ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۲-۲-۱۴ شرح اصول کافی

باب: ائمه ارکان زمین

بسم الله الرحمن الرحیم

پنجشنبه ۱۴۰۲/۲/۱۴، کتاب اصول کافی جلد اول

باب: ائمه ارکان زمین هستند)

موضوع: روایت دوم

سعید اعرج گوید: من و سلیمان بن خالد خدمت امام صادق رسیدم، حضرت آغاز سخن نمود و فرمود: اى سلیمان هر امرى که از امیرالمؤمنین علیه السلام رسیده باید اخذ شود و از هر چه نهى فرموده باید ترک شود، براى او همان فضیلت است که براى رسول خدا (ص) است و رسول خدا (ص) را بر تمام مخلوق خدا فضیلت است، کسى که نسبت به چیزى از احکام او عیب گیرد مانند کسى است که بر رسول خدا (ص) عیب گرفته است و هر که او را در امرى کوچک یا بزرگ رد کند در مرز شرک بخداست. امیرالمؤمنین (ص) دریست که از غیر آن به خدا نتوان رسید و راه بسوى خداست که هر که جز پوید هلاک شود و همچنین است مقام ائمه علیه السلام یکى پس از دیگرى، خدا ایشان را ارکان زمین قرار داد تا أهلش را نجنباند، و حجت رساى خویش نمود بر کسانى که روى زمین وزیر خاکند و امیرالمؤمنین (ع) فرمود: من از طرف خدا قسمت کننده میان بهشت و دوزخم

(میان آن دو مکان ایستاده موالیانم را ببهشت و دشمنانم را بدوزخ راهنمائى میکنم) و من بزرگترین فاروقم (میان حق و باطل یا میان بهشتى و دوزخى) و من صاحب عصا و میسمم، تمام ملائکه و روح القدس و پیمبران بفضیلت من اقرار نمودند چنانکه بفضیلت محمد (ص) اقرار کردند. مرا بر مسندى مانند مسند او نشانیده‏ اند و آن مسند (هدایت و خلافت) خدائىیست (مرکوب من در قیامت همان مرکوب پیغمبر و از جانب خداست رسولخدا (ص) (در قیامت) خوانده شود و جامه در بر شود من هم خوانده شوم و جامه در بر شوم، او باز پرسى شود و من هم بازپرسى شوم و طبق گفته او سخن گویم، بمن خصلتهائى عطا شده که هیچکس نسبت به آنها بر من پیشى نگرفته است: مرگ مردم و بلاها و نژادها و فصل‏ الخطاب (قرآن یا تشخیص حق از باطل) را میدانم، آنچه پیش از من بوده از دستم نرفته و آنچه نزدم حاضر نیست (از امور آینده) بر من پوشیده نیست، باجازه خدا بشارت میدهم و از جانب او اداى وظیفه میکنم، همه اینها از طرف خداست که او بعلم خود مرا نسبت به آنها توانا ساخته است.

شرح روایت:

آیه انفسناوانفسکم، در مورد امیرالمؤمنین ع است که جان پیامبر است.

هر فضیلتی که نسبت به رسول الله داده می‌شود در امیرالمؤمنین هم هست چون او جان رسول‌الله است.

دشمنی با رسول الله کفر است و با امیرالمؤمنین هم کفر است.

خداوند در مورد شیطان فرمود از کافران بود چرا فرمود!!! چون از راهی که خدا گفت نرفت گفت آدم را سجده کن نکرد گفت من بهتر هستم من را از آتش آفریدی و آدم از خاک

امیرالمؤمنین آن راه خداست که جز از طریق آن نمی‌شود به خدا رسید.

سبیل خدا امیرالمؤمنین است کسی که نرود هلاک است.

در هر عصری خدا راه و امام دارد.

آیه قرآن (یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ… (به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) می‌خوانیم…

از اینجا بحث وارد ولایت تکوینی می‌شود.

آنچه که خدا می‌گوید قبول کنید شرع است.

ولایت تکوینی نسبت به همه موجودات عالم دارد و بقای زمین به وجود انسان کامل و حجت خدا هست و همه به خاطر او روزی می‌خورند.

