۱۴۰۱-۸-۱۲ شرح اصول کافی باب شناخت امام و رجوع به او
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه ۱۴۰۱/۸/۱۲) اصول کافی
موضوع: باب شناخت امام و رجوع به او
حدیث (۱۱)
امام صادق علیه السلام راجع بقول عزوجل (۲۷۳ سوره ۲) (((بهر که حکمت دادند خیر بسیاری دادند))) فرمود: مراد بحکمت اطاعت خدا و معرفت امام است
کسی که حکمت داده شود بدرستی که به او خیر کثیر داده شده است این حکمت اطاعت از خدا و معرفت امام ع است
شرح
حکمت چیزی است که از طرف امام ع به ما میرسد یعنی امام ع که ما را رهبری میکند و ما را راه میبرد همان مسیر حکمت است که دارد میبرد
دراوائل کتاب، در کتاب عقل وجهل خواندیم از امام موسی ابن جعفر ع که خدا را دوتا حجت است حجت باطنی و حجت ظاهری حجت ظاهری امام ع است و حجت باطنی عقل است
اما حکمت، حکمت ظاهری و حکمت باطنی حکمت ظاهری از طرف امام ع است و میفرماید:
و طاعت الله اطاعت از خداوند حکمت است زیرا عقل آن است که بوسیله آن خداوند عبادت میشود
اگر کسی که عقل داشته باشد اطاعت از خداوند میکند پس آنکس حکمت دارد که مطیع خداوند است و امامش را میشناسد و این چنین کسی خیر کثیر به او داده شده است
در حالی که خداوند در مورد دنیا میفرماید: متاع دنیا قلیل است تمام دنیا قلیل است
اما این جا میفرماید: این خیر کثیر است و این خیر کثیر را وقتی انسان میفهمد که باطن دنیا را میبیند
وقتی پردهها میرود کنار مشاهده میکند که چه خیری به او داده شده است
یکبار حضرت آقا میفرمودند: آنکس که زنا میکند و لواط میکند نمیداند در این نظام هستی چه غلطی میکند چون نمیبیند باطنش چیست؟ پرده که میرود کنار میفهمد
لذا وقتی انسان دنبال خدا میرود و معرفت به امام دارد از این خطرات محفوظ میشود آنطرف میفهمد که چه خیر کثیری به او عطا شده است
بعضی امور هست که از دنیا و مافیها بالاتر است
بعضی مطالب هست که کسی این را بفهمد از همه ملک دنیا و سلطنت دنیا بالاتر است
زندگی بعد از دنیا باید بروید انجا بنشینید سر سفره خودتان آنجا میفهمید خیر کثیر به شما داده شده یعنی چی!
حدیث (۱۲)
۱۲-ابو بصیر گفته است: حضرت باقر علیه السّلام به من فرمود: آیا امام خود را شناختهای؟ من گفتم: آری به خدا سوگند، پیش از آن که از کوفه بیرون بیایم.
حضرت فرمود: این تو را بس است.
آیه قرآن یوم ندعوا کل اناس بامامهم – روزی که هر کس را با امامش فرا میخوانیم
ببین امامت کیست! همین برایت کافی است. چرا؟ چون
یوۡمَ نَدۡعُواْ کلَّ أُنَاسِۭ بِإِمَٰمِهِمۡ
[یاد کن] روزی را که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان میخوانیم،
ببین امامت کیست که دنبال او میروی
بررسی اعمال مواطن دارد موطن اولش این که زیر پرچم چه کسی هستید
امامتان کیست؟
اصلاً آنجا کار به اعمال ندارند، امام شما چه کسی است؟
بعد میشود موطنی که جزئیات را بررسی کنند
بعضیها زیر بیرق کسی هستند که به آنها گفته میشود تشریف ببرید جهنم ما اصلاً به اعمالتان کاری نداریم آنجا کار به عمل ندارند که اعمالت را بررسی کنند.
لذا وقتی گفت امامم ع را شناختم فرمودند: کافی است برایت.
مگر ما الآن بر حسب ظاهر از امام عصر عج استفاده میکنیم؟ خیر ویا علمی از ایشان میگیریم؟ خیر
پنهان شده غائب است و دارد زندگی میکند اما آدرسش را کسی نمیداند زمان امام صادق ع مردم میدانستند خانه امام جعفر صادق ع کجاست اما الآن نمیدانند آدرس خانه امام عج کجاست. تفاوتش در این است که نمیدانند آدرسش کجاست ما هم امام داریم اما نمیتوانیم برویم احکام از ایشان بپرسیم
حدیث (۱۳)
-برید گفت: شنیدم که حضرت باقر علیه السّلام دربارهٔ سخن خداوند پاک و والا: (آیا کسی که مرده بود و ما زندهاش کرده، برایش نوری نهادیم تا با آن در میان مردم حرکت کند.) [انعام (۶): ۱۲۲] فرمود: مرده آنکه چیزی نمیفهمد و «نوری که با آن در مردم حرکت کند.» امامی است که از او پیروی میشود. (مانند کسی است که در تاریکهاست و راه برون شدی ندارد.) فرمود:
قال: الّذی لا یعرف الإمام.
