۹۸-۳-۱۳ تفسیر سوره طه جلسه ۱۵ آیه ۹۸-۱۰۱
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
قسمت آخر تفسیر سوره طه سال ۹۸
در تفسیر سوره طه آیه نود و هشت کلام حضرت موسی است ظاهراً میفرماید إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا
بعد از اینکه به سامری گفت نگاه کن به خدای خودت و معبود خودت و اله خودت که بر او معتکف بودی که چگونه آن را میسوزانیم در دریا
نسخا: وقتی گندم را بالا میریزند که با کاه از دانه جدا کند این را عرب میگوید نسق نسق یعنی اینگونه متلاشی کردیمش
نسق کردند یعنی ریز ریز کردن و به باد دادن
فِی الْیَمِّ نَسْفًا در دریا او را به باد دادیم بعد میفرماید إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ بدرستی که چنین است معبود شما فقط الله است که لا اله الا هو و خدایی جز او نیست معبودی جز او نیست کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا دربرگرفته است کل شی انکر نکرات است که در فارسی میگوییم چیز، هر چیز کلشی یعنی هر چیز که علما همه چیز را در بر گرفته است یعنی چیزی شیئی از علم او خارج نیست که بخواهد در کنار او خدا باشد
دقت بفرمایید وقتی میفرماید وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا میگوید چیزی از حیطه خدا خارج نیست که بخواهد در کنار خدا پرستش بشود هر چیزی که هست معلوم خدا هست هر چیزی که هست در حیطه علم الهی خودش فقیر است انما در اول آیه انما برای حصر است
ببینید حصر در فارسی ما بخواهیم جمله را حصر کنیم میگوییم فقط؛ یک موقع میپرسند راه تهران کدام است شما میگویید این راه تهران هست ولی ممکن است راههای دیگر هم باشد اما وقتی گفتیم فقط این راه تهران هست یعنی حصر کردی؛ در عربی انما میآورند إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ (مائده پنجاه و پنج) آیه صدقه دادن امیرالمؤمنین علیهالسلام زکات دادن درهنگام رکوع که انما که میآورد حصر میکند
فقط اینگونه هست إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا احزاب سی و سه؛ حالا إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ. فقط اینگونه هست که معبود شما الله است الله ای که چگونه است؟ الذی لا اله الا هو که نیست خدایی جز او نمیتواند باشد ببینید نبودن دو جور یک موقع نیست الان موقعیتش نبوده و نیست مثلاً می گوییم دو تا خورشید در آسمان نیست بله خوب نیست ولی همیشه باشه ممکنه یک موقع امکانش هست ولی یک موقع میگوییم مثلث چهارگوش نمیشود یا نداریم مثلث چهارگوشه این نیست، نمیشود و و نخواهد شد چون مثلث سه گوش دارد سه تا زاویه دارد و سه تا ضلع دارد اینکه میگوییم مثلث چهارگوش نیست یعنی هیچوقت نخواهد بود
اینکه میفرماید لا اله الا هو نیست خدایی جز او نیست نه اینکه الان نیز اصلاً نمیشود که باشد چون وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا و عِلْمًا همه چیزش دربر گرفته است به یک تعبیر وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا همه چیز را علما دربر گرفته
حضرت آقا در بعضی از عباراتشان در کتابها شون میفرماید این عالم علم انباشتهشده روی هم هست اصلاً این عالم چی هست؟ علم الهی است که انباشته شده است روی هم حالا بگوییم چطوری بحث کنیم جلساتی میخواهد که چطور این عالم علم انباشتهشده روی هم هست لذا کسی نیست که بخواهد در کنار خداوند پرستیده بشود لاالهالاالله اما یک نکته را شما دقت بفرمایید در آیه هشت همین سوره اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ابتدای داستان حضرت موسی است اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ هل اتک حدیث موسی و هل اتک و آیه عطف است داستان را دارد واو عطف میکند به الله و لا اله الا و له اسماءالحسنی، الله آن خدایی است که جز او خدایی نیست برای اوست اسماء حسنی میگوید میخواهد این جلوه توحید را ببینید و هل اتک حدیث موسی حالا میآید میخواهد جلوه توحید و این اسماء حسنی که لحاظ اسماءالحسنی میخواهید اسماء حسنی را نشانت بدهیم و هل اتک حدیث موسی.إِذْ رَأَىٰ نَارًا هنگامی که آتشی دید!
از اینجا داستان شروع شد
برگردید به آیه ۹۷ (ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیمِّ نَسْفًا) در دریا او را براده میکنیم.
داستان با آتش شروع شد إِذْ رَأَىٰ نَارًا با یم دریا تمام شد.
از کجا شروع شد و به کجا تمام میشود؟ از تجلی خدا از چی شروع میشود در آتش، آیین سیر میآید، این سیری که در قرآن میفرماید! این سیر آفاقی است که برای حضرت موسی (ع) بنی اسرائیل پیش آمده است، این سیر انفسی هم دارد برای ما، یعنی سالکی که میخواهد شروع کند، به طرف توحید برود تا برسد به کجا؟ تا انما الهکم الله. موحد بشود
همان آخر داستان که حضرت موسی ع میگوید: به درستی که فقط اینگونه است خدای شما الله است که لا اله الا هو جز او معبودی نیست برای اینکه به این برسد باید این سیر را انجام بدهد این سیری که بنی اسرائیل انجام دادهاند باید انجام بدهد تا برسد به آن چون النهایات رجوع الی بدیات، نهایت رجوع بدایت است. کارها برمیگردد سر جای اولش یعنی از توحید شروع میکند سیر میکند آخرش میرسد به توحید، همه ما در وجودمان فرعون داریم همه ما هم در وجودمان موسی داریم موسی آن کسی که منور به آتش آن فطرت ما عقل فطری با توحید را شهود کرده و میداند در فطرت هر انسانی خدا را میشناسد درمقابل این یک نفسی هست به نام فرعون که ربکم الاعلی میزند من از همه بالاترم فکر نکنید که فرعون فقط اینطور بود تک تک انسانها اینطور هستند فرعونی در بدن خود دارند که میگوید فقط من حالا اگر این فرعون موقعیت پیدا کرد که بگوید من خدا هستم بنده و جنابعالی این موقعیت را پیدا نکردهایم اگر بگوییم خدا هستیم می زند تو گوشمان ولی برای خودش طرف خدایی میکند فقط حق با من هست آقا در دعواها معمولاً سر چه چیزی شروع میشود این میگوید حق با من است آن یکی میگوید حق با من است اگر حق با تو بود من هیچ وقت با تو دعوا میکردم
حق با منه همه فرعون دارند منتها فرعونها کوچک و بزرگ است بعضی از فرعونها کوچک است و بعضی از فرعونها بزرگ هر چه هم آیت نشانش بدهی این فرعون ایمان نمیآورد بعد قوایی هم دارد ساحران قوای خیالی هستند که تحت تصرف فرعون نفس هستند که بازیگری بازی میدهد خودش را، چرا دعوا کردید نباید با من اینجور حرف می زد آن منیته هر چه هم بگویی درکتان میرود، همه این فرعون را دارند حالا باید چقدر با این فرعون جنگید اول ساحرانش را از دستش بگیرید سحر ایمان بیاورند باز خودش ایمان نمیآورد اول باید ساحران را از دستش گرفت بعد غرق میشود آب دریا علم است تازه اگر تبعیت کند از موسی عقل طرف تو وجود خودش حق را به فرعون ندهد
می دانید پیامبر اکرم صلی الله در حدیثی میفرماید سختترین چیز در امت من انصاف است انصاف همه داریم نه کسی اینجا بی انصاف هست همه میگویند آقا ما انصاف داریم یک نفر را پیدا نمیکنید بگوید من بی انصاف هستم انصاف چی هست آنچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند همه داریم که! نه آقا یک زن در خیابان میبینید نگاه میکنید بهش آیا دوست داری کسی زن تو را نگاه کند پس چرا به زن مردم نگاه میکنی آیا غیبت میکنی پشت دیگری دوست داری کسی پشت سر غیبت کند چرا غیبت میکنی از انصاف نیست همینجور تک تک کارهای خود را در نظر بگیر ببین انصاف را نداری
