ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۳-۱۰-۲۴ گفتار حوادث آینده خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

دوشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۴

🧿موضوع: خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه، گفتار حوداث آینده

🖋شب میلاد آقا امیرالمؤمنین را به همهٔ عالم و خاصه به شیعیان ایشان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم.

🖋چون ایشان بنا بر آیهٔ قرآن، نفس رسول خداست و رسول الله رحمه للعالمین است پس ولایت امیرالمؤمنین گسترده‌ترین ولایت را داراست و ایشان شاه ولایت است.

🖋در مورد محل تولد ایشان که خانه کعبه است همه شنیدید و مدرک آن را خداوند سینه چاک بودن کعبه قرار داده و باقی گذاشته است و هنوز هم که هنوز است آن شکاف در سینه کعبه وجود دارد حتی بعد از گذشت این همه سال و اتفاقاتی که افتاده است مانند آتش زدن و خرابی کعبه.

🖋دشمنان امیرالمؤمنین ع که از قدیم بودند و الان هم هستند هر طوری که بود می‌خواستند فضائل امیرالمؤمنین را زمین بزنند.

سردمداران آنها که در احادیث به فضیلتی از امیرالمؤمنین می‌رسیدند اول می‌گفتند این حدیث سندش اشکال دارد و یا می‌گفتند این سندش ضعیف است و اگر از نظر سند نمی‌توانستند کاری انجام بدهند، روی محتوا کار می‌کردند که مثلاً این خیلی هم فضیلت خاصی نیست یا حدیثی شبیه این را برای خلفا و دیگران می‌ساختند.

🖋 اما تولد امیرالمؤمنین در کعبه یک اتفاقی است که دیگر هیچکسی نمی‌تواند انکارش کند و شیعه و سنی روایت کردند که فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین در حالی که علی را باردار بود به کنار خانه خدا رسید و دست گذاشت به دیوار کعبه (نه درب خانه خدا) و از دیوار ناله‌ای شنیده شد و نجوایی کرد و سخنانی گفت و یک مرتبه دیوار شکافته شد و ایشان از دیوار وارد خانه خدا شدند بعد دیوار به هم آمد.

بعد افرادی که آنجا بودند رفتند کلید کعبه را آوردند اما هر کاری کردند نتوانستند درب را باز کنند که بعد از مدتی دوباره ایشان از دیوار شکافته بیرون آمد در حالی که قنداق امیرالمؤمنین در دستشان بود.

⤴️ اهل سنت یک حدیثی درست کردند که در زمان جاهلیت حکیم بن حزام در جوار کعبه به دنیا آمد و الان هم وهابی‌ها روی او مانور می‌دهند که البته او مولود کعبه هم نیست، زیرا این که دیوار کعبه شکافته شود اعجاز است نه این که یک زنی برود در آنجا دردش بگیرد و بچه‌اش کنار کعبه به دنیا بیاید.

⤴️اصلاً دیوار شکافته شد که نشان بدهد

این جا زایشگاه امیرالمؤمنین است، زایشگاه ولایت خانهٔ توحید است که علی باید از آنجا بیرون بیاید، بعد چنین کسی می‌شود یاور رسول الله، صدیق رسول الله، که رسول الله را در ظاهر و باطن تصدیق می‌کند، این شخص یک آدم معمولی نیست و تولدش ولادت معمولی نیست، او یک انسان ملکوتی و عظیم و خاص است.

🖋خدا و رسولش در حضور چند هزار نفری مسلمین فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولاه، بعد از من علی مولای شماست، اما اینها می گویند مولا یعنی دوست.

به جز غدیر هم در خیلی از مجالس عمومی و خصوصی رسول الله امیرالمؤمنین را به عنوان وصی معرفی کرده بودند.

⤴️خود اهل سنت بسیار روایت دارند که به هر شکلی که شما فکر کنید رسول الله، امیرالمؤمنین را معرفی کردند اما کسی که نخواهد بپذیرد نمی‌پذیرد، حتی وعده خدا را هم نمی‌پذیرند.

🖋حالا چطور می‌شود کسانی مثل آن سه نفر خلیفه شدند!!!!

خیلی فرق می‌کند که چه کسی خلیفهٔ رسول خدا شود زیرا بعد از رسول الله ببینید که چه بلایی به سر جامعه اسلامی آمد.

