۹۸-۱۱-۲۶ شرح عیون جلسه ۲۳۳
بسم الله الرحمن الرحیم
درس عیون مسائل نفس در سهو و نسیان نفس
(شنبه ۹۸/۱۱/۲۶)
عنوان درس: نفس الامر
عرفا میگویند اعیان ثابته همان نفس الامر هستند
خداوند از ازل به ما علم داشته این عالم اصلاً ظهور علم خداوند است.
یکی از اسما خدا اسم المصور است. من و شما و درختان و… تا صور افلاکی و صور ما لا یری همه صورتگری شدهاند.
چیزی در این عالم نیست که تحت اسم المصور نباشد.
مگر عقول که بحث انها جدا هست، خیال ما هم مظهر اسم المصور است دائم صورتگری میکند در خودش و برای محاکات سرشته شده است.
تعریف علم: حضور و حصول صورت و معنا و مفهوم شیئ در نزد عالم.
ادراک: حقیقت شیء در نزد مدرک متمثل باشد
هر معنای که درست و صدق است باید در عالم امر مطابقی داشته باشد.
عالم اعلی حیات صرف و تامه است و همه اشیا در عالم اعلی حی موجود هستند
اگر عالم اعلی را عالم علم بدانیم ایا ممکن است درآنجا جهل راه داشته باشد؟
عالمی است که حجاب ندارد و جهل در آن راه ندارد لذا تمام حقایق اینجا در عالم اعلی باید باشد.
این عالم به منزله نمود آن عالم عقلی میباشد.
نزدیکترین موجود به غیب ذات میشود عقل اول که قوتی در او هست که در هیچ چیز نیست و همه ظهور عقل اول است.
نکته(صدور موجودات از عقل مثل صدور جسم از جسم نیست مثل اینکه بچهای از مادر متولد بشود. صدور موجودات در درون عقل است و عقل محیط به آن است نه خارج از حیطه عقل باشد. تمثیل: تخم مرغ که پوسته او محیط به زرده و سفیده است هر چه است درون عقل و عقل محیط به انست
در دوائر وجودی، محیط احاطه دارد به مرکز ولی در عالم عقلی برعکس مرکز محیط به دایره است
عقل کل میشود مرکز که محیط است به مادون خود و آنچه از او صادر میشود.
همه اشیاء در عقل است و عقل همه اشیاء است.
همه اشیاء ظهور عقل هستند و عقل محیط به همه اشیا است. تمام خصوصیات اینها در عقل است تمام علوم ما در روح ماست و هرچه بروز میکند از روح ما بروز میکند.
هر چه از ازل الی ابد ظهور میکند این عقل است که دارد ظاهر میشود
هود
الر کتَابٌ أُحْکمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکیمٍ خَبِیرٍ
الر ـ کتابی است که آیاتش [به صورت حقیقتی واحد] استواری واستحکام یافته، سپس از سوی حکیمی آگاه تفصیل داده شده است. (۱)
حروف مقطعه قران تفسیر میخورد میشود کلمات
محکم هستند وسپس تفصیل میخورند. همه قران حروف مقطعه و همه عالم ظهور قران است
عقل ظهورش میشود عالم
معارف در نفس ما منطبق با خارج است. علم حصولی و علم حضوری.
آنچه در نفس ما است مطابق با شیء خارجی است
اگر فکر کنی آنچه در علم تو است از خارج با خارج فرق دارد پس تو خارج را درک نکردهای.
حقیقتشی ما هو به هو است. حقیقت شما همان است که هست.
هر ادراکی از موجودات میکنید عین شی خارجی است جز آنکه این به نوعی و آن به نوعی.
ماهیت یکی است وجود آن شدت و ضعف دارد (از جناب ابن ترکه)
حدوث زمانی: یک شیء در یک زمان نبود و بعد بود شده احتیاج به علت دارد و خالق دارد. خود زمان حدوث زمانی ندارد.
حدوث ذاتی: اشیاء ذاتاً حادث هستند و حادثاً فقیر هستند
حدوث دهر از ساختههای میر داماد است. حدوث دهری چه میفرماید: حدوث: یعنی عدم بر وجود سبقت داشته باشد قبلاً نبود حالا موجود شد.
این را در طول زمان می گوییم یک مسبوقیت دیگر به عدم داریم.
عالم سرمد- دهر- ماده
اشیاء مادی هستند در دهر معدوم هستند پس عدم سبقت دارد بر وجودش واین غیر از حدوث زمانی است و غیر از حدوث ذاتی است.
جناب ملاصدرا شاگرد میر داماد در اسفار هیچ سخنی از حدوث دهری به میان نیاورده
مطلبی که جناب میر داماد آورده خالی از اشکال نیست اما اشکال
جناب میر میفرماید اشیاء مادی در مرتبه دهر معدومند پس مسبوق به عدماند درحالیکه ما میدانیم نازل ظهور عالیست یعنی اصل اشیاء مادی در وعاء دهر متحققاند پس معدوم نیستند عقل اصل اشیاست
اگر بگویی اشیا مادی حد دارند
وجود اینجا حد دارد ولی در عقل حد نیست. پس موجودات مادی چیزی دارند که در دهر و عقل معدوم است
گوییم حد از امور عدمی است. و نبود امر عدمی اعتباریست پس اشیاء مادی در وعای دهر موجودند
اشگال بعدی در بحث دهری میر: بحث حدوث را مطرح میکنیم که خدا را اثبات کنیم علت را اثبات کنیم اما جناب میر بعد از اثبات دهر و سرمد میخواهد حدوث طبیعت را اثبات کند و این به دردی نمیخورد
دو اشکال در آن است
اول اصل مطلب غلط است
دوم: با اثبات دهر و سرمد چه احتیاج به اثبات حدوث طبیعت داریم؟
گویم عالم اعلی متن مادون است اینجا قدر است وآنجا قضا
فیض عقلی تقدیر میخورد، خداوند میسراید حق را، به داستان میآورد؛ الله یقص الحق میشود داستان حضرت یوسف، حضرت ابراهیم ع و
هر داستانی که در عالم است خداوند سراینده آن است
حالا حق چی است که خدا آن را میسراید؟
رقائق در مقابل حقایق (حقایق آن قضا و رقائق آن قدر است)
الحجر
وَإِن مِّن شَیءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ
خدای سبحانه میفرماید
السجده
یدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یعْرُجُ إِلَیهِ فِی یوْمٍ کانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ
ایام و لیالی وجودی هستند که هر کدام محیط بر بعض دیگر هستند
اقاجان کسیکه زنا و لواط میکند نمیداند در این عالم چه غلطی میکند.
این عالم تمام بر اساس عدل است
نتیجه هر قضیه درستی مطابق با عالم اعلی است
الحمدالله علی الولایه