جناب حافظ می‌فرماید

«طفیل هستی عشقند آدمی و پری

ارادتی بنما تا سعادتی ببری»

عشق آن انسان کامل است، اراده نشان بدهید تا سعادت ببرید.

امامان حجت خدا هستند بر تمام موجودات

حضرت در ادامه سخن امیرالمؤمنین علیه السلام را گفت: آقا امیرالمؤمنین فرمود من تقسیم کننده از جانب خدا بین آتش و بهشت هستم.

آیه قران : ق: أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ

ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﻓﺮ ﺳﺮ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﺪﻱ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻳﺪ. (٢۴) روایت است که القیا، دو تن، رسول الله و امیرالمؤمنین ع است.

آن‌ها که رسول الله را قبول ندارند کافر هستند آنها که دشمن امیرالمؤمنین هستند عنید هستند

من صاحب عصا و میسم هستم (میسم یعنی آهن علامت گذاری حیوانات)

بعضی‌ها می گویند عصای موسی ممکن است باشد که به حضرت ارث رسیده.

و بعضی‌ها میگویند شاید وسیله قدرت باشد.

هر که محبت امیرالمؤمنین دارد مؤمن است.

روایت امیرالمؤمنین علامت می‌زند مؤمنین را. با میسم

و یا مراد اینست که من چوپان امت هستم

تمام به فضلیت من اقرار کردند آن گونه‌ای که به رسول الله اقرار کردند.

و من حمل شدم همان گونه که رسول الله حمل شد و آن حمل پروردگارت یعنی چه!!!!

آیه قران (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ…

و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم وآنان راحمل کردیم در خشکی و دریا

خدا ما را حمل کرده، بر چه چیز رسول الله حمل شده که می‌گوید من بر آن چیزی سوار شدم که رسول الله سوار شد و آن مرکب الهی بود.

در یهود طریقتی عرفانی است به نام مرکابا که همان مرکبه است.

داستانی دارد که حضرت حزقیل در مکاشفه‌ای مرکبی را می‌بیند که می‌گوید خدا بر آن سوار بود آنها دنبال آن هستند که با آن درجه برسند، و مرکبه الهی را ببینند

شاید مراد حضرت این باشد که می‌گوید من بودم که سوار بودم بران مرکب.

در اسلام رسول الله در معراج سوار بر براق شد برای سیر در معراج بعد از طی مراحلی بر رفرف سوار شد آیا امیرالمؤمنین می‌فرماید مرکب پروردگار اشاره به این است هر چه که هست می‌گوید سیری که رسول الله داشت من هم داشتم.

رسول الله خوانده می‌شود و لباسی در خور او می‌پوشانند و پس من نیز خوانده می‌شوم و لباسی پوشانده می‌شوم و سیر رسول الله در قیامت برای من هم هست.

پس من نطق می‌کنم در حدی که رسول الله سخن می‌گوید.

علم منایا و بلایا…. که چه کسی کجا می‌رود و چه کاری انجام می‌دهد و در اینکه طرف در آینده به چه بلاهایی مبتلا می‌شود و…

فصل الخطاب در نزد ماست…

فصل الخطاب یعنی حرف بریده یعنی حرف آخر در نزد ما است همین که گفته‌ایم تمام قبل از خود را میدانم علم ماکان و آنچه که در آینده خواهد آمد میدانم

آن طرف کره زمین بر ما پوشیده نیست

روایت داریم هر کجا شما دعا کنید ما آمین می گوییم هر کجا باشید یک چشم و گوش ما پیش شما است امام غایب نیست ما هستیم که غایب هستیم.

بشارت می‌دهم به اذن خدا…. که مثلاً تو اهل بهشت هستی بشارت خبر خوش که در آینده به اذن الله اتفاق می افتد.

از جانب خدا کار انجام می‌دهم

به واسطه امام است که فیض می‌رسد و امام مثل آبشار است این تواناییها هم از جانب خدا به ما داده شده است.

آقا امیرالمؤمنین ع فضایلی دارد که همه را حیران کرده است.

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.