– در تفسیر این آیه فرمودند: میت آن کسی که هیچ چیزی را تشخیص نمیدهد بعضی از انسانها به حسب ظاهر حیات حیوانی دارند اما ادراکات انسانی ندارند حیات الهی او مرده است هیچ درکی از خوبی و بدی، ندارد این گوشی که ما داریم حیوانات هم دارند
(گوش خر بفروش و دیگر گوش خر)
این حواس ظاهری را حیوانات هم دارند انسان یک چیز دیگر است غیر از این حواس ظاهر آنکسی که آنها را ندارد و فقط ظواهر را دارد مرده است
نوری که بوسیله آن در بین مردم راه میرود امام است که به او اقتدا میکند کسی که امام دارد نور دارد که میتواند بین مردم راه برود چون میبیند، آیه:
“وَمَن لَّمۡ یجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ” سوره نور (۴۰)
و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده است، برای او هیچ نوری نیست
روایت: کسی را که خداوند برایش امام ع قرار نداده است نوری ندارد
پس معرفتی ندارد چون نمیداند کجا برود نمیداند چه چیز غلط و درست است چه در احکام و چه در موضوعاتی که در اجتماع پیش میآید
آنکسی که در ظلمات است، خارج نمیشود
امام را نمیشناسد امام نیست برایش
نکته:
“یمۡشِی بِهِۦ فِی ٱلنَّاسِ”
سوره انعام
أَوَمَن کانَ مَیۡتٗا فَأَحۡییۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا یمۡشِی بِهِۦ فِی ٱلنَّاسِ کمَن مَّثَلُهُۥ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ لَیۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَا کذَٰلِک زُینَ لِلۡکٰفِرِینَ مَا کانُواْ یعۡمَلُونَ (۱۲۲)
یک معنای دیگری از این کریمه: ناس یعنی امام ع
روایت: نحن الناس امام باقر ع فرمودند: ناس ما اهل بیت هستیم
پس “یمشی به فی الناس ” یعنی بین ائمه و اولیاء رفت و آمد میکند چون ارتباط بر قرار میکند با آنها این وجه باطنی آیه است
کسی که امام ع دارد پیرو امام ع است به مرتبهای میرسد با اولیاء مرتبط میشود آیا این به مانند کسی است که “فی الظلمات ” است از ظلمات بیرون نمیرود زمین ظلمات است و امام ع نور خدا در ظلمت زمین است انکس که امام ع ندارد در ظلمت است و آنکه امام ع دارد نور دارد
حدیث: امام حسن عسگری ع فرمودند: بدتر از یتیمی کسی که پدر از دست داده است یتیمیِ کسیست که از امامش جدا افتاده است و خدا رحمت کند آن شیعه ما را که دست او را بگیرد و باامامش متصل کند آن کسی که با امامش متصل است او دارای نور است والا آنکسی که از امام ع جدا افتاده یتیم است.
حدیث (۱۴)
-عبد الرحمن کثیر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که حضرت باقر علیه السّلام فرموده است: ابو عبد اللّه جدلی به نزد امیر مؤمنان علیه السّلام آمد. حضرت به او فرمود: ای ابو عبد اللّه آیا تو را به این سخن خداوند عزّتمند آگاهت نکنم که فرمود: (هرکه نیکی آورد، برایش بهتر از آن باشد و هم آنان از هراس آن روز ایمن باشند. و هرکه زشتی آورد به صورت در دوزخ افتند. آیا شما جز به آن چه انجام میدادید جزا داده میشوید؟) [نمل (۲۷): ۹۱ و ۹۲] او گفت: چرا ای امیر مؤمنان! جانم به فدایت. پس فرمود: حسنه نیکی، شناخت ولایت و دوستی ما خاندان ماست. و زشتی، انکار ولایت و دشمنی با خاندان ما. سپس آن آیه را بر او خواند.
– حضرت در تفسیر این آیه فرمودند
به تو خبر بدهم حسنه نیکی معرفت به ما اهل بیت است بالاترین نیکی و محبت و انفاق به امام است و حسنه دوست داشتن ما است
صدقه را فرق میکند به چه کسی بدهیم؟
اول به خویشاوند باید بدهیم اگر در فامیل مستحقی هست حق ندارید بدهید به غریبه حالا اگر یکی مؤمن است و یکی کافر باید صدقه را بدهید به مؤمن آن حسنهای را که ببرید آنطرف میخرند کمکی است که برای خداوند است او را میخرند و آنی که برای خداوند است بالاترینش برای امام ع است و بعد وابستگان آنها شیعیانشان محبانشان دوستدارانشان نیکی کردن خوب است حتی به حیوانات اما
نکته: گاهی وقت انسان برای رضای خدا انفاق میکندو گاهی نه از روی دلسوزی است این رتبهاش فرق میکند
فرمود کسی که با حسنهای بیاید حسنه را ببرد آنطرف ممکن است طرف حسنهای داشته باشد در دنیا اما نتواند ببرد آنطرف و انتقال بدهد محبت اهل بیت را با خود ببرید بالاتر از او میدهند
سیئه وزشتی انکار ولایت است و بغض و دشمنی با ما اهل بیت است که طرف را با صورت به آتش پرتاب میکنند
حضرت فرمودند: آنطرف چیزی را میخرند که در ذیل ولایت است
نکته: آنجا فرمود معرفت امام ع خیر کثیر است
چون همه چیزش را از او قبول میکنند در حالی که کسی که ولایت ندارد اعمالش ” هَباءً مَنْثُوراً ” گرد پراکنده میشود
جناب حافظ:
” از خارجی هزار به یک جو نمیخرند ”
باب (وجوب اطاعت از ائمه)
حدیث (۱)
– امام جعفر صادق ع فرمودند:
والاترین امور و شریفترین کارها و کلید همه امور و در همه چیز و رضایت حضرت رحمن تبارک و تعالی
همه چیز خلاصه میشود در اطاعت از امام ع بعد از معرفت او
چون امامت ادامه نبوت است – خود خداوند میفرماید: هر کس اطاعت رسول کند اطاعت خداوند کرده است
و آنکس که پشت نماید پس تورا برای حفظ آنان نفرستادیم
امام ع جانشین پیامبر، است پس اطاعت خدا میشود اطاعت از امام ع است بعد از شناختن او که بدانید باید مطیع امام ع باشید
این طوری اطاعت از خدا کردهاید وگرنه همه دم از خدا میزنند پیش مسیحی و یهودی و…..
آیا راست میگوید؟ نه
واقعاً اطاعت خداوند چه گونه است؟ باید یک امامی باشد که حرف او حرف خدا باشد وگرنه هر کسی میگوید نه خدا اینرا میخواهد و دیگری میگوید این حرف کفر است و این حرف شرک است امام نباشد هر کسی یک طرفی میرود
حدیث (۲)
۲-ابو الصّباح گفت: گواهی میدهم که شنیدم حضرت صادق علیه السّلام میفرمود: من گواهی میدهم که علی امامی است که خداوند اطاعتش را بایسته کرد و حسن امامی است که خداوند فرمانبرداری از او را بایسته کرد و حسین امامی است که خداوند اطاعت از او را واجب کرد و علی بن حسین الحسین إمام فرض اللّه طاعته و أنّ محمّد بن علیّ إمام فرض اللّه طاعته.
– امام صادق ع تا امام باقر ع میفرماید شهادت میدهم که اینها امامانی هستند که خدا اطاعت آنها را واجب کرده است
شرح: اگر کسی با معرفت امام را زیارت کند یعنی چه؟ کمترین حد معرفت امام میشود اینکه اطاعتش را مثل اطاعت پیامبر ص واجب بدانید
حدیث (۳)
-بشیر عطّار گفت: شنیدم حضرت صادق علیه السّلام میفرمود: ما گروهی هستیم که خداوند اطاعت از ما را واجب کرد و شما از کسی پیروی میکنید که مردم برای نشناختن او بهانه ندارند.
– شنیدم از امام صادق ع که فرمودند:
ما قومی هستیم که خدا اطاعت مارا فرض وواجب کرده است
شرح
الآن داستان متفاوت است آن موقع امام حضور داشت باید میرفت دنبالش امامش را میشناخت و عذری ندارد که امام را نمیشناسد برای آن موقع بود که امام حاضر بود
روایت است که در آخرالزمان حق وباطل باهم خلط میشود پس نمیشود کاملاً به چیزی بگویید حق یا باطل است بخاطر همین امر سخت میشود.
روایت است در آخرالزمان: نگه داشتن ایمان در کف دست از نگه داشتن آتش سختتر است ک بعد حضرت میپرسد که شما کدامتان میتوانید آتش را در کف دست خود نگه دارید؟
الحمدلله علی الولایه