ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۳-۴-۱۴ اصول کافی (اسم اعظم)

بسم الله الرحمن الرحیم

<< الحمدالله رب العالمین الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و طبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا العبد المؤید الرسول المسدد المحمود الاحمد ابوالقاسم المصطفی محمد>>

پنجشنبه ۱۴۰۳/۴/۱۴، کتاب اصول کافی، جلد اول

مقدمه: توضیحی در مورد اسم اعظم:

تمام حروفی که بنی آدم با آنها نطق می‌کنند ۳۲ حرف است پس چطور ۷۳ حروف اسم اعظم داریم؟ پس اسم اعظم حروف الفبایی نیست.

آیا اسم اعظم یک اسم است یا یک مقام است؟!

اسم اعظم هم اسم است هم مقام است هم حروف است هم شکل است و هم شخص است و باید بدانیم که اسم اعظم پوشیده است.

در کل اسم اعظم آن اتصال انسان به خداوند است و به خاطر آن اتصال است که خیلی کارها از دست کسی که اسم اعظم دارد برمی‌آید.

در اصل اسم اعظم همان ولایت است.

شکرانه ولایت به کتمان است. یعنی وقتی انسان به مقامی می‌رسد باید آن را پوشیده بدارد.

غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید

کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد

اسم اعظم در اصل درجات قرب الهی است و در واقع کلیدهایی است که در این زمینه به انسان داده می‌شود.

داستان بلعم باعورا همین بود که اسم اعظم داشت اما در نهایت افتاد.

پس به اسم اعظم داشتن نیست. گاهی این چیزها فقط برای امتحان کردنِ انسان است.

روایت: در زمان غیبت حتی کسانی می‌افتند که اسرار ما را می‌دانند.

موضوع: باب آیاتی که از پیامبران نزد ائمه علیه السلام است.

روایت (۱)

۱- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ سَلَمَهَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَنِیعِ بْنِ الْحَجَّاجِ الْبَصْرِیِّ عَنْ مُجَاشِعٍ عَنْ مُعَلًّى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَیْضِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ کَانَتْ عَصَا مُوسَى لآِدَمَ ع فَصَارَتْ إِلَى شُعَیْبٍ ثُمَّ صَارَتْ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ وَ إِنَّهَا لَعِنْدَنَا وَ إِنَّ عَهْدِی بِهَا آنِفاً وَ هِیَ خَضْرَاءُ کَهَیْئَتِهَا حِینَ انْتُزِعَتْ مِنْ شَجَرَتِهَا وَ إِنَّهَا لَتَنْطِقُ إِذَا اسْتُنْطِقَتْ أُعِدَّتْ لِقَائِمِنَا ع یَصْنَعُ بِهَا مَا کَانَ یَصْنَعُ مُوسَى وَ إِنَّهَا لَتَرُوعُ وَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ وَ تَصْنَعُ مَا تُؤْمَرُ بِهِ إِنَّهَا حَیْثُ أَقْبَلَتْ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ یُفْتَحُ لَهَا شُعْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا فِی الْأَرْضِ وَ الْأُخْرَى فِی السَّقْفِ وَ بَیْنَهُمَا أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ بِلِسَانِهَا

ترجمه:

امام باقر علیه ‏السلام فرمود: عصاى موسى از آن آدم علیه ‏السلام بود که بشعیب رسید و سپس بموسى بن عمران رسید، آن عصا نزد ماست و اندکى پیش نزدم بود و مانند وقتى که از درختش باز شده سبز است، و چون از او باز پرسى مى‏شود، جواب گوید و براى قائم ما علیه السلام آماده گشته است، او با آن همان کار که موسى مى‏کرد انجام دهد، آن عصا هراس آور است و ساخته هاى نیرنگى جادوگران را مى‏بلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد، چون حمله کند، هر چه بنیرنگ ساخته ‏اند مى‏بلعد و برایش دو شعبه باز شود که یکى در زمین و دیگرى در سقف باشد و میان آنها (میان دو فکش) چهل ذراع باشد و نیرنگ ساخته‏ ها را با زبانش مى‏بلعد (چنانچه در زمان موسى علیه السلام جادوهاى جادوگران را بلعید).

شرح:

عصای حضرت موسی سحر ساحران را بلعید.

در قرآن ذکر شده

الشعراء

فَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ

ﭘﺲ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻋﺼﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺰﻥ. [ﻣﻮﺳﻲ ﻋﺼﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎ ﺯﺩ] ﭘﺲ [ﺩﺭﻳﺎ] ﺍﺯ ﻫﻢ ﺷﻜﺎﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ پاره‌اش ﭼﻮﻥ ﻛﻮﻫﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﻮﺩ. (۶۳)

یکی از کارهای آن عصا ترساندن بود و آنچه به دروغ و تخیل بود می‌بلعید.

امام عصر می‌آید و از آن عصا استفاده می‌کند و تمام آنچه در این دوران اتفاق افتاد و دروغ‌ها را افشا می‌کند و حقایق را برای همگان بازگو می‌کند.

امام عصر قدرت‌هایی در دست دارد عجیب و غریب زیرا باید نشان بدهد که امام است و چه قدرت‌هایی دارد.

روایت (۲)

– أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ أَلْوَاحُ مُوسَى ع عِنْدَنَا وَ عَصَا مُوسَى عِنْدَنَا وَ نَحْنُ وَرَثَهُ النَّبِیِّینَ‏

ترجمه:

امام صادق علیه السلام مى‏فرمود، الواح موسى علیه السلام و عصاى او نزد ماست و ما وارث پیغمبرانم.

شرح «علومی که داریم سر جایش آیات آنها هم در نزد ما است»

روایت (۳)

۳- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُرَاسَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ الْقَائِمَ إِذَا قَامَ بِمَکَّهَ وَ أَرَادَ أَنْ یَتَوَجَّهَ إِلَى الْکُوفَهِ نَادَى مُنَادِیهِ أَلَا لَا یَحْمِلْ أَحَدٌ مِنْکُمْ طَعَاماً وَ لَا شَرَاباً وَ یَحْمِلُ حَجَرَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ وَ هُوَ وِقْرُ بَعِیرٍ فَلَا یَنْزِلُ مَنْزِلًا إِلَّا انْبَعَثَ عَیْنٌ مِنْهُ فَمَنْ کَانَ جَائِعاً شَبِعَ وَ مَنْ کَانَ ظَامِئاً رَوِیَ فَهُوَ زَادُهُمْ حَتَّى یَنْزِلُوا النَّجَفَ مِنْ ظَهْرِ الْکُوفَهِ

ترجمه:

امام باقر علیه السلام فرمود: چون حضرت قائم در مکه قیام کند و خواهد متوجه کوفه شود منادیش فریاد کشد که، کسى خوردنى و آشامیدنى همراه خود بر ندارد، و سنگ حضرت موسى که بوزن یکبار شتر است با آنحضرتست، در هر منزلى که فرمود آیند، چشمه آبى از آن سنگ بجوشد که گرسنه را سیر و تشنه را سیراب کند و همان سنگ توشه آنهاست تا هنگامى که در نجف بپشت کوفه فرود آیند.

شرح:

حضرت موسی علیه السلام به سنگ می‌زد ۱۲ چشمه از آن جاری می‌شد.

روایت: حضرت بقیه الله در هر مسیری که می‌رود به منزلی نمی‌رسد مگر آنکه چشمه‌هایی از آب جاری می‌سازد و هر که تشنه و گرسنه است سیراب و سیر می‌شود.

روایت (۴)

– مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَسَدِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ لَیْلَهٍ بَعْدَ عَتَمَهٍ وَ هُوَ یَقُولُ هَمْهَمَهً هَمْهَمَهً وَ لَیْلَهً مُظْلِمَهً خَرَجَ عَلَیْکُمُ الْإِمَامُ عَلَیْهِ قَمِیصُ

آدَمَ وَ فِی یَدِهِ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ وَ عَصَا مُوسَى ع‏

اصول کافى جلد ۱ صفحه: ۳۳۶ روایه: ۴

ترجمه:

امام باقر علیه السلام فرمود: شبى بعد از نماز عشا امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون رفت و مى‏فرمود همهمه همهمه (صداى مخصوصى است که در سینه بگردد و گرفتگى داشته باشد) و شب تاریک است، امام بر شما در آمده است، پیراهن آدم را پوشیده و انگشتر سلیمان و عصاى موسى علیهم السلام را در دست دارد.

همهمه یعنی چه؟! همهمه در ظاهر یک آشوب در گفتار است.

