هفته نامه ۹۳/۰۳/۱۶
نکات جلسه ۱۶/۰۳/۹۳
حدیث چهارم از باب النوادر:
« بسم الله الرحمن الرحیم »
۴- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْعِلْمُ قَالَ الْإِنْصَاتُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَشْرُهُ.
امام جعفر صادق (ع) فرمود: مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد ای رسول خدا (ص) علم چیست؟ فرمود سکوت کردن، گفت بعد از آن چه؟ فرمود گوش فرادادن، گفت بعد از آن؟ فرمود حفظ کردن، گفت بعد چه؟ فرمود عمل کردن به آن، گفت دیگر چه ای رسول خدا؟ فرمود گسترش آن (میان مردمان) .
نکته۱: مراد سائل از این سؤال که علم چیست تعریف و شناخت ماهیت علم نیست بلکه به دنبال راه رسیدن به علم است؛ و این از نحوه پاسخ رسول الله به او روشن می گردد.
نکته۲: فرمود انصات و نفرمود سکوت، و آیه قرآن می فرماید هنگامی که قرآن قرائت می شود أنصتوا… که انصات سکوت همراه با توجه است.
نکته۳: شاگرد اولین قدمش این است که ساکت باشد، اظهار نظر و خود نمایی نکند. بچه ابتدای حرف زدن سکوت می کند، بعد از مدتی آهسته آهسته به حرف می آید وگرنه به قول مولانا خویشتن را گنگ گیتی می کند.
نکته۴: استماع یعنی عمداً گوش دادن و با شنیدن سهوی بدون توجه فرق دارد. « فبشّر عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون أحسنه » یعنی آن بندگان مرا که سخن را می شنوند و از بهترین آن تبعیت می کنند بشارت ده.
نکته۵: در این باره یکی از علمای حوزه می گوید که ما در وسط درس علامه طباطبایی از ایشان اشکال می کردیم و بحث می کردیم ولی استاد مطهری تا آخر درس را گوش می داد اگر نکته ای به نظرش می رسید یادداشت می کرد و اگر آن اشکال توسط استاد مطرح نمی شد آخر درس آن را مطرح می کرد.
نکته۶: حفظ کردن به چیست؟ یکی از راههای حفظ کردن و به خاطر سپردن، تکرار مطلب است اما اگر انسان معنا را دریافت کند و بگیرد عین الفاظ را هم که از یادش برود مطلب را دارد.
نکته۷: العمل به؛ (در گذشته گفته شد) که بعضی از علوم عملی است مثل احکام اما بعضی معارف عملی نیست مثلاً علم توحید علم به عرش و… و به طور کلی اصول دین عمل کردنی نیست. پس این عمل به علم چیست؟ درست است که بعضی علوم جنبه اعتقادی دارند و عمل کردنی نیستند اما عملکردها زیر سر همین اعتقادات است. مثلاً عملِ اینکه عالم محضر خداست این است که مراقب باشی و این را در اعمالت در نظر داشته باشی. یا علم به جزای اعمال ( اجازه نمی دهد که انسان هر طور خواست عمل کند) پس تمام اعتقادات سایه ای دارند که آن سایه اعمال اند. اعتقادات که درست شد اعمال خود به خود به حسب اعتقادات درست می شود و تقوا و عمل پشت سرش می آید.
نکته۸: اعتقادات و مطلق علوم یک موقع تنها در مرتبه ذهن است اما در عمل می بینی هیچ کدام نیست! چرا؟ چون این حرف ها برایش جان نگرفته و در جانش ننشسته است؛ می گوید خدا روزی دهنده است اما در عمل همه را رازق می بیند جز خدا چون در جانش ننشسته است.
نکته۹: علم و اعتقادی که در جان نشسته و در عمل ظاهر شود با انسان می ماند وگرنه تمام آنچه در ذهن داری با مرگ پاک می شود که فرمود: « من جاء بالحسنه فله عشر أمثالها » هرکس با حسنه ای بیاید او راست ده چندان آن. اگر بیاید… اینگونه می شود که طرف عالم است با صد دلیل خدا را اثبات می کند اما وقتی می پرسند من ربّک؟ می ماند چرا که آنطرف آنچه در دل است جواب می دهد.
نکته۱۰: بعد از عمل، انتشار دهد. آقا امیرالمؤمنین در یکی از خطبه های نهج البلاغه فرماید: من شما را در کاری امر و نهی نمی کنم مگر اینکه خودم آن را عمل کرده ام.