پیامبر اکرم با عدهای از اصحاب رفتند در بیابان پیامبر اکرم فرمود چوب جمع کنید نگاه کردن گفتند اینجا شنزار است کویر است چوب نیست فرمود هر چقدر توانستید جمع کنید هر کسی یک خورده تیغ و چوب و … جمع کرد هرکسی یک مشت آورد ریختند روی هم یک کوه شد فرمود گناه همینجوره اول که نگاه میکنی میبینی هیچ چیز نیست میگویی من گناه ندارم اصلاً من آدم به این خوبی بعد که میگردی مراقبه میکنی میبینی وای چه کوهی شد چه کودی از گناه شد به قول آقا جان مراقبت نکردی ببینی چه آتشهایی برپا میکنی
فرعون نفس تا کشته نشود، موسی نمیتواند رهبری کند که شما را بخواهد ببرد به وادی طور، فرعون ول کن نیست دنبالش میآید این سیر و سلوک نفس خود ماست، تا از دست این فرعون نفس خلاص نشه، جلوی امام زمان میایستد طرف جلوی خدا میایستد مگر میشود؟ کسی را سراغ دارید؟ شیطان موجود بدی که نبود عابد بود روایت دارد شش هزار سال عبادت کرد شش هزار سال فکر نکنی بی سروپا بود اما پاش که آمد و گفت آدم بهتر از تو هست باید به این سجده کنی گفت أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ. نفس جلوی خدا میایستد اگر تربیت نشود
حالا آقا امیرالمؤمنین فرمود طوبی لمن غلب موسی عقله فرعون هوی. خوشا به حال کسی که موسی عقلش فرعون نفسش را مغلوب کرده است اما کسانی را هم داریم که فرعون شون موسی وجودش را زندانی کرده چون لَأَجْعَلَنَّک مِنَ المسجونین. شعرا آیه ۲۹
فرعون به حضرت موسی گفت زندانیات میکنم بعضیها فرعون الان حاکم است فرعون نفس که دنیا پرست است آقا مصرف آن موقع بو قدرتی بود مثل آمریکا الان از نظر زر و زیور و تکنولوژی شما آثار باستانی مصر را نگاه کنید جز عجایب هفتگانه است الان که الانه جز عجایب هفتگانه است پشت پا زدن به این فرعون کم نیست پشت پا زدن به زیور دنیا کم نیست همانطور که دیدیم آخرش هم سامری از زیور قوم استفاده کرد که اینها را منحرف کند اون ریشههای دنیا هنوز تو دلشون بود با اینکه فرعون کشته شده اینها نجات پیدا کردهاند هنوز اون ریشهها هست
یه حدیثی زیبا من یادداشت کردهام قبلاً هم برای عزیزان خواندهایم رسول خدا به اصحاب فرمود چگونهاید شما هنگامی که خزینههای روم و ایران فتح شد به دست شما؟ اصحاب پیامبر جان فدا شمشیر میزدند با اخلاص گفتند آن گونه که خدا و رسول بخواهد رسول خدا فرمود و شاید هم اینگونه نباشید! بگذار پای پول بیاید وسط خزینههای طلای روم و ایران به دستتون بیوفتد بعد میبینید اول تنافسون اول چشم و هم چشمی میکنید باهم، ثم تتحاسدون، بعد حسودی میکنید به هم. ثم تتغابضون بعد بغض پیدا میکنید به هم آن وقت بر گردن مردم سوار میشوید و شمشیر میکشید روی هم
ریشههای دنیا به این سادگی قطع نمیشود پای پول بیاید وسط شهوت بیاید وسط انسان میایستد؟ اصلاً اهل معرفت گفتند که کسانی که در سیر و سلوک الی الله هستند قبل از فتح قبل از اینکه کشف برایشان بشود پرده برود کنار مشکلاتی دارند که مبارزه با نفس کنند پردهها که میرود کنار تازه اول گرفتاری هست چون اونجا چیزهایی دیده، اونجا تازه نفس باد میکند من چنین چیزهایی دارم فرق نمیکند نفس است حضرت آصف بن برخیا تخت بلقیس را در چشم بر هم زدنی حاضر کرد پیش نزد سلیمان چه مقامی است طی الارض.
البته همان طی الارض است ولی جز بالاترین مراتب طی الارض است. چون طی الارض هم مراتب دارد. گفت هذا من فضل ربی این است فضل پروردگار من است لِیَبْلُوَنِی تا مرا بیازماید، أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ۖ آیا شکر گذارم یا کفران کارم تازه ابتدای امتحانات است انسان تا وقتی در دنیا هست دارد امتحان میشود پناه بر خدا فقط امید به خدا که نجات بدهد نه اینکه تنبلی کنیم ولی بدانی فقط نگهدار خداست ولت کند قهقرایی، عاصم فقط خداست تمام این راه را انسان میرود با فرعون مبارزه کند از دریا رد بشود از صحرا رد بشود آن گرفتاریهای آن امتحانات پیش بیاید تا برسد به توحید، توحید بچه بازی نیست خدا هست خدا هست تمام شد؟ رسیدن به توحید و موحد شدن یک چیز، این که خدا هست یک چیز دیگر
این که من مسلمانم مسلمانان تازه کلاس اول ایمان است انی لغفار خواندیم وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَیٰ بعد چی ثم اهتدی، توبه کند ایمان بیاورد، عمل صالح انجام بدهد. ثم اهتدی، آن موقع هدایت میشود پناه بر خدا تازه میرسد به توحید آن آخر کار یکتاپرست بشود موحد بشود انما الحکم لله وقتی به آنجا رسید وقتی توحید برایش منکشف شد آن موقع میتواند از دیگران دستگیری کند دستگیری کند از دیگران مثل حضرت هارون که در مقابل حضرت موسی مطیع محض بود آن ولی که دستگیری میکند از دیگران در مقابل حجت خدا مطیع محض است فانی است
آن کسی که توحید برایش منکشف میشود این را حافظ در یک بیتی آورده است گفتا صنم پرست نشو با صمد نشین گفتم به کوی عشق همین و همان کنند صمد در مقابل صنم است صنم بت است صمد توحید گفتم صنم پرست نشو یعنی بت پرست نشو، با صمد بشین با توحید باش گفتم به کوی عشق هم این و هم آن کنند، هم با صمد توحیدند، هم صنم، یعنی ولایت، و متوجه ولایت هست مثل امام علی علیه السلام که فانی در توحید است و مطیع محض رسول خداست إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا
همه راه را بروی تا این که معبودی جز الله نیست معبودی جز الله نیست، حقیقت چیست؟ حدیث حقیقت است جناب کمیل از امام علی علیه السلام سؤال کرد ما الحقیقه یا امیرالمؤمنین؟ آقا حقیقت چی هست؟ حضرت فرمود مالک و الحقیقه؟ تو را با حقیقت چه کار کمیل؟ کمیل شاگرد امام علی علیه السلام است، اینها مال هرکسی نیست، بعد گفت أولستُ صاحب سرّک؟ من صاحب سر شما نیستم! صاحب سر امیرالمؤمنین هست تو را با حقیقت چه کار! یعنی کلاس دارد اینها
بعد آقا جان امیرالمومنین علیه السلام توضیحاتی داد براش، محو الموهوم همان توحید را حقیقت توحید که با سلوک الی الله، انسان بتواند به حقیقت توحید برسد تمامش همین است که پا بگذاری روی نفس است یک قدم بر خود به نحو و آن دیگری بر کوی دوست خیلی هم سخته خیلی سخته به همین راحتی یک قدم پا بزاری روی نفست اینطور بود همه یک قدم میگذاشتند توی کوی دوست کذَٰلِک نَقُصُّ عَلَیک مِنْ أَنْبَآءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَینَاک مِنْ لَدُنَّا ذِکرًا، طه ۹۹
این چنین است این گونه است که نَقُصُّ عَلَیْکَ قصه میگوییم بر تو. مِنْ أَنْبٰاءِ مٰا قَدْ سَبَقَ از اخباری که گذشته است و قَدْ آتَیْنٰاکَ و به تحقیق عطا میکنیم تو را. مِنْ لَدُنّٰا ذِکْراً. به تحقیق عطا کردیم تو را از نزد خویش ذکری
قصه میگوییم برای تو از اخبار، داستانهای انبیاء است، که برای تو حقیقتش را می گوییم، این ابناءما قد سبق، برای چی گفته میشود این اخبار چرا خداوند داستان تعریف میکند برای ما میخواهد داستان تعریف کند تاریخ بگوید صحبت اینها نیست که تاریخ بخواهد بگوید داره به یه زبانی برای ما مکانیزم این عالم را توضیح میدهد یعنی چه مکانیزمی از عالم را توضیح میدهد؟
ببینید شما، یک کارخانهای هست ماشینهای مختلف کار میکند آقایی تازه واردی آمده تو شرکت شما بهش می گویید بیا اینجا میخواهم یک داستانی را برایت تعریف کنم یه روز چند سال پیش آقای آمده بود اینجا، آمد پیشه این دستگاه این سوراخ را میبینی اینجا دستش را برد توی این سوراخ طرف میگوید آقا برای چی برای من داستان تعریف میکنی میگوید آقا داستان نمیگویم دارم می گویم این دستگاه این کار را کنیم اینجور میشوی این کار این جور شد تو هم کنی اینطور میشوی این عالم یک مکانیزم دارد اگر قوم موسی آنگونه کردند آنگونه شد شما هم آنگونه کنی این گونه میشود
داستان میگوید میخواهد بگوید بابا این عالم قوانینی دارد شما نمیدانید، قرآن داستانها را میگوید ببین قوم موسی این گونه عمل کردند که اینگونه شدند آن یکی قوم آنگونه عمل کردند اینگونه شدن شما در این عالم هستید با این قوانین مثال دارم میزنم برای مثالهایی که اتفاق افتاده، لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ. شکر کنید براتون زیاد میکنم
داستان حضرت لوط وقتی خانواده حضرت لوط نجات پیدا کردند خداوند میفرماید، کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ شَکَرَ (۳۵ قمر) اینگونه جزا میدهیم کسی که شکرگزار باشد کسی که شکرگزار باشد اینگونه نجات پیدا میکند یعنی هرکس توی عالم شکر انجام بدهد همینطور جزای مخصوص آن را میبیند مخصوص حضرت لوط که نیست نمونه هست که این کار را کرده پس کذَٰلِک نَقُصُّ عَلَیک، داستانهایی را میگویم برات برای این که بدانی قانون این عالم چگونه است
آقا امام علی علیه السلام عبارتی دارد به این مضمون که تاریخ تکرار متشبهات است. همانهایی که بوده در این عالم همان ها پیش میآید فرعون بوده الان هم هست سامری بوده الان هم هست قوم موسی علیه السلام بوده گوساله پرست شدن الانم هست طرفدار سرسخت هارون بودند الانم هست و…
وَقَدْ آتَینَاک مِنْ لَدُنَّا ذِکرًا به تحقیق دادیم به تو از نزد خویش ذکری؛ ذکری به تو دادیم مفسران میگویند همین قرآن منظور است. چون آیه قرآن میفرماید إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ ما ذکر را خودمان نازل کردیم خودمان محافظ ذکریم ذکری که از نزد خدا نازل شده کتاب اگر به شما بگوید بالای فلان کوه تو یک تخته سنگی توی یک قاری خدا یک چیزهایی آنجا نوشته همه هجوم میآورند ببینند خدا چی نوشته
این کتاب، کتاب خداوند است لاشو باز نمیکنیم بخوانیم این از نزد خداوند تنزل کرده،