امیرالمؤمنین پیشگویی‌هایی را در تاریخ دارند که بعضی از آنها به دست ما رسیده است.

مثلاً درمورد واقعه کربلا بعضی‌ها را اسم می‌بردند از قبل.

امام زمان قیام می‌کند درحالیکه که عصای حضرت موسی در کف، لباس حضرت آدم بر تن و انگشتر سلیمان بر دست دارد.

شرارت نقاب‌های مختلف بر چهره می‌زند ولی کریه‌ترین نقاب‌ها برای شرارت تقوا است.

این همهمه چیست؟؟؟ شبی تاریک یعنی چه؟

در شبی تاریک یک مرتبه امام زمان ظهور می‌کند که تمام کمالات در او جمع است.

همهمه همین دوران است که از هرجایی سخنی و علمی بلند است که ما بر حقیم و دیگران کافرند اما مشخص نیست که چه کسی بر حق است و چه کسی باطل است.

همهمه این شلوغیِ در اعتقادات و شعارهاست.

روایت (۵)

– مُحَمَّدٌ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ عَنْ بِشْرِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ أَ تَدْرِی مَا کَانَ قَمِیصُ یُوسُفَ ع قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ ع لَمَّا أُوقِدَتْ لَهُ النَّارُ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ ع بِثَوْبٍ مِنْ ثِیَابِ الْجَنَّهِ فَأَلْبَسَهُ إِیَّاهُ فَلَمْ یَضُرَّهُ مَعَهُ حَرٌّ وَ لَا بَرْدٌ فَلَمَّا حَضَرَ إِبْرَاهِیمَ الْمَوْتُ جَعَلَهُ فِی تَمِیمَهٍ وَ عَلَّقَهُ عَلَى إِسْحَاقَ وَ عَلَّقَهُ إِسْحَاقُ عَلَى یَعْقُوبَ فَلَمَّا وُلِدَ یُوسُفُ ع عَلَّقَهُ عَلَیْهِ فَکَانَ فِی عَضُدِهِ حَتَّى کَانَ مِنْ أَمْرِهِ مَا کَانَ فَلَمَّا أَخْرَجَهُ یُوسُفُ بِمِصْرَ مِنَ التَّمِیمَهِ وَجَدَ یَعْقُوبُ رِیحَهُ وَ هُوَ قَوْلُهُ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ فَهُوَ ذَلِکَ الْقَمِیصُ الَّذِی أَنْزَلَهُ اللَّهُ مِنَ الْجَنَّهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِلَى مَنْ صَارَ ذَلِکَ الْقَمِیصُ قَالَ إِلَى أَهْلِهِ ثُمَّ قَالَ کُلُّ نَبِیٍّ وَرِثَ عِلْماً أَوْ غَیْرَهُ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى آلِ مُحَمَّدٍ ص‏

ترجمه: مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام بمن فرمود: مى‏دانى پیراهن یوسف علیه السلام چه بود؟ عرضکردم: نه، فرمود: چون براى ابراهیم علیه السلام آتش افروختند، جبرئیل علیه السلام جامه‏ اى از جامه‏ هاى بهشت برایش آورد، او پوشیده، و با آن جامه گرما و سرما به ابراهیم زیانى نمى‏رسانید چون مرگ ابراهیم در رسید، آنرا در غلافى نهاد و باسحاق آویخت و اسحاق آنرا بیعقوب آویخت و چون یوسف علیه السلام متولد شد، آنرا بر او آویخت و در بازوى او بود تا امرش به آنجا که بایست رسید (زمام حکومت مصر بدست گرفت) و چون یوسف آنرا در مصر از غلاف بیرون آورد، یعقوب بوى خوش آنرا دریافت و همین است که گوید (۹۴ سوره یوسف ۱۲) (((اگر سفیهم نمى‏خوانید، من بوى یوسف را احساس مى‏کنم))) و آن همان پیراهنى بود که خدا از بهشت فرستاده بود.

عرض کردم: قربانت گردم آن پیراهن به چه کس رسید؟ فرمود: به اهلش رسید، سپس فرمود: هر پیغمبرى که دانش یا چیز دیگرى را به ارث گذاشته (دریافته) به آل محمد صلى الله علیه و آله رسیده است.

شرح:

هر پیامبر هر چیزی را که به ارث می‌گذارد آن رسیده است به دست ما اهل بیت.

تمام میراث انبیا الهی در دست اهل بیت است.

 

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.