۱۴۰۰-۸-۲۶ شرح عیون عین ۴۳ جلسه ۲۸۰
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۱۴۰۰/۸/۲۶/درس عیون
موضوع: شرح عین ۴۳ در این که نفس چگونه بر وحدت بخشی امور کثیره و تکثیر کردن واحد قدرت دارد؟
هر کسی به قول آقاجان سر سفره خودش نشسته و هر کسی بهشت و جهنم خودش است،
تجسم یعنی شکل گیری ملکات در عالم برزخ
نکته: ملکات بر اساس تکرار اعمال بوجود میآیند اما هر بار عمل در نفس انسان اثر گذار است.
گاهی انسان یک گناه مرتکب میشود سالیان سال او را رها نمی کتد.
گاهی اثر گناه در دنیا پاک نمیشود و در عالم برزخ میشود عذاب برزخی
هر کار و نیت که میکنیم بدانیم در نفس ما ثبت میشود
کسی که توبه میکند با استغفار کردن و جبران کردن آن، اثرات گناه پاک میشود
حدیث از امام صادق ع: بحث از خلافت و ولایت آمد وسط، امام صادق ع در مورد خلفا چیزی گفت و شخصی به امام فرمود انصافت کجا رفته؟
حضرت فرمود تو انصافت کجا بود در فلان محل که با زن نامحرم رابطه برقرار کردی؟ آن شخص متحیر شد وگفت آن مربوط به بیست وپنج سال قبل بود ومن توبه کردهام، حضرت فرمود توبه کردهای ولی توبهات قبول نشده است
باب یازدهم کتاب نفس در معنای تجسد معانی و تجسد ارواح چنین فرمود،
(دانستی که این صور مشهود نفس خارج از ذات وی نیستند، بلکه عین نفسند پس اجساد در آخرت و در عالم خیال عین ارواحند، و این معنای تجسد معانی است و تجسد ارواح جز. در این عالم نیست، و اما در این عالم، ارواح به این اجساد تعلق میگیرند نه این که متجسد گردند، و همچنین اجساد در آخرت روحانیت میگیرند، ودر دنیا چنبن نیست)
معانی و ارواح صورت ندارد ولی می ایند تجسد و تجسم و تمثل پیدا میکنند،
ارواح به این ابدان تعلق دارند نه اینکه بدن تجسد روح باشد،
در عالم آخرت جسم عین روح است.
انها تمثل روح هستند به همین جهت آن نفس هر شکلی دارد بدن به همان صورت در میآید یکی سگ میشود یکی گربه و…
یکی از بحثهای مهم، بحث معاد جسمانی است، در باب معاد دو قول است
قول اول: اصحاب شرایع مثل ادیان ابراهیمه قائل به معاد جسمانی هستند.
قول دوم، اعتقاد حکما و فلاسفه قدیم قائل به معاد روحانی بودند. که میگفتند بعد از قطع تعلق ازبدن روح میپیوندد به عالم عقول
حکمای اسلامی میگویند با کدام بدن محشور میشوند؟
فلاسفه میگویند اعاده معدوم محال است یعنی یک چیز نابود شود و دوباره عین آن ایجاد شود.
متکلمین قائل به معاد جسمانی بودند که خودشان تصور کرده بودند میگفتند، طرف میمیرد و معدوم میشود و خداوند دوباره زنده و ایجادش میکند این محال نیست،
شبهه آکل و مأکول، یکی از بحثهای منکران معاد جسمانی است که مطرح میکردند میگفتند مثلاً یک آدم مؤمن یک عمر کار خوب کرده میمیرد و… از خاک او گیاه ووووتا یک فرد کافر میخورد جزو بدن او میشود حالا در قیامت خداوند به آن بدن پاداش میدهد یا عقاب میکند.
جواب هویت انسان به جسم نیست بلکه به نفس اوست،
عذاب به نفس میرسد اصلاً ادراک به نفس است،
شخصیت ما به نفس ما است نه به بدن ما.
بدن مورد اعتبار امری مبهم است و ذاتاً تحصلی ندارد.
در بحث حرکت جوهری، اصلاً ماده حرکتی است که مشهود ما شده است ماده یک حرکت و سیلان است، ماده ثبات ندارد.
و بحث تجدد امثال که دم بدم خلق میشوند موجودات مادی پس ثبات ندارد
جناب ابن سینا
کفر چو منی گزاف و آسان نبود.
محکمتر از ایمان من ایمان نبود.
در دهر چو من یکی و آن هم کافر.
پس در همه دهر یک مسلمان نبود.
نکته مهم: بحث فقر نوری و توحید، فهم آن زیر سر حرکت جوهریست، اگر بفهمید که ماده چیست یکی از ابواب معارف روی شما گشوده میشود.
نکته آنچه آنطرف تجسم پیدا کند میشود بدن او.
بدنهایی که از گور برانگیخته میشود، که هر کس تک تک انها را ببیند متوجه میشود این فلانی است، بوسیله آن بدن این معنای معاد جسمانی است بدنی در قیامت داری عین بدن دنیایی تو و کامل این بدن دنیایی است.
ابوبصیر گفت از جعفر بن محمد صادق ع از ارواح مؤمنین پرسیدم فرمود، فی الجنه علی صور ابدانهم لو رایته لقلت فلان، یعنی «مؤمنین در بهشت به صورتهای بدن خویشاند اگر آنها را ببینی خواهی گفت فلانی است.
بدن اخروی عین بدن دنیوی است ولی کاملتر است، آن بدن کمال ابن بدن است، این بدن قابل حشر نیست و آن بدن ادراکاتش قویتر است و عین روح خودش تجسد روح ما است
در قیامت باطنها ظاهر میشود روح ظهور میکند تجسم پیدا میکند میشود بدن،
امام صادق ع: مراد از قبر برزخ است، از برزخ خود میآید بیرون و وارد قیامت میشود.
در آخر فصل هشتم باب دهم کتاب نفس گفته است که:
«حقیقت آن است که آن معاد بر میگردد همین شخص با نفس عینی و بدن عینی و شخصی است، پس نفس عیناً همین نفس و بدن عیناً همین است به گونهای که اگر ببینی گویی وی عیناً همان است که در دنیا بوده است
پایان شرح عین ۴۳
الحمدالله علی الولایه