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیامَهِ وِزْراً (طه ۱۰۰) کسی که اعراض کند از آن (از قرآن) به درستی که حمل میکند روز قیامت وزر و سنگینی. وزن به معنی سنگینی هست
آقا امیرالمومنین علیه السلام در وصیت است به فرزندش محمد بن حنیفه فرمود پسرم در شبانه روز در این عهد الهی نگاه کن قران عهد خدا با انسان است لااقل ۵۰ آیه از قران را بخوان لااقل پنجاه آیه را، چرا چون میفرماید کسی اعتراض کند از قران در روز قیامت ورز سنگینی حمل میکند این حمل سنگینی در روز قیامت، ما بحثی داریم به نام تجسم اعمال یا تمثل اعمال این تجسم اعمال یا تمثل اعمال در این دنیا اعمال ما عرض هستند از بین رونده هستند شما هر کاری از صبح تا الان انجام دادهاید نیستش اما در عالم قیامت این اعمال ما صورت میگیرد شکل میگیرد که خودش به چه صورت شکل میگیرد اگر عمل زیبا باشد و حسن باشد و خوب باشد میشود کاخ و حوری و قصر و غلمان و شراب اما اگر عمل زشت و بدی باشد نعوذبالله میشود جهنم میشود دوزخ پناه بر خدا
یکی از چیزهایی که میفرماید کسی از قران اعراض کند سنگینی روی دوشش میآید روز قیامت، یحمل وزرا، حمل میکند سنگینی عزیزی گفت در خواب میدیدم افرادی بودند که زیر یک بار عظیم با طناب بسته شده بودند که نمیتوانستند از جایشان حرکت کنند و گفتند اینها اعمال اینهاست عمل این آقاست همین آیه است یحمل یوم القیامه وزرا، بعد باید اونجا راه بپیماید راه برود زیر آن بار، مگر میتواند زیر آن بار برود، چون میگوید یحمل باید حمل کند، یوم القیامه وزرا، سنگینی را بر دوش میکشد کسی که از قرآن اعراض کند از قرآن روی برگرداند
اما کسی که اقبال کند به قرآن چی میشود سبکبار میشود پرواز میکند، من اعرض عنه فانه، کسی که اعراض کند از آن، فانه یحمل یوم القیامه وزرا، حمل میکند در روز قیامت وزر، سنگینی (خالدین فیه=که خالد هستند در آن حمل)، خولد به معنی ابدیت هست یا به معنای زمان طولانی است یا به معنای فرو رفتن است خالد هست در او یعنی فرو رفته است در او خلیدن آن فرو رفتن است بعضیها گفتهاند خولد در بعضی از آیات قرآن میفرماید خالدین فیها ابداً چون خولد را با ابد میآورد پس خولد به معنای ابدیت نیست خولد به معنای فرو رفتن است خالدین فیه، فرو رفتن در آن،
و ساء لهم یوم القیامه حملا (طه ۱۰۱) ساءلهم از همان سوء و بدی می اید برای آنان در روز قیامت حملا بد باری است برای او در روز قیامت. بد باری هست حَمل با حِمل متفاوت است. حِمل: آن باری است که از بیرون گذاشته میشود روی دوش طرف. اما
حَمل: آن باری که از درون است مثلاً حامل آن زن باردار میشود میگویند وضع حمل میکند. حِمل آن باری که از بیرون است. خالدین فیه و ساء لهم یوم القیامه حِملا.
بعد باری در روز قیامت برای آنان است. پناه بر خدا،باری هست که نمیتواند از روی دوشش بیندازد اینها مجموع خطاهایی است که به خاطر اعراض از قرآن حمل کرده برای خودش.
آقا امیرالمؤمنین علیه السلام دارد در مورد نماز برخیزید و آتشهایی را که بر پشت خود حمل میکنید به وسیله نماز خاموش کنید چوب جهنم را یک وقت با خودش طرف حمل میکند وزری را با خودش حمل میکند. خالدین فیه. خلود میکند در او.
