ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۰-۱۰-۲ شرح اصول کافی جبر و اختیار

بسم الله الرحمن الرحیم

پنج شنبه ۱۴۰۰/۱۰/۲ (کتاب اصول کافی)

موضوع: جبر و اختیار

در عالم اسلام این موضوع جزو مطالب اولیه است.

ایا من با اراده خود کار می‌کنم یا اراده خداست!

بعضی‌ها گفتند اراده خداست، بحث در مورد فعل انسان است

و اهل تفویض می‌گفتند اراده خدا نیست خدا خلق کرده و رفته کناری

به اهل جبر میگوئیم اینکه ظلم است کسی اختیار ندارد و گناه کند و برود جهنم و انها می‌گوید باشد خدا لازم نیست عادل باشد، ولی در اصول دین ما (۱ توحید، ۲ عدل ۳ نبوت ۴ امامت ۵_معاد) یکی از اصول دین عدل است, که از اشاعره واهل جبر جدا بشویم.

روایت: امام باقرع بحث می‌کرد با قدریه و در جواب انها فرمود سوره حمد را بخوان تا رسید به ایاک نعبد و ایاک نستعین، یعنی از تو یاری و کمک می‌خواهیم، چرا وقتی خدا دخالت ندارد در این عالم از او یاری می‌خواهید. وطرف مبهوت شد

نه جبر و نه تفویض بلکه امر بین دو این امر (نه اینکه نصف جبر باشد و نصف تفویض، بلکه نه جبر است نه تفویض بلکه چیز دیگری بین این دو است)

حالا امر بین دو این امر چیست! حول و قوه از جانب خداست، اما فعل منسوب می‌شود به ما

«بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ اقُومُ وَ اقْعُدُ، بلند شدن و نشستن با حول و قوه خداست اما اسنادش به ماست و…

منتها این حول و قوه در یک شخص ظهور می‌کند می‌شود شمر، و در یک نفر ظهور می‌کند می‌شود امام حسین ع

همه مثل هم نیستند، اخلاق‌ها و قیافه‌ها و باطن‌ها متفاوت است.

حول و قوه در افراد ظهور می‌کند و فعل انها بهشت و جهنم را می‌سازد، خداوند کسی را بهشت و جهنم نمی‌برد

و خداوند کسی را محبور به کاری نمی‌کند، هر کسی، هر کاری را به اختیار خودش انجام می‌دهد.

اصول کافی جلد ۱ صفحه:۲۱۸ روایه: ۴

ترجمه:

یونس بن عبدالرحمن گوید: حضرت رضا (ع) بمن فرمود: بگفتار قدریه (اهل تفویض) قائل مباش زیرا قدریه نه بگفتار اهل بهشت قائل شدند ونه بگفتار اهل دوزخ و نه بگفتار شیطان برای اینکه اهل بهشت گفتند (سوره ۷ ۴۳) (((سپاس خدای راست که ما را باین بهشت هدایت فرمود و اگر خدا ما را هدایت نمی‌کرد، ما هدایت نمی‌شدیم))) و اهل دوزخ گفتند (سوره ۲۳ ۱۰۶) (((پروردگار، شقاوت خود ما بر غلبه کرد و ما گروهی گمراه بودیم))) و شیطان گفت: (((پروردگار بسبب آنکه تو مرا گمراه کردی))) (پس این هر سه طایفه نیکی و بدی را بخدا ارجاع می‌دهند ولی قدریه بخودشان بر می‌گردانند) عرض کردم بخدا سوگند من بگفتار ایشان قائل نیستم بلکه می‌گویم چیزی نباشد مگر بوسیله آنچه خدا خواهد و اراده کنند و تقدیر نماید و حکم فرماید، فرمود: ای یونس چنین نیست، چیزی نباشد مگر آنچه خدا خواهد و اراده کند و تقدیر نماید و حکم فرماید می‌دانی مشیت (خواست خدا) چیست! گفتم: نه: فرمود: ذکر اول است (یاد نخستین) می‌دانی اراده چیست؟ گفتم: نه، فرمود: آن تصمیم است بر آنچه می‌خواهد، می‌دانی قدر چیست؟ گفتم: نه فرمود آن اندازه‌گیری و مرزبندی است مانند مقدار بقا و زمان فناء سپس فرمود و قضا (حکم) محکم ساختن و وجود خارجی دادنست، یونس گوید: از آنحضرت اجازه خواستم که سرش را ببوسم و عرضکردم: گرهی برایم گشودی که از آن بی‌خبر بودم.

شرح روایت (قدریه چه کسانی هستند؟ انها مجوس این امت هستند)

اهل جبر می گویند، قدریه اهل تفویض هستند و بر عکس. اهل تفویض میگویند قدریه اهل جبر هستند

اهل جهنم گفتند

المؤمنون

قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَینَا شِقْوَتُنَا وَکنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ

می گویند: پروردگارا! تیره بختی و شقاوت ما بر ما چیره شد، و ما گروهی گمراه بودیم. (۱۰۶)

ذکر اول و یاد اول یعنی چه؟ اول چیزی که به ذهن انسان خطور می‌کند و به یاد شما می اید می‌شود مشیت.

عزم در انسان یعنی تصمیم می‌گیری کاری را انجام بدهید.

حضرت می‌فرماید قدر همان هندسه است، اشیاء باید اندازه بخورند تا معلوم بشود که چه کسی هست وووو

قضا همان پا فشاری است که عینیت بخشیدن به قدر است.

شیطان بدی را بخدا نسبت داد و گفت تو مرا اغوا کردی

اصول کافی جلد ۱ صفحه:۲۲۰ روایه: ۵

ترجمه:

امام صادق علیه‌السلام فرمود: همانا خدا خلق را آفرید و دانست که آنها به چه راهی می‌روند و ایشانرا امر کرد و نهی فرمود: هر امری که بایشان نمود راهی بترکش برای آنها گذاشت (بطوریکه با اختیار خود بجا آوردند و مجبور و ناچار نباشند) و انجام ندهند و ترک نکنند مگرباذن خدا.

توضیح برای اذن خدا پنج معنی گفته‌اند ۱- امر تشریعی و فرمان ۲- امر تکوینی و ایجاد ۳- تخلیه و اطلاق یعنی رها گذاشتن و مجبور نکردن ۴- علم و دانستن ۵- قضاء و قدر ولی با اندکی تأمل می‌فهمیم که هیچیک از این معانی مناسب نیست و بعقیده ما باید در اینگونه موارد کشف الکلماتی باشد که به تمام موارد استعمال کلمه (((اذن))) نظر شود تا اصطلاح مخصوص ائمه علیهم‌السلام در این ماده بدست آید

شرح روایت (خداوند خلق را خلق کرد و می‌داند چه کسی کجا می‌رود و چه می‌کند وووو

اوامر را جوری قرار داده که هرکسی بخواهد انجام بدهد و یا ندهد و کار عالم به اذن الله است و گر چه ما مختار هستیم ولی تحت اذن الله.

اصول کافی جلد ۱ صفحه: ۲۲۰ روایه: ۶

ترجمه:

امام صادق از قول پیغمبر (ص) فرماید هر که معتقد باشد که خدا به زشتکاری فرمان می‌دهد بر خدا دروغ بسته و هر که معتقد باشد که خیر و شر بغیر خواست خداست، خدا را از سلطنتش بیرون کرده و هر که معتقد باشد که ارتکاب گناه با نیروی خدا نیست بر خدا دروغ و هر که بر خدا دروغ بندد خدا او را بدوزخ برد

شرح روایت (خدا امر به بدی نمی‌کند، آن کسانی که قائل به جبر بودند می‌گفتند خدا خواسته ما گناه کنیم و گناه را نسبت به خدا می‌دهند و کسی هم گمان کند خوبی و بدی به دست خدا نیست، خدا را از سلطنت خودش خارج کرده.

بعضی‌ها اینها را می گویند تا گناه خود را توجیه کنند.

کسیکه گناه می‌کند با قوت خدا گناه می‌کند همه کارها با حول و قوه خداست و با حول و قوه الهی معصیت خدا را می‌کند.

بحث مشیت خارج از بحث شریعت است و

شیطان هم با حول و قوه خدا گول میزند و مستقل نیست و روبروی خدا نیست و به اذن الله گول می زند.

کسیکه بر خدا دروغ بندد خدا او را داخل آتش می‌کند.

گمان و ظن و دروغ بخدا، خدا داخل در جهنم می کتد.

خیلی باید مراقب اعتقادات خود باشیم و هر چیز را به خدا نسبت ندهیم بحث عقاید خیلی مهم است

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

۵/۵ - (۱ امتیاز)
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.