نکته۱۱: مراحل را یک بار دیگر به ترتیب مرور کنیم: انصات – استماع – حفظ – عمل- نشر ؛ اما تمام روایات معصومین ریشه اش در قرآن است و تماماً تفصیل قرآن است. این روایت آیا در جایی از قرآن هست؟ بله در سوره تغابن آیه ۱۶:
« فاتّقُوا اللهَ ما اسْتَطَعْتُم و اسمَعوا و أطیعُوا و أنفِقوا خَیراً لِأنفُسِکُم و مَنْ یُوقَ شُحّ نَفْسِهِ فَأُولئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ »
ابتدا تقوای در سخن داشته باشید و گوش دهید و اطاعت کنید یعنی عمل کنید و بعد انفاق کنید که همان نشر علم است.
نکته۱۲: شحّ یعنی حرص با بخل. وقتی می فرماید و من یوق شح نفسه یعنی همه انسان ها این شح را دارند. که این صفت حیوانی است و ما هم حیوانیم در ابتدا (مگر اینکه خود را بسازیم). « خُلِقَ الإنسانُ هلوعاً إذا مسّه الشّرّ جَزوعاً و إذا مسّه الخَیْرُ مَنوعاً » این صفت حیوانی است و باید هم باشد! اگر انسان اینگونه آفریده نشده بود نابود می شد.
قرآن به ما می گوید این در سرشت حیوانیت شما هست، اینگونه آفریده شده اید، اما باید از این مرتبه بالاتر بیایید. چگونه؟ یک جایی باید صدقه بدهی انفاق علم و مال کنی بالاتر اینکه ایثار کنی (در مقابل شح و منوع بودن) که این از بالاترین صفات برگزیده انسانی است و مضمون بعضی روایات است که کسی که ایثار کند خداوند از او حساب و کتاب نمی کند.
و در مورد حرص زدن رسول الله (ص) فرمودند: إنّ روح القدس نفخ فی روحی أنّ النّفس لن تموت حتی تستکمل رزقها ألا فاجملوا فی الطلب. یعی روح القدس در جان من دمیده است که نفس نمی میرد تا اینکه رزقش را کامل دریافت کند پس آگاه باشید و در طلب زیبا عمل کنید. حرص نزنید که روایت داریم حرص حریص روزی او را زیاد نمی کند.
نکته۱۲: بعد از ذکر همه این مراحل علمی می فرماید تازه باید مراقب باشی و شحّ نفست را مهار کنی؛ دنیاطلبی می آید سراغت، پول، جاه، مقام، کسب آبرو، شهرت طلبی.
نکته۱۳: امام سجاد (ع) فرمود تا کسی را با تقوا دیدی زود به او اعتماد نکن، ببین در موضع شهوت ترک شهوت می کند، اگر ترک کرد ببین نسبت به پول چگونه است؟ اگر باز هم خوب بود به او اعتماد نکن ببین اگر اهل ریاست طلبی هم نبود بدان که این رجل کامل است. ریاست طلبی چیست؟ فقط فرماندار و شهردار و رئیس و…؟ خیر. طرف در یک مجلس سخنرانی می داند رفیقش بهتر از او حرف می زند اما می خواهد خودش سخنرانی کند. پس تو خودت را می خواهی مطرح کنی! و…
نکته۱۴: اهل معرفت از کرامت گریزان اند که جای لغزیدن قدم هاست!!
نکته۱۵: بعضی از اولیای محفوظ تصرّفات محسوس ندارند اگرچه به برکت وجودشان نامحسوس دارند.
نکته۱۶: گوش کردن موجب فهم است.
نکته۱۷: علم باید تبدیل به ایمان بشود وگرنه علمی که ایمان نشده باشد را مثل طلا و سکه نمی شود با خود به آنطرف برد.
نکته۱۸: فرمود: « النّاسُ کلهم هُلَکی إلّا العالِمین؛ و العالِمونَ هُلَکی إلّا العامِلین و العامِلونَ هُلَکی إلّا المُخْلصین و المُخْلصونَ علی خَطَرٍ عظیمٍ!!!! »
یعنی مردم همه هلاک اند مگر عالمان و عالمان همه هلاک اند مگر عاملان و عاملان همه هلاک اند مگر مخلصان و مخلصان در مرتبه بس بلند و خطرناک اند.!
پایان حدیث
سلام علیکم جناب این هفته نامه ها عین کلمات در سخنرانی است؟
با سلام.
در هفته نامه ها سعی شده عین جملات سخنرانی پیاده شود.و توسط اعضای سایت جمع آوری شده.