وَ ساءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ حِمْلًا. بد باری را با خودش حمل میکند پناه بر خدا
شب آخر تفسیر است، تفسیری که به حمدالله برکت داشت و خوب بود الحمدالله سر سفره قران ماه مهمانی خداست ماه رمضان، قران هم مادبه الله است سفره گسترده خدا هست که هرکس چه لقمهای بتواند بردارد. هر کدام از شما چی گرفتید از این آیات بهرههایی که انشاالله برای قیامت تون و آخرت مون هست عزیزان یک بار عرض کردم گاهی وقت در مواقف برزخ گیره یک حدیث است یعنی به او میگویند یک حدیث بخوان و از اینجا رد شد میتواند از پیغمبر است یک مطلب بگو رد شو بلد نیست از قرآن یک آیه بخوان چی فهمیدی از قران باید آنجا بماند تا یک نفر در دنیا یک عالمی که خودش گیر نباشد نه اینکه فقط سواد داشته باشد آنقدر عالم میبرند جهنم تا یک عامی ببرن جهنم روایت داریم هفتاد گناه عامی را خدا میبخشد تا یک گناه عالم را ببخشد یک عالم از دنیا برود به این وادی برسد اینها را بتواند شفاعت کند اینها را شفاعت کند از آنجا رد کند منتظر میشوند. لذا لقمههایی که بر می دارید معارفی که اینجا یاد میگیری آن طرف پیشرفتی هست برای تو البته به جانت بشیند
به جان انسان بنشیند آن طرف ببین چه خبره آنهایی که دنبال دنیا دویدند و پول جمع کردند زر و زیور و کاخ و فلان همین جا میگذارند میروند حساب و کتاب را آن طرف پس میدهند حساب و کتابش را فقط پس میدهند مراقب باشیم آخرین شبهای ماه مبارک است امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه نگاه بفرمایید در وداع ماه مبارک رمضان وداع میکردم با ماه مبارک تو چه ماهی بودی ماه خدا ماه اولیا خدا ماهی بودی که خدا در تو میبخشد ماهی بودی که تورا از آتش جهنم نجات میداد ماهی بود که شیطان مغلوب بود معلول بود خدا کند از ماه مبارک بهره مند شده باشیم بهره برده باشیم کدام عمل ما پذیرفته است کدام عمل پذیرفته نیست اینها را نمیدانیم خدا چیو ازم قبول کرده آیا چیزی را قبول کرده است خدایا ما به خودمان متکی نیستیم امید به عمل خود نداریم اعمال ما نجاتمان بدهد تازه قبولی اعمال ما فضل تو را میخواهد و فضل تو باعث میشود عمل ما قبول بشود
زهاد تکیه بر عمل خویش کردهاند
ما اعتماد بر کرم یار کردهایم
مگر لطف خدا و اولیای خدا شامل حالمان بشود و قبول ما بکنند خدایا به حرمت این ماهت به حرمت کسانی که به خاطر آنها ببخشی دیگران را به حرمت آنها قسمت میدهیم که ما را از آزادشدگان از آتش جهنم قرار بده به حرمت قرآنت به حرمت آن کسی که قرآن در آن نازل شد و به حرمت اهل بیت و قرآن است ما را هم از اهل قرآن است قرار بده خدایا در فرج امام زمان ما تعجیل بفرما قلب امام زمان را از ما راضی و خشنود به دار خدایا در دنیا و آخرت زیارت و شفاعت اهل بیت پیامبرت را نصیب ما بگردان پدر و مادر مرا ببخش و بیامرز ثواب و بهرهای از این مجلس به روح همه گذشتگان و ارواح طیبه شهدا و همه زحمت کشان همه شیعیان امیرالمؤمنین که دستشان از دنیا کوتاه است عاید و واصل به فرما، خدایا عاقبت ما هم ختم به خیر بفرما جهت تعجیل در در ظهور امام زمان شفای مرضات برآورده شدن حاجات انشاءالله تا آخر عمر در صراط مستقیم باشیم زندگی کنیم با رضای خدا با ولایت اهل بیت بمیریم و با رضای خدا و ولایت اهل بیت محشور بشویم با رضای خدا اهل بیت و برای تعجیل در ظهور امام زمان اجمالاً صلوات: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. الحمدلله رب العالمین