۹۹-۹-۱۷ فص فاطمیه جلسه ۴۰
بسم الله الرحمن الرحیم
((دوشنبه ۹۹/۹/۱۷، درس شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه ع
موضوع: شعر (فی مدیحه الزهراء علیها السلام))
(زین سپس قفل خموشی بر در گفتار زن
چشم و گوش دل گشا و دست برکردار زن)
جز از حرف توحید و ولایت نه چیزی بگو و نه چیزی بشو
چون توجه به غیر خدا هیچ خاصیتی در آن نیست
انسان باید یک چیز را بخواهد و باید هم واحده داشته باشد.
جناب ابن عربی در مورد همِّ واحده میفرماید فقط باید یک چیز بخواهی و همّ واحده انسان، همان قران انسان است، آن مقام قرانیت انسان است.
حضرت یوسف چون همّ واحده داشت تمام دربها به روی او باز شد و همت کرده بود که گناه نکند.
وقتی عاشق خدا باشی فقط دوست داری حرف خدا را بزنی و بشنوی.
از تن پرستی فاصله بگیرید
ایثار یعنی دیگران را بر خود مقدم داشتن.
ایثار در عرفان، یعنی محبوب را اختیار کنی، نه نفس خود را،
شخصی ۲۰ سال قبر خود را کنده بود و شبها کنار آن قبر گریه میکرد، یکی از اولیاء خدا به او گفت ۲۰ سال است که قبر و کفن خودتت حجابت شده.
انسان باید در جاهایی به نفس خودش بگوید نه، مثلاً در موقع غضب مقابله کند با آن،
در مورد عالم ذر و داستانش در قران آمده
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِیٓ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَیٰٓ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکمْ ۖ قَالُوا بَلَیٰ ۛ شَهِدْنَآ ۛ آن تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ
و هنگامی که بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهای ایشان نژاد ایشان را و گواهشان گرفت بر خویشتن آیا نیستم پروردگار شما گفتند بلی گواهی دادیم تا نگوئید روز قیامت بودیم ما از این ناآگاهان
این عالم کی بوده، این عالم فطرت ماست، انسانها همه در فطرتشون ربوبیت خدا را قبول دارند، خیلی چیزها در فطرت اولیه ما گذاشته شده، مثلاً هر معلولی علتی میخواهد.
در فطرت ما کمال طلبی است ولی یک موقع فطرت مسیر خودش را گم میکند میرود سراغ شهرت و پول وووو
چطور حق پرستی را پیشه کنیم؟ حق پرستی راه و روش دارد.
بعد از رسول الله دین حقیقی آن راهی است که امیرالمؤمنین ع میرود، کلمه لا اله الا الله حصنی……به شرط و شروطها …و شرط آن ولایت امام است.
دل انسان مثل یک لوح است، که در آن لوح ایات الهی را ثبت کن.
آیه قران
کتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ۖ
خداوند ایمان را در قلب انها نوشته و ثبت میکند.
گاهی وقت انسان در الهامات خود گم میشود و حیرت میکند و آن موقع میگوید چه کنم! انجا از شریعت بچسب تا غرق نشوی در هر حالی نماز را بخوان.
یک موقع به شما نگویند عبادت از شما برداشته شده. چنین کلامی باطلست شما باید بندگی کنید،
برای اینکه از پس نفس برایی خودت میخواهی با خودت مبارزه کنی! اینجا یک نکته است، انسان چطور میتواند با نفس خود مبارزه کند، کسیکه با نفس خود مبارزه کند هم نفسانی است، پس چطور میشود از نفس رهید؟ به دستور استاد هر کاری انجام بدهید مبارزه با نفس است.
هیچ نکشد نفس را جز ظل پیر
دامن آن نفس کش را سخت گیر
قربانی را باید دیگری قربانی کند، خود را نمیشود قربانی کرد
عرفا میگویند شراب کهن، منظور علوم از مرتبه قدیم است
حