۱۴۰۱-۱۱-۲۸ مبعث خاتم الانبیا
بسم الله الرحمن الرحیم
جمعه ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
موضوع: شب مبعث، ۲۷ رجب
شب مبعث، شب خاتم النبین حضرت مصطفی محمد، اللهم صل علی محمد و آل محمد.
* پیامبر در ۴۰ سال بعداز عام الفیل مبعوث به رسالت شدند.
عامُ الفیل (سال فیل)، سال حملهٔ ابرهه، پادشاه یمن، با لشکری معروف به اصحاب فیل به سمت مکه برای تخریب کعبه بود. به دلیل اینکه لشکر ابرهه در این حمله با خود فیل به همراه داشت، به این سال، عام الفیل گفتهاند. قرآن کریم در سورهٔ فیل به این واقعه اشاره کرده است.
جبرییل در غار حرا بر رسول الله مبعوث شدند و ایات سوره علق…
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ ﴿۱﴾
بخوان به نام پروردگارت که آفرید (۱)
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾
انسان را از علق آفرید (۲)
اقْرَأْ وَرَبُّک الْأَکرَمُ ﴿۳﴾
بخوان و پروردگار تو کریمترین [کریمان] است (۳)
الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾
همان کس که به وسیله قلم آموخت (۴)
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ﴿۵﴾
آنچه را که انسان نمیدانست [بتدریج به او] آموخت (۵)…..
اولین زن حضرت خدیجه همسر رسول الله و اولین مرد علی بن آب طالب بودند.
«کتاب سیرت جاودانه، ترجمه: دکتر محمد سپهری» جلد اول، صفحه ۲۴۵، فصل اول/ بعثت
دین پیامبر (ص) پیش از بعثت مسلّم است که پیامبر (ص) پیش از بعثت مؤمن و موحد بوده است.
دانشمندان در این باره اختلاف نظر دارند که آیا پیامبر (ص) پیش از رسالت پیرو شریعت احدی از پیامبران پیش از خود بوده است یا خیر؟ ایا به شریعت نوح یا ابراهیم یا عیسی ایمان داشت یا شریعت دیگری یا اینکه اصلاً پیرو هیچ شریعتی نبوده است؟ هر یک طرفدارانی دارد عبدالجبارو غزالی و سید مرتضی در اینباره توقف کردهاند. علامه مجلسی بر اساس تصریح و روایات معتقد است که پیامبر (ص) پیش از بعثت از همان موقع که خداوند او را کامل کرد یعنی از ابتدا پیامبر بود و مؤید به روح القدوس. فرشته با او سخن میگفت و او صدای فرشته را میشنید و او را در خواب میدید پس از ۴۰ سال از عمرش گذشت به رسالت مبعوث گردید فرشته آشکارا با او سخن گفت و قرآن و فرود آمد و به تبلیغ احکام مأمور شد. مجلسی تاکید دارد که این معنی از آثار معتبر اخبار مستفیض برایش حاصل شده است.
در اثبات نبوت رسول اکرم (ص) از سنین خردسالی به آیات قرآن استدلال کردهاند، که از زبان عیسی بن مریم میفرماید
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیا
آن طفل (به امر خدا به زبان آمد و) گفت: همانا من بنده خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود. (۳۰)
وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ وَالزَّکاهِ مَا دُمْتُ حَیا
و مرا هر کجا که باشم مایه برکت (و رحمت) گردانید، و تا زندهام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد. (۳۱)
خداوند متعال درباره یحیی (ع) نیز میفرماید
وَآتَینَاهُ الْحُکمَ صَبِیا
و به او در همان سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم. (۱۲)
اگر به این آیات اخبار فراوانی را بیفزاییم که در میان آنها اخبار صحیح نیز هست همانند روایت یزید کناسی در الکافی که میگوید:
«خداوند به هیچ پیامبری فضیلت و کرامت و معجزه اعطا نفرمود مگر آن را به پیامبر ما (ص) عطا کرد نتیجه این خواهد شد که پیامبر اکرم (ص) از همان سنین خردسالی از سوی خداوند متعال به نبوت رسید.
سپس آن حضرت در چهل سالگی برای همه مردم به رسالت مبعوث کرد. علامه مجلسی این دلیل را از جنبههای مختلف تأیید کرده است.
به هر حال باید این اخبار به اثبات برسد تا بتوان مطابق مضمون آن بر نبوت رسول اکرم از سنین خردسالی استدلال کرد البته این در صورتی است که دلالت آن قطعی و نهایی باشد.
بلی روایات فراوانی هست که به نبوت پیامبر پیش از بعثت اشاره یا تصریح دارد که گذشت علامه مجلسی به همین اخبار استدلال کرده است علامه امینی هم به این روایت استدلال نموده که حضرت محمد (ص) زمانی پیامبر بود که آدم بین روح و جسم به سر میبرد وی این روایت را از چندین منبع غیر شیعی آورده است.
شرح متن (نکته)
در مورد کل رسل و رسولان ایا یک رسول در ۴۰ سالگی به رسالت میرسد و یک مرتبه همه درها به روی او باز میشود و میگوید پیامبر شدم؟ یا قبل از آن همه مقامات را طی میکند و بعد اعلام میکند؟
آیه قرآن میفرماید قل تعالوا بالا بیاید خودش قبلاً به آن مقامات رسیده بعد بقیه را دعوت میکند هر رسولی این طور است.
عرفا در این زمینه یک بحث مبسوطی دارند، ولایت فلک عام محیط است که تمام مناصب الهی زیر پر ولایت است، یعنی نبوت و ولایت و وصایت حجت خدا بودن مقدمه آن ولایت است طرف اول ولی الله میشود بعد نبی الله بعد رسول الله وبعد خلیفه الله میشود.
ولایت چیست،؟
ولایت همان قرب به خداوند است و نزدیکی مکانی نیست، نزدیکی تحقق به اسما و صفات الهی است
انسان کمالات الهی را کسب میکند و یا به او هبه میشود اول مقامات الهی را طی میکند کامل میشود بعد از کامل شدن از جانب خداوند مأموریت پیدا میکند ولی بشود نذیر یا رسول شود.
پس رسول تازه ابتدای کار او نیست تازه مأمور الهی شده! خودش سیرش را انجام داده و دیگران را راه میبرد.
پیامبر قبل از اینکه پیامبر بشود دین او چه بوده است!!! خودش متصل به ملکوت بوده و نبی است و محتاج به انبیاء دیگر نیست.
روایت پیامبر قبل از رسالت در غار حرا عبادت میکرد قبل از اینکه نماز تشریع بشود! نمازبرای مسلمانان در معراج بیان شد
اما پیامبر نماز میخواند حتی قرآن، قرآن به یک بار برای پیامبر نازل شدکه یک حقیقت جمعی است (نزول دفعی که مال ولایت اوست
و در طی ۲۳ سال برای امت که نزول تدریجی ست مربوط به قسمت رسالت اوست.
اگر عمر پیامبر بیشتر میشد آیا قرآن هم بیشتر میشد؟
خیر قران یک حقیقت واحده است و به یک بار بر رسول الله نازل شد و طی ۲۳ سال بر امت او.
پیامبر تابع شریعت هیچ پیامبری نبود بلکه خودش نبی بود.
اینطور نیست که پیامبر به یک باره رسول بشود چون پیامبر دارای عصمت بود قبل از رسالت عصمت داشت و معروف به محمد امین بود. و بخاطر امین بودنش حرف او را پذیرا بودنند اول اقرار گرفت و بعد اعلان رسالت کرد.
عصمت آن معرفتی است که خداوند به کسی میدهد که طرف گناه نمیچرخد.
اما محدثان ومورخان اهل سنت چه چیزهای ناپسندی در مورد بعثت پیامبراکرم گفتهاند
«کتاب سیرت جاودانه جلد اول صفحه ۲۵۵ فصل دوم/ روایات اغاز وحی»
*اغاز وحی در روایات مکتب خلافت»
بخاری مسلم و دیگران روایتی از زهری از عروه بن زبیر از عایشه نقل کردهاند که خلاصه آن چنین است؛ فرشته در غار حرا نزد پیامبر آمد و گفت بخوان گفت من خواندن نمیدانم گوید فرشته مرا گرفت و چنان فشار داد که بی رمق شدم آنگاه رهایم کرد و گفت بخوان گفتم خواندن نمیدانم دوباره مرا گرفت و چنان به هم فشرد که بی رمق شدم آنگاه رهایم کرد و گفت بخوان گفتم خواندن نمیدانم بار سوم را گرفت و به هم فشرد آنگاه رهایم کرد و گفت«اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم. ـ
پیامبر با دلی هراسان به خانه برگشت برخدیجه وارد شد و گفت مرا بپوشانید مرا بپوشانید…. تا اینکه ترس او از بین رفت ضمن بیان جریان به خدیجه گفت بر خودم ترسیدم. خدیجه گفت نه به خدا سوگند چنین نیست هرگز خداوند تو را خوار نخواهد کرد تو صله رحم میکنی از درماندگان دستگیری میکنی برهنگان را میپوشانی؛ مهمان را گرامی میداری و در گرفتاریها به دیگران مدد میرسانی. خدیجه با او به راه افتاد تا به نزد ورقه بن نوفل… پسر عمویش آمد. این ورقه در جاهلیت آیین مسیحیت گزیده بود و به زبان عبرانی کتاب مینوشت.
او انجیل را به همین زبان مینوشت و رقه پیرمردی بزرگ و نابینا بود.
خدیجه به پسر عمویش گفت عموزاده سخن
برادرزادهات را بشنو و به پیامبر (ص) گفت چه میبینی؟ رسول خدا (ص) آنچه دیده بود گفت ورق به او گفت این همان ناموسی است که خداوند نزد موسی و فرستاد… کاش آن هنگام که قومت تو را بیرون میکنند من زنده باشم رسول خدا (ص) گفت آیا آنها مرا بیرون خواهند کرد؟ گفت آری هیچ مردی همانند تو چیزی نیاورد، مگر او را راندند اگر دوره تو را درک کنم تو رو یاری و حمایت خواهم کرد چیزی نگذشت که ورقه مرد و وحی قطع شد.
روایات متعارض و مناقص فراوان دیگری هم در کتابهای آنان آمده است به طور مثال چند نمونه را
میآوریم.
۱- خدیجه پیامبر (ص) را با ابوبکر به نزد این ورقه بن نوفل فرستاد پیامبر (ص) به ورق گفت صدایی از پشت سرش میشنود که میگوید یا محمد یا محمد و او نیز از ترس فرار میکند. و ورقه او را امر کرد که بماند تا آنچه میگوید بشنود. آنگاه به وی خبر دهد محمد چنین کرد شنید که صدایی
میگوید محمد بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا به ولا الضالین رسید. سپس گفت بگو لا اله الا الله پیامبر (ص) به ورقه خبر داد که او همان کسی است که پسر مریم از آمدن او بشارت داده است هنگامی که ورقه مُرد پیامبر (ص) گفت من آن کشیش را در بهشت دیدم که لباس حریر بر تن داشت، زیرا به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد.
۲- روایت دیگر میگوید پس از آنکه خدیجه داستان محمد را به ورقه گزارش کرد، ورقه به او خبر داد که وی پیامبر این امت است. مدتی بعد ورقه پیامبر (ص) را دید که باخدیجه طواف میکنند. و بعد از پیامبر (ص) درباره آنچه دیده و شنیده بود، پرسید و او نیز همه را باز گفت ورقه محمد (ص) را خبر داد که پیامبر این امت است.