اسلام که فقط به اسم نیست که بگوییم جامعهٔ مسلمان؛ جامعهٔ اسلامی حقیقی باید به سمت خدا حرکت کند. جامعه اسلامی به این نیست که بگوییم اسمش جمهوری اسلامی است پس اسلام آمد و تمام شد، خیر، مردم باید زیر نظر حاکم معصوم طبق قوانین و علوم و اخلاق اسلامی رشد کنند که بشود جامعه اسلامی.

🕋آیه قرآن: اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود شما به عقب خود بر می‌گردید.

رجوع کردن یعنی همان سنت‌های جاهلی که در زمان خلفا دوباره جامعه به جاهلیت قبل بازگشت؛ لذا امیرالمؤمنین وقتی به خلافت ظاهری رسید بعد از بیست و پنج سال که جامعه منحرف شده بود دوباره به راه درست اسلام حقیقی برگرداند.

⬅️در اخبار آمده است:

“”” وقتی امیرالمؤمنین نماز خواند ما بعد از بیست و پنج سال دوباره نماز رسول الله را دیدیم”””

🖋 در اخبار و روایات بگردید، این ابوبکر عمر و عثمان یک کلمه در مورد توحید و نبوت و معاد نگفته‌اند.

🖋 اگر خطبه‌ها و احادیث امیرالمؤمنین نبود توحید و دین به فنا رفته بود.

شما کتاب‌های حدیثی اهل سنت را اگر بخوانید از خدا یک چیزی برای شما به تصویر می‌کشند که خدا از عرش شبهای جمعه می‌آید پایین و به آسمان اول می‌رسد، یعنی اینها در توحید هیچ فهمی ندارند.

🖋آن‌ها جلوی احادیث پیامبر را گرفتند و نگذاشتند احادیث یادداشت بشود و عمر احادیثی را که اصحاب یادداشت کرده بودند را آتش زد و گفت کسی اجازه ندارد از رسول الله حدیث نقل کند و حتی زندان می‌کرد.

🖋 توحید هم یک مسئله ساده نیست که هرکسی درمورد آن حرف بزند و امیرالمؤمنین است توحید را باز کرده است و همین‌ها اثر گذاشت روی علمای بیدار اهل سنت که توحیدشان کمی درست شد وگرنه واقعاً فکر می‌کردند خدا جوانی موفرفری است که روی عرش نشسته است.

🖋خطبه‌های امیرالمؤمنین یک قسمت کوتاهی در توحید، یک قسمت کوتاهی در نبوت و یک قسمتی هم در ملاحم آخر زمان دارد.

🖋این خطبه در نهج البلاغه ای که ترجمه ملأ فتح الله کاشانی است خطبه «۱۰۷» و در بعضی از نهج البلاغه ها خطبه «۱۰۸» است و حضرت این گونه آغاز می‌کند:

««خدا شناسی»»

⬅️الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ، خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَیرِ رَوِیهٍ إِذْ کانَتِ الرَّوِیاتُ لَا تَلِیقُ إِلَّا بِذَوِی الضَّمَائِرِ وَ لَیسَ بِذِی ضَمِیرٍ فِی نَفْسِهِ، خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَیبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِیرَاتِ.

⤴️ستایش خدایی را سزاست که با آفرینش مخلوقات، بر انسان‌ها تجلّی کرد، و با برهان و دلیل خود را بر قلب‌هایشان آشکار کرد. مخلوقات را بدون نیاز به فکر و اندیشه آفرید، که فکر و اندیشه مخصوص کسانی است که دلی درون سینه داشته باشند و او چنین نیست، که علم خداوندی ژرفای پرده‌های غیب را شکافته است، و به افکار و عقاید پنهان احاطه دارد.

⬅️شرح خطبه:

🖋الحمدلله متجلی خلق به خلقه، حمد از آن خدایی است که متجلی است برای خلقش به وسیله خلقش.

همین یک جمله یک کلاس می‌خواهد.

🕋هوالاول و الاخر و ظاهر و الباطن

خدا اول و آخر و ظاهر و باطن است.

خداوند چگونه ظاهر است؟

امیر المومنین توضیح می‌دهد:

خدایی که تجلی کرده و آشکار شده برای خلقش بوسیلهٔ خود خلقش یعنی خلق خودش ظهور حق است.

🖋یک بار بنده که نوجوان بودم با خودم فکر می‌کردم که خدا اگر می‌خواست خودش را نشان بدهد چگونه نشان می‌داد؟ مثل یک نور! خب نور که در عالم هست، خورشید و ابر و خاک و آب و گیاه هم هست ، دیگر به چه صورتی خدا را می‌خواهید که خدا آنگونه ظهور نکرده است؟

چون ما که خودمان را درست نکرده‌ایم! هیچ موجودی خودش را نساخته است! پس اینها را که ما می‌بینیم چه هستند؟!!!

این‌ها همه ظهورات حق‌اند.

به هرجا که نگاه می‌کنید خدا را می‌بینید، تجلی خدا را می‌بینید، آشکار شدن خدا را می‌بینید، به هر چی که نگاه می‌کنید، به ابر و به آب و به زمین و به ملک و به فلک و به انسان، منتها ما از بس این موجودات را دیدیم برای ما عادی شده است، یک بار عرض کردیم خدمت بعضی از عزیزان که یک نگاه بدوی به موجودات و اطرافتان داشته باشید، یعنی فکر کنید شما به یک باره آفریده شده‌اید و هیچ چیز را تا بحال ندیدید ، اینگونه اگر انسانها را ببینید، یک موجودی را می‌بینید که دو تا پا دارد و راه می‌رود ، عجیب نیست؟ پرنده می‌بینید که با دو تا بال روی هوا راه می‌رود، گیاه می‌بینید انگار یک چیزی از زمین دارد رشد می‌کند و بالا می‌آید ووو ….. به تک تک موجودات اگر این طوری نگاه کنید شما را حیرت می‌گیرد!

🖋 خدا یک چیزی نیست در پس هفت آسمان نشسته باشد، خدا در وجود خود ما تجلی کرده است و نزدیک‌ترین تجلی حق برای ما خود ما هستیم.

🖋اصلاً به خودتان نگاه کنید، انگشت دستتان چگونه جمع می‌شود و باز می‌شود!!! شما خودتان درستش کرده‌اید؟!! نه – فقط اعضا در تحت اراده شماست.

اراده چیست؟ اراده می‌کنم حرف می‌زنم ووو… فقط شما اراده می‌کنید!!! آیا همه عالم و موجودات اراده دارند!!!

خدا را باید بشناسیم که خدا چیست!!! خدا در بالای هفت آسمان نیست! خدا ظاهر است و ظاهرتر از خدا نداریم، آشکارتر از خدا نداریم

و تمام خلقش تجلی او هستند منتها تجلیات خداوند مختلف است.

جناب مولانا:

/پادشاهان آینه شاهی حق

عارفان مرآت آگاهی حق/

هرکسی مظهر صفت و یک اسمی است.

خداوند به ما یک حجت درونی داده است به اسم عقل و یک حجت بیرونی داریم که امام و پیغمبر است.

اما یک امام در درون وجود ماست که ما به وسیله آن خیلی از حقایق را قبول می‌کنیم یا رد می‌کنیم، حتی حجت بیرونی را هم عقل ما به ما می‌گوید قبول کن یا نکن یعنی معجزه‌اش را می‌بینیم و می‌بینیم کسی چنین کاری نمی‌تواند بکند و انسان از انجام چنین چیزی عاجز است!

🖋مثلاً رسولی قرآنی آورده است هزار و چهارصد سال پیش که کسی نمی‌تواند یک سوره مثل این کتاب را بیاود پس این از جانب خداست، عقل می‌گوید این از جانب خداست بپذیر و تا این عقل نگوید ما نمی‌پذیریم.

🖋 این همه موجودات و این همه نظم در این عالم آیا خالق ندارد ؟ مگر می‌شود ، کسانی که نمی‌پذیرند یا عقل ندارند یا نمی‌دانند اصلاً خدا چیست!؟

🖋خدا همین جا متجلی است، خداوند خلق را خلق کرد بدون فکر و اندیشه، چون فکر حرکت است به سوی دانسته‌ها و از دانسته‌ها به سوی ندانسته‌ها، شما وقتی فکر می‌کنید آن دانسته‌هایتان را جمع می‌کنید کنار هم بعد از او پی می‌برید به یک مجهولی، فکر این است – در حریم قدس الهی اینها راه ندارد و مجهول برای خدا وجود ندارد پس خدا حرکت ندارد چون خداوند سبحان است و منزه از حرکت و منزه از فکر است.

فکر و اندیشه نمی‌باشد مگر برای صاحبان اندیشه‌ها.

پوشیده‌ترین پوشیده‌ها برای خداوند آشکار است و باطن‌ترین باطن‌ها در نزد خدا شکافته شده است یعنی حاضر است در نزد خدا و احاطه دارد به پنهانی عقیده‌های غیر ظاهر.

⬅️وَ مِنْهَا فِی ذِکرِ النَّبِی (ص):

اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَهِ الْأَنْبِیاءِ وَ مِشْکاهِ الضِّیاءِ وَ ذُؤَابَهِ الْعَلْیاءِ وَ سُرَّهِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِیحِ الظُّلْمَهِ وَ ینَابِیعِ الْحِکمَهِ.

وَ مِنْهَا: طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ یضَعُ ذَلِک حَیثُ الْحَاجَهُ إِلَیهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْی وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَهٍ بُکمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَهِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیرَهِ.

⤴️ وصف پیامبر اسلام (ص):

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را از درخت تنومند پیامبران، از سرچشمه نور هدایت، از جایگاه بلند و بی همانند، از سرزمین بطحاء، از چراغ‌های بر افروخته در تاریکی‌ها، و از سر چشمه‌های حکمت برگزید.

و از این خطبه است: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است. مرهم‌های شفا بخش او آماده، و ابزار داغ کردن زخم‌ها را گداخته. برای شفای قلب‌های کور و گوش‌های ناشنوا و زبان‌های لال، آماده، و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است.

🖋 اکثر خطبه‌های امیرالمؤمنین را نگاه کنید

در مورد رسول الله مطلب فرموده‌اند. چرا؟ دلیل دارد. بعد از رسول الله اگر ذکر رسول الله مانده است به برکت امیرالمؤمنین و اهل بیت است.

معاویه که دشمن رسول الله بود گفت تا این اسم را دفن نکنم دست بر نمی‌دارم و روایاتش در کتب اهل سنت هست و عبدالله بن زبیر که چند سال در مکه و مدینه حکومت کرد می‌گوید یک بار بالای منبر اسم رسول الله را نیاورد و می‌گفت فامیل‌هایش گردن بلند می‌کنند و فخر فروشی می‌کنند.

🖋 او را برگزید از شجره انبیاء و شجره آن درخت است که مثل خانواده است.

انبیاء هر کدام مثل چراغدان‌اند که اگر نباشند ظلمت عالم را می‌گیرد، عالمان حقیقی که علم حقیقی نزدشان است مثل چراغ‌اند که عالم را روشن می‌کنند.

از چشمه‌های حکمت برگزید رسول الله را، چشمه‌هایی از حکمت که چشمه هر جا باشد موجب سبزی و آبادانی می‌شود .

بعد ظاهراً ادامه داشته چون سید می‌گوید و منها یعنی قسمت دیگری هم از این خطبه بوده که اینجا آورده نشده است.

و رسول الله طبیبی بود که با طب خودش دور می‌زد و به سراغ مریض‌ها می‌رفت. رسول الله می‌رفت سراغ این و آن و حرف می‌زد، نمی‌گفت مردم بیایند سراغ من، هرکسی را پیدا می‌کرد شروع می‌کرد برایش صحبت کردن.

🖋عمرو عاص جزو مشرکان بود که آمد اظهار اسلام کرد و بعد یک کناری بود تا زمان معاویه که معاویه گولش زد و آورد طرف خودش و بیچاره‌اش کرد، عمرو عاص می‌گوید وقتی مکه بودیم پیامبر اکرم آنقدر با من حرف می‌زد که من فکر می‌کردم من یک آدم مهم و خاصی هستم.

چون جان انسان‌ها مهم است ، می‌گوید پیامبر مثل یک طبیبی بود که دور می‌زد و به دنبال مریض می‌گشت تا انسان‌ها را درمان کند ووو

⬅️ روایت:

یک شخصی آمد به خانه پیامبر اکرم و از آن اکول ها بود، در عرب زیاد داریم آدمهای اکول که همه سفره را می‌خوردند و چیزی سر سفره باقی نمی‌گذاشتند، این شخص آمد و تمام سفره را خورد، رسول الله فرمود مهمان است بگذارید بخورد اشکال ندارد، این بعد از یک مدت مسلمان شد، مسلمان که شد یک بار دیگر آمد مهمان رسول الله شد، یکی از همسران رسول اکرم گفت یا رسول الله این می‌آید همه چیز را می‌خورد حضرت فرمود نه او دیگر تغییر کرده است و او مؤمن شده است و کم غذا می‌خورد.

یعنی یک چیزهایی هست که این طبیب می‌داند که اگر کسی ایمان بیاورد فلان مشکلش درست می‌شود.

🖋طبیب‌های قدیم هم طبیب بودند هم داروساز بودند و یک سری مرهم داشتند که باید روی زخم می‌گذاشتند.

یک کار دیگر هم می‌کردند ، وقتی زخمی چرکی بود و جواب نمی‌داد روی آن داغ می‌گذاشتند که آخرین دوا داغ گذاشتن بود.

🖋رسول الله مرهم‌هایش را محکم کرده بود و وسایل داغ گذاری را گرم کرده بود یعنی همه چیز را آماده در دست داشت برای طبابت زیرا خیلی محکم و مستحکم افراد را دعوت می‌کرد به دین اسلام و علوم و موعظه‌ها را به کار می‌گرفت.

یک جا باید مرهم بگذارید، یک جا باید داغ بگذارید و یک جا باید نوازش کنید، گاهی باید صدقه بدهید، گاهی باید به دیگران بذل و بخشش کنید، پیامبر اکرم این همه بذل و بخشش می‌کرد از اموال حضرت خدیجه که در اختیار ایشان بود. یک جاهایی طرف گرسنه است و باید سیر بشود، وقتی سیر شود دنبالت می‌آید، حرف حق را می‌پذیرد، باید از شما اعتنا ببیند تا حرف حق را بپذیرد.

⬅️حدیث:

امیرالمؤمنین ع فرمود: وقتی فقر از یک در بیاید ایمان از در دیگر می‌رود.

⤴️ الان خیلی از مردم ما که اعتقادشان را از دست داده‌اند، به خاطر اوضاع بد اقتصادی است

مخصوصاً اگر طرف ببیند که بالادستی‌ها دزدی هم می‌کنند.

رسول الله می‌دید طرف به حقیقت کور است و دیگری کر است و دیگری لال است ، باید چشم طرف را به حقایق باز کند، باید گوشش را باز کند، زبانش را به حقیقت باز کند.

🖋 پیامبر اکرم قرآن که می‌خواند هر کس می‌شنید جذب ایشان می‌شد لذا می‌گفتند پیش ایشان نروید او سحر می‌کند.

🖋 آقا انسان باید حرف بشنود، حقایق بشنود، انسان خود به خود که انسان نمی‌شود.

اگر یک اسب را از بیابان بیاوریم آیا می‌شود سوارش شد؟ نه، باید این اسب برود زیر دست مربی و تعلیم ببیند. چقدر باید با این کار کند تا بشود از این اسب سواری گرفت.

یک اسب وقتی تربیت می‌خواهد انسان تربیت نمی‌خواهد؟

کسی خود به خود که تربیت نمی‌شود بدون اینکه حرف بشنود.

بدون اینکه از خدا و پیغمبر چیزی بشنود که آدم نمی‌شود.

🖋امیرالمؤمنین می‌فرماید می‌بینم شما را مثل اشباح بدون ارواح یا ارواح بدون اشباح هستید.

بدن‌های بی جان یا جان‌های بی بدن.

هر چی روزه می‌گیرد غیر از گرسنگی و تشنگی چیزی برایش ندارد، هر چی نماز بخواند فایده ندارد چون مسخره دست شیطان است.

می‌بینم شما تجارت کنندگان بدون سود هستید.

تجارت می‌کنید، زحمت می‌کشید آخرش هیچ سودی دستتان را نگرفته و بیمارانی که مثل خواب هستید و شاهدانی هستید که حاضر نیستید و غایب هستید گوش می‌کنید اما نیستید و نظر کنندگان هستید اما مانند کورها نگاه می‌کنید.

درحالیکه رایت ضلالت قامت به پا داشته است و در قطب خویش است.

رایت و علم با هم فرق دارند؛ امام صادق فرمود: هر رایتی که بلند شود قبل از ظهور قائم، صاحب آن رایت طاغوت است.

🖋 رایت آن پرچم اصلی لشکر است، یک لشکر خیلی پرچم دارد، علم‌هایی دارد اما آن پرچم اصلی می‌شود رایت.

⤴️ محبت امیرالمؤمنین اصل است اما باید پیرو حقیقی ایشان باشیم و مثل او عمل کنیم.

⬅️ امام صادق علیه السلام:

امیرالمؤمنین بیست و چهار کلمه فرموده است که وزن هر کدام، از آسمان و زمین سنگین‌تر است.

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.