ادبستان معرفت
استاد محمد مهدی معماریان ساوجی

۱۴۰۱-۱۱-۹ شرح عیون جلسه ۳۱۶

بسم الله الرحمن الرحیم

یک شنبه- ۱۴۰۱/۱۱/۹) درس عیون، جلسه (۳۱۶)

موضوع: شرح عین ۴۹ در سعادت نفس:

نکته: جناب ملاصدرا نکته‌ای می‌فرماید خیلی نکته کلیدی و ارزشمند است مثل کلیدی که قفلهای زیادی را باز می‌کند و این نکته را بخاطر بسپارید:

《مقتضای کمال اول ودوم انسان از آن رو که انسانند این نیست که حکما و عرفاء بالله بوده و به ملکوت و به آیات و روز آخرت ایمان داشته باشند، زیرا این فطرت اکثر مردم نیست بلکه در طبیعت عده‌ای مخصوص که در حقیقت نوعی دیگر از مردمند و از دیگران جدا هستند چنین است زیرا انسان به لحاظ نشاء اولی یک نوع بوده و از حیث نشاء فطرت دوم از طینت سر و باطنش انواعی فراوانند که هر نوعی از آنها کمالی ویژه و سعادتی خاص و در مقابل شقاوتی خاص می‌باشد》

در فطرت اکثر مردم این نیست که حکما و عرفای بالله بشوند وبه ملکوت و آیات الهی راه پیدا کنند توحید در فطرت همه هست ولی این که همه عارف بشوند همه حکیم بشوند این در فطرت همه نیست چون هر کسی سرشتش او را به یک جایی به یک سمت و سویی می‌کشد بلکه فقط عده‌ای مخصوص هستند که سرشتشان آنها را می‌کشد به طرف ملکوت و علم به حقیقت.

این عالم خالقی دارد بی خدا نمیشود یک نکته است این در فطرت همه هست اما عارف بالله شدن و دنبال حقیقت گشتن جزو حکما شدن این درفطرت همه نیست اصلاً!

چرا این طوری هستند؟ زیرا انسان به لحاظ انشاء اولی یک نوع است به نظر ابتدایی که نگاه کنیم انسان یک نوعی از حیوان است همه انسانها در تحت یک نوع‌اند مثل اسب – همه اسبها در تحت مفهوم اسب جمع می‌شوند به لحاظ اولی نگاه کنید همه انسانها یک نوع‌اند یک نوعی از حیوانات هستند. اما وقتی به سرشت انها نگاه می‌کنیم می‌بینیم سرشت افراد اصلاً باهم خیلی تفاوت دارند سرشت هر کس آنرا بطرف یک چیزی می‌کشد فقط یک عده‌ای هستند که سرشت آنها به طرف ملکوت، معنویت و عرفان می‌کشد

مثال: یک عده فقط اینکه کار کنند اصلاً طبیعت او به این طرف می‌رود ویک عده سرشتش اینکه از کسب علم و دانش بدش می‌آید وقتی به سرشت افراد نگاه می‌کنیم می‌بینیم این‌ها با هم خیلی تفاوت دارد جوری که می‌بینیم انسان‌ها انواع مختلفی هستند سیاه پوست‌ها با سفید پوستها فرق دارند البته صحبت بالا پایین نیست! سرشت انسانها با هم تفاوت دارد و خیلی هم زیاد است بعضی‌ها نارسیس هستند یعنی آدم‌های خود پسندی که غریبه را در خودشان به هیچ وجه راه نمی‌دهند اروپایی‌ها این جوری هستند اما بعضی‌ها هستند طرف آسیا انسانهایی که خیلی غریب نواز هستند سرشت آنها این جوریست و یا بعضی غیورند و یا بی غیرت، جنگجو، ووو

بحث این است که انسانها در نگاه اول یک نوع هستنداما وقتی به سرشت‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم انگار انواع دارد – سرشتشان متفاوت باهم است

حضرت آقا صاحب کتاب فرمودند: از منطقه خودتان زن بگیرید چون خورد و خوراک، خلق وخو و طبیعت و سنتهای هرجا با جایی دیگر متفاوت است.

سرشت انسان می‌کشد آنطرف واین از نکاتی است که خیلی مهم است- ” أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَیٰ بَصِیرَهٍ ”

– دعوت کردن بسوی خدا از سوی بصیرت

هرکسی طبق آن سرشتی که دارد از آن مسیر دعوت می‌شود به سمت خداوند و یک کسی را می‌خوانند بسوی خداوند از بصیرت، بینایی یکی از ادب و ادب را می‌بیند جذب می‌شود یکی علم و استدلال، یکی مهربانی را در شما می‌بیند جذب می‌شود به سمت دین هر کس را باید به سرشت خودش دعوت کرد بسوی خداوند که این الآن چه چیزی برایش مهم است و ارزش دارد. اصلاً سرشت را نگاه می‌کنید انگار انسانها چندین نوع انسان داریم حالا یک مقدار کم رنگترش تیپ شخصیتی داریم انسانهایی که خیلی منطقی کارهایشان از روی حساب وکتاب است

واین آدم‌ها احساساتی نیستند و خیلی آدم‌های خونگرمی نیستند و تیپ دیگری داریم خیلی آدم احساساتی به منطق واینها کار ندارد ووو

آدم‌هایی که اصلاً دنبال شر می‌گردند “وَإِن یرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ”

آیه در قرآن: واز مردم هستند که در مورد خدا مجادله می‌کنند

الحج

وَمِنَ النَّاسِ مَن یجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًی وَلَا کتَابٍ مُّنِیرٍ

عده‌ای هم هستند که دربارهٔ این قدرت خدا چون‌وچرا می‌کنند، آن‌هم بدون دلیل عقلی یا الهام درونی یا استناد به کتاب روشنگر آسمانی. (۸)

– البته غیر از این” ومن الناس” هم داریم

پس همه یک جور نیستند که سعادت همه یک جور باشد، پس دین چه جوری و چه خصوصیتی دارد که برای همه آمده است؟

شما قرآن را نگاه کنید می‌بینید زبان تخصصی فلسفی حرف نمی‌زند یک جوری حرف می زند که همه بفهمند به زبان مشترک انسانها حرف می زند ویک نکاتی دارد”وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ”

العنکبوت

وَتِلْک الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ

این نکته‌ها را برای مردم می‌آوریم؛ ولی فقط افراد خوش‌فهم درکشان می‌کنند. (۴۳)

– این مثل را فقط علما در می‌یابند واین خودش خیلی نکته مهمی است

قرآن قانونی دارد اسلام یک کارهایی را گفته انجام بدهید مختص همه انسانها است مثلاً در قرآن زدن زن آمده است.

قرآن النساء

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَیٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیا کبِیرًا

مدیریت خانواده ۱ با مرد خانه یعنی شوهر است؛ چون خدا نوعاً مردان را از نظر توان و تصمیم‌گیری در موقعیت‌های حساس، مقدم بر بانوان قرار داده است و نیز برای آنکه هزینه‌های زندگی را مردان تأمین می‌کنند.۲

بانوان شایسته همیشه گوش‌ به‌ فرمان شوهرانشان‌اند و به‌ پاس حقوقی که خدا برای زن در نظر گرفته، نگهدار اسرار و آبروی خانواده‌اند.

بانوانی را که نشانه‌های نافرمانی و ناسازگاری در آن‌ها می‌بینید، اول نصیحتشان کنید. اگر اثر نکرد، به آن‌ها در رختخواب بی‌محلی کنید و اگر باز هم فایده نداشت، ملایم و محدود تنبیهشان کنید.۳ اگر در هر مرحله‌ای از شما اطاعت کردند، دنبال بهانه‌ای برای ادامه‌دادن اذیتشان نباشید، که خدا بلندمرتبهٔ بزرگ است. (۳۴)

– بعضی‌ها داد و بیداد می‌کنند چرا قرآن گفته زن را بزنید،؟

فرمود اگر نافرمانی کرد با او سخن بگویید موعظه کنید اگر گوش نکرد در رختخواب از او فاصله بگیرید

یعنی رابطه جنسی و محبتی‌ات را با او قطع کن که بفهمد؛ باز هم اگر نفهمید او را بزنید

چون یک شرایطی هست برای برخی انسانها که طرف جز با کتک خوردن نمی‌فهمد همه انسانها که مثل هم نیستند

آن مقدماتی که قرآن چیده که با او سخن بگویید حرف بزنید و… درست بشود و اگر نشد معلوم می‌شود خیلی سر سخت است چون همه انسانها یکجور نیستند

یا مثلاً قرآن دستور که نداده دو یا سه و یا چهار زن بگیرید بلکه طبق یک شرایطی گفته شده می‌شود آنهم با شرایطش و تاکید کرده شما باید عدالت را پیاده کنید و، شما نمی‌توانید عدالت را پیاده کنید. به همان یکی اکتفا کنید.

اما علت اجازه تعدد زوجات چیست؟ در جوامع انسانی شما فقط رابطه خودت را می‌بینید در جوامع انسانی مرگ و میر در مردها خیلی بیشتراست تا زنها – مزاج زن خیلی قوی است درکل جهان در مریضی‌های فراگیر وجنگها ووومرگ ومیر مردها بیشتر است…

منظور اگر قرآن یک جایی یک چیزی فرموده نگفته چوب بردار زنت را بزن بله انسانها یک جور نیستند مثل هم نیستند که همه با حرف زدن درست می‌شوند انسان‌ها یک نوع نیستند سرشتشون با هم متفاوت است.

وقتی انواع مختلفی شدند پس سعادت و شقاوتشان هم متفاوت است

یکی از دلایلی که قرآن انبیاء مختلفی برای ما ذکر کرده و ۲۷ پیغمبر ذکر شده و چرا داستانهایی این‌ها را برای ما بازگو کرده است چون جوامع مختلف سرشت‌هایی مختلف دارند و بر اثر طبیعت مختلفی که داشتند مثلاً قوم لوط را بخوانید دقت کنید در آیات شخصیت قوم لوط نارسیس بودند به هیچ وجه غریبه را در قومشان راه نمی‌دادند به لوط گفتند:

قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَک عَنِ الْعَالَمِینَ

گفتند: «مگر تو را از میزبانی هر بنی‌بشری نهی نکرده بودیم؟!» (۷۰)

– آیا ما تورا از عالمیان نهی نکردیم که با کسی رابطه نداشته باشی

طبیعت و سرشت امت‌های انبیاء را بخوانید

قوم شعیب کم فروشی می‌کردند

این گناهان خیلی وقت بر اثر طبیعت و سرشت آنان پیش می‌آید

چون مؤمنین هم با هم مراتبشان متفاوت است ووو

روایت: بعضی از شیعیان کثیرالصدقه هستند یا کثیرالصوم اید اما افضل شما آنست که علم و معرفتش از همه بالاتر باشد

پس وقتی انسانها انواع مختلفی شدند سعادت و شقاوتشان بر اثر همان سرشتشان است.

نکته خیلی مهم است: اینکه هر قومی یک سعادت خاص خودش را دارد، راه سعادت خودش را دارد منتهی کم رنگ، پر رنگ دارد

روایت: امام باقر ع فرمودند: حرامزاده به کسی گفته می‌شود که والدینش طبق آداب و رسوم خودشان ازدواج نکرده باشند

همه کس هر دینی که دارد طبق آن آداب ازدواج کند حلال زاده است و…

((بارقه الهی)) اینجا برق الهی است نکته‌ای که می‌خواهد بفرماید:

صاحب امر مقامی برتر از صاحب همت دارد.

کسی که می‌تواند تصرف در خارج کند دو جور است: صاحب همت است یا صاحب امر است

فرق دارند – سه قسم است:

ا- انشاء به توجه همین که شما در ذهنت عکس یک چیزی را بوجود می‌آورید شما دارید آنرا انشاء می‌کنید همه می‌توانند در قوه خیالشان چیزی را خلق کنند عام است

۲- همت به عارفی بالله که عزم و همت بواسطه مجاهدت نفسانی روزی‌اش شده است

۳-امر به نفس مکتفی اختصاص دارد بالاترین مقام است

حالت توجه نشستن که در ابتدای امر یک حالت خاص یعنی یک دستور عملی است برای تقویت قوه خیال که موجب می‌شود آهسته آهسته قلب انسان صورتهایی ملکوتی را ببیند البته زیر نظر استاد باید انجام بگیرد یعنی باید مقدماتی را طی کند و… یک موقع شیاطین بر او مسلط می‌شوند یعنی بهم می‌ریزد بادیدن تمثلی و چیزی!

«برای آن توجه تام همان تمرکز سر نماز است که سر نماز تمرکز کنید به این معنا که خودت را در محضر خداوند سبحان ببینید واین را تمرین کنید که خیالت تا جایی رفت برشدارید بیارید سر نماز یک مدت این کار را انجام دهید می‌بینید که چه حضوری پیدا می‌کنید در سر نماز ذهنت تا رفت بگیر افسارش را بیاور و این قوه خیال را تقویت می‌کند و موقع ذکر هم عزیزان چه نماز چه ذکر باید این را دقت کنید ذکر هم باید شمرده شمرده گفته شود تا به آن معنای ذکر توجه بشود.

جمعیت: انسان دلش خیلی چیزهایی می‌خواهد این تفرق می‌آورد انسان همت خود را یک چیز کند فقط حق فقط توحد و با مجاهدت از آن تفرقه‌ها بریزد بیرون تفرقه باعث سستی است توحد باعث قوت است انسان قوه جنسی را جمع کند یعنی چشمش دنبال این و آن نباشد که سرعت سیر انسان را می‌گیرد آن تجمع انسان را می‌گیرد هرچه که باعث ضعف نفس می‌شود ریاضتش بدهد صاحب عزم وهمت می‌شود وآن موقع می‌فهمد که عزم و همت چیست که با همت خلق می‌کند یعنی چی؟

زبانت را نگهدار- یک موقع خیلی دوست دارید بیهوده بگویید زبانت را نگهدار و چشمت و…

خیالات را جمع کند بعد یک انرژی در وجودت می‌آید یک قوت که بر اثر آن توحد است بعد با آن توحد می‌تواند کاری کند همت کند تصرفات کند

تا این انرژی جمع نشود نمی‌داند این همت چیه! و…

عرفا گفتند: عارف می‌تواند در خواب یا کشف کسی وارد شود سخن بگوید این هم جزو همان قوت‌ها است می‌تواند وارد در عالم ارواح عقول بشود یعنی عقل بالفعل می‌شود پس این صاحب همت واجد نفس مکتفیه نیست پس بفهم! این کس که اینها را دارد

اگر نفس مکتفی داشته باشد چیه؟

انشاالله تا جلسه آینده، کسی که نفس مکتفی دارد چه می‌تواند کند.

الحمدلله علی الولایه

دانلود فایل صوتی

به این نوشته امتیاز دهید
مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.