۳- خدیجه از پیامبر خواست هنگامی که فرشته میآید به وی خبر دهد. پیامبر (ص) چنین کرد خدیجه دستور داد که پیامبر (ص) روی ران راست او بنشیند پیامبر چنین کرد اما فرشته نرفت خدیجه پیامبر را در دامن خود نشاند باز هم فرشته نرفت، خدیجه ناراحت شد و در حالی که پیامبر در دامن او بود پوشش از سر و صورت خود برداشت فرشته رفت خدیجه گفت، این شیطان نیست، پسرعمو این فرشته است ثابت قدم باش.
در روایت دیگری آمده خدیجه رسول خدا را زیر لباس خود قرار داد و سرش را از گریبان خویش به در آورد در این هنگام جبرئیل رفت در روایت دیگری آمده که اینکار به راهنمایی ورقه بود.
۴- در روایت دیگری آمده وقتی به پیامبر (ص) وحی شد گفت: این یعنی خودش یا شاعر است یا مجنون، این سخن را هرگز نباید به قریش بگوییم هم اکنون بالای کوه میروم و خودم را به پایین پرتاب میکنم و با کشتن خود راحت میشوم گوید: بیرون رفتم تا به میان کوه رسیدم، از آسمان صدایی شنیدم که میگفت محمد؛ تورسول خدایی.
در ادامه این روایت آمده پیامبر (ص) به خدیجه گفت این شاعر است یا مجنون، خدیجه گفت ترا از این به خدا پناه میدهم. سپس نزد ورقه رفت. ورقه پیام استقامت برای پیامبر فرستاد. روزی او را در طواف کعبه ملاقات کرد بین آن دو گفتگوهایی انجام شد.
۵- عداس کتابی به خدیجه داد که آن را روی پیامبر بگذارد. اگر مجنون باشد شفا پیدا خواهد کرد و الا ضرری ندارد. هنگامیکه خدیجه با آن نوشته بازگشت دید جبرییل آیاتی از سوره قلم را به او یاد میدهد خدیجه شادمان شد و او را تزد عداس برد عداس پشت پیامبر را لخت کرد خاتم پیامبری را در میان دو بازویش دید.
در روایت دیگری است که وقتی پیامبر آمدن جبرییل را به خدیجه گفت، خدیجه داستان را به بحیرای راهب نوشت و گفتهاند خودش به نزد راهب سفر کرد تا او در این باره سؤال کند.
«پایان روایات»
چه دشمنیهایی که با رسول الله کردند.
اهل سنت این روایات را میخوانند چه نظری راجع به پیامبر پیدا میکنند.
قلب انسان غمگین میشود از این همه رذالتهایی که به پیامبر و اهل بیت او انجام دادند، و چطور سر نوه پیامبر را بریدند یا درب خانه دختر پیامبر را آتش زدند
اینها همه مال کینههایی بود که از قبلاً جرات نداشتند به رسول الله نزدیک شوند بعد از رسول الله چقدر اهل بیت او را اذیت کردند.
ومیبینیم چه دروغهایی بعداً بخود پیامبر نسبت دادند
عید مبعث، بعثت پیامبر اکرم ص از چه کسی باید عیدی بگیریم؟ از امیرالمؤمنین ع
رسول خدا ص فرمود:
— «أنَا مَدینَهُ العِلمِ و عَلیٌّ بابها، ولَن تُدخَلَ المَدینَهُ إلّا مِن بابِها»؛ من شهر علمم و علی، در آن است، از در باید وارد این خانه بشویم
دوش پیمانه تهی آمدم از می خانه
کاشکی! پر شود امروز مرا پیمانه
بعد مردن اگر از قالب من خشت زنند
آیم و باز شوم خشت در این خانه
الحمدلله علی الولایه