۱۴۰۰-۷-۲۹ اصول کافی مشیت حدیث ۳۸۰
بسم الله الرحمن الرحیم
پنجشنبه ۱۴۰۰/۷/۲۹ اصول کافی
موضوع درس، مشیت. اراده خدا
۳۸۰) از اقا موسی بن جعفر ع هیچ چیز در این عالم نیست الا اینکه خدا خواسته و اراده کرده و تقدیر زده.
خواست خدا یعنی چه؟ یعنی شروع کردن به کار
چیزی بدون مشیت خدا اتفاق نمیافتد چه از نظر ما خوب باشد و یا بد باشد، چه سیل و چه زلزله وووو
تقدیر: اندازه زدن چیزی در طول و عرض آن
قدر: اندازه، طول و عرض یعنی حدود
را مشخص میکند
البته فقط طول وعرض نیست
قضا و امضا: موقعی که قضا کند خداوند چیزی را، امضاء یعنی جاری میکند آنرا،
قبل از این در علم خداوند هست، قضا که شد جاری میشود و آن دیگر رد شدنی نیست
روایت است دعا قضا را برمی گرداند اگر چه ابرام شده باشد
خود ابرام یکی از مراحل تقدیر است وقتی امری تنزل میکند این مراتب میآید به مرتبه ابرام یعنی نزدیک میشود
به عالم ماده و تا آنجایی که نزدیک شده با دعا میتواند برگردد وقتی قضا که شده امضاء شد جاری شد دیگر برگشت در کار نیست
حدیث ۳۸۱) ابوبصیر به امام صادق ع) عرض کردم، خدا میخواهد و اراده میکند و تقدیر می زند و جاری میکند؟، فرمود، بله
گفتم و دوست میدارد
فرمود خیر گفتم چگونه میشود که اراده کند تقدیر کند و جاری سازد اما دوست نداشته باشد؟ فرمود به ما اینگونه رسیده است
فرمود خدا میخواهد و اراده میکند و تقدیر میزند.. اما دوست ندارد
پس وقتی شما می گویید خواست خداست مشیت خداست به این معنی نیست که خدا دوست بدارد
حضرت فرمود: به ما این گونه رسیده یعنی جواب نداد به ابوبصیر حالا سرّ آن در چیست رمزش چیست؟
مشیت یک چیز است و دوست داشتن خدا یک چیز دیگر است این جا توضیح نمیدهد اما در حدیث بعدی توضیح میدهد که جزو غرر احادیث است
حدیث ۳۸۲) از امام صادق ع شنیدم فرمود, خداوند گاهی وقت امر میکند ولی نمیخواهد و گاهی میخواهد ولی امر نمیکند مثل اینکه خدا امر کرد ابلیس بر آدم سجده کند و خواست که سجده نکند که اگر خدا میخواست سجده میکرد
این عالم از تحت مشیت خدا خارج نیست پس گاهی وقت امر میکند ولی نمیخواهد
آدم را از شجره نهی کرد ولی خواست بخورد…
مسئله خیلی پیچیده شد و علامه مجلسی احتمالاتی داده
این جا مسئله سادهای نیست دلیل بر این که مسئله از احادیث اسرار است
آنجا جواب نداد اما این جا حضرت باز کرد مسئله را
گاهی خدا میخواهد ولی نهی میکند گاهی خدا امر میکند ولی نمیخواهد
اصلاً مگر کسی میتواند جلوی مشیت خدا بایستد!
همه به مشیت موجودند پس داستان چیست؟
حضرات الهیه- یک حضرت مشیت داریم؛ حضرتِ خواستن، که این مشیت بر طبق اعیان ثابته موجودات است، حقایق و ذوات اشیاء در علم الهی موسوم به اعیان ثابته اند مشیت بر طبق علم الهی است، حالا کسی عین ثابته را قبول ندارد! علم الهی را که قبول دارد؟ بحث ما بحث علم الهی است
مشیت خواست خداست من چرا این طوری شدهام
چرا خدا خواسته که من اینطوری بشوم
این بر طبق آن عین ثابته من است که در علم الهی از ازل بود از ازل خدا به من علم داشته
حقیقتی از من از ازل جزو علم الهی بوده
و خداوند من را طبق آن عین ثابته آفریده است
فقط آفرینشم نه ایمانم، تمام عوارض و لواحق و لوازم موجودیت من که بهشتی هستم چقدر زندگی کنم چقدر علم کسب کنم چه کمالاتی را کسب کنم و آن دیگری که چگونه باشد و بدنیا بیاید و تا تمام مراحلش تا قیامت همه در علم الهی هست خارج از علم الهی که نیست به اینها می گوییم عین ثابته، مشیت آن خواست خدا بر اساس اعیان ثابته که در علم الهی هستند این یک حضرت است
اما یک حضرتی داریم که حضرت امر است آن امر الهیه است
خدا میفرماید: مثلاً: آمنوا بربکم ایمان بیاورید به پروردگارتان امر میکند
نماز بخوانید گناه نکنید …آیا کسی میتواند از امر الهی تخلف کند؟ بله میتواند
اما مشیت را نمیشود تخلف کرد بدون خواست خدا برگی از درخت نمیافتد همه محکوم مشیت خدا هستیم
دو تا حضرت است: گاهی وقت حضرت مشیت با حضرت امر در ظهورشان اختلاف دارند یعنی امر الهی میگوید این کار را بکن اما مشیت اقتضا میکند نکند
عین ثابته شیطان اینگونه است این را میخواهد، نه این که خدا زورش کند او خودش نمیخواهد
مشیت قابل انتخاب نیست
یک کسی هست با کوچکترین حرف ایمان میآورد مشیت اقتضا میکند.
آن چیزی که قابل انتخاب است امر خداست که انجام بدهی یا ندهی
نکته خیلی دقیق: معصوم کسی است که عین ثابته اش با حضرت امر کاملاً منطبق است مثل دو تا دایرهای که روی هم می افتند
امام هیچگاه با امر خدا مخالفت نمیکند چون اصلاً اقتضای ذاتش این است
اما مؤمنین مراتب دارند بعضی عین ثابتشان اقتضای ایمان دارد اما یک جاهایی لغزش دارد کاملاً منطبق نیست
آن معصوم است که کاملاً انطباق دارد با امر خدا که هر چه امر الهی میگوید انجام میدهد
کفار دشمنان اهل بیت کسانی اند که عین ثابتشان کاملاً با حضرت امر مخالف است لذا در زیارت عاشورا در مورد بنی امیه میخوانیم که پیامبرت اینها را لعنت کرد درهر موقفی که توقف کرد، این ها را لعنت کرد
یعنی اینها در هیچ مقام و موطنی با رسول الله ص محشور نیستند حشر ندارند هیچ شباهتی ندارند؛ هیچ جا!
اما مؤمن انطباق دارد عین ثابته اش مثل دو تا دایره که گاهی روی هم میگذاریم یک مقدار می زند بیرون تمثیل
حضرت مشیت و حضرت امر
امر خدا از حضرت اسم جامع الله است
امر الهی مشیت بر اساس اقتضای اعیان ثابته است
و گاهی این دو باهم نمیخواند و این براساس عین ثابته است که نمیخواند
این جا متوجه میشویم که محبت خدا چه جوری میشود که خدا دوست نداشته باشد، بعد همه چی تحت مشیت خدا باشد
محبت از امر خداست نماز بخوانی خدا دوست میدارد
آنجایی که امر میکند خدا دوست میدارد
محبت مربوط به امر الهی است نه مشیت الهی
آل عمران
قُلْ إِن کنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد، و گناهانتان را بیامرزد; و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۳۱)
تبعیت از حبیب الله موجب محبت الله میشود
لذا انبیاء هم در باطن پیروی خاتم انبیاء هستند
فرمود: آدم و همه انبیاء در روز قیامت زیر لوای من هستند
تبعیت از خاتم انبیاء موجب محبت میشود
لذا همه انبیاء مشتاق بودند که شباهت پیدا کنند به خاتم انبیاء ص محبت خدا مربوط به امر خداست آن کسی که امر خدا را انجام میدهد
خدا دوست دارد آنها که امر خدا را اطاعت میکنند از گناهان دوری میکنند
خداوند دوستش میدارد مخصوصاً در تبعیت خاتم انبیاء و اوصیای ایشان-
بحث امامت هم جزء امر خدا میشود
حدیث بعدی:
خداوند دو گونه اراده و مشیت دارد
اراده حتمی و اراده خواستن
در قرآن سوره صافات نشان میدهد که ذبح اسماعیل است نه اسحاق!
الصافات
وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
و ما اسماعیل را در برابر قربانی بزرگی [از ذبح شدن] رهانیدیم، (۱۰۷)
نکته (هرکس برای خدا کار کند یک عده با او دشمنی میکنند)
اسماعیل بن حزقیل که قومش با او دشمنی کردند و به صلیب بستند و پوست او را زنده زنده میکنند و جبرییل بر او نازل شد فرمود چه میخواهی گفت هیچ نمیخواهم فقط میخواهم شبیه به حسین بن علی ع سبط خاتم انبیاء بشوم
انبیا هم بدنبال تشابه به خاتم انبیا بودند
کسیکه امر خدا را اطاعت میکند خدا او را دوست دارد
نماز و روزه.. واجبات را انجام بدهد و از گناهان دوری کند مخصوصاً در تبعیت خاتم انبیاء و اوصیای ایشان
بحث امامت جزو امر خداوند میشود
” (فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ) ” همان نمازگزارانی که نماز خود را به دست فراموشی میسپرند
الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ……کسانیکه ریا میکنند و حق مردم را نمیدهند
الحمدلله علی الولایه