا از خودتان تعریف کنید و حرفی بزنید که واقعیت را بپوشانید زیرا او پشت پرده را میبیند.
فراست مؤمن یعنی همین.
روایت:
شخصی آمد پیش امام صادق ع که سوالی دارم؛ حضرت فرمود میخواهی هم سوالت را بگویم هم جوابت سؤال را!! تعجب کرد و گفت بله آقا! حضرت
هم سؤال و هم جواب را فرمود. طرف گفت از کجا میدانید؟ فرمود: حدیث پیامبر ص است که:
* اِتَّقُوا فَراسَهَ المُؤمِنِ فَإنّهُ یَنظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ*
آقا دارد چیزی میگوید که این بفهمد! (یعنی در حد فهم او پاسخ فرمود)
حدیث چهارم:
۴- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ فَقَالَ هُمُ الْأَئِمَّهُ ع وَ إِنَّها لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ قَالَ لَا یَخْرُجُ مِنَّا أَبَداً
ترجمه:
امام صادق علیه السلام درباره قول خداى عز و جل (((براى باریک بینان در آن امر نشانههاست))) فرمود: ایشان ائمه هستند و آن در خاندان ایشان پابرجاست هیچگاه از میان ما خارج نشود.
امام صادق ع فرمود:
اینها ائمه هستند و هرگز این متوسم بودن از میان ما بیرون نمیرود و در میان امامان اهل بیت است و اگر کسی هم به چیزی از آن دست پیدا میکند از کنار آنهاست.
خطورات قلبی ما را حضرت علامه حسن زاده آملی «آقا جان» به ما تذکر میداد و آنقدر زیاد بود که هر بار خدمتشان میرسیدیم پیش میآمد.
حدیث پنجم:
۵- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی قَوْلِهِ
تَعَالَى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُتَوَسِّمَ وَ أَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَ الْأَئِمَّهُ مِنْ ذُرِّیَّتِی الْمُتَوَسِّمُونَ
وَ فِی نُسْخَهٍ أُخْرَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَیُّوبَ بِإِسْنَادِهِ مِثْلَهُ
ترجمه:
امیرالمؤمنین علیه السلام درباره قول خدای تعالى (((براى باریک بینان در آن امر نشانههاست))) فرمود: رسولخدا صلى الله علیه و آله باریک بین بود و پس از او من و امامان از ذریه من باریک بینانیم.
شرح: سیاق آیه شریفه درباره هلاکت قوم لوط و زیر و زبر شدن دیار ایشان است و ظاهر معنى آیه این است که: دیار خراب شده قوم لوط در کناره جاده و گذرگاه است، اى مردم با فراست و باریک بینى که از آنجا میگذرید از عاقبت وخیمی که براى این مردم هرزه پیش آمد نمود، عبرت گیرید ولى تأویلش چنان بود که در این پنج روایت ذکر شد یعنى باریک بینان و عبرت گیران حقیقى امامانند و راه حق و عبرت در میان ایشان پابرجاست.
امیرالمؤمنین ع فرمود:
رسول الله ص متوسم بود نشانه شناس بود و من هم بعد از او هستم و امامان از ذریه من نیز متوسم هستند؛ نشانه شناس هستند.
شخصی آمد نزد امیرالمؤمنین ع که من خیلی شما را دوست دارم فرمود دروغ می گویی گفت چرا؟ از کجا؟
فرمود چهرهات برای من آشنا نیست
*وسمه یعنی علامت متوسم علامت شناس است*
یک شخصی هم گفت شما را دوست دارم فرمود راست می گویی اما آماده بلا باش اگر مارا دوست داری!
الحمدلله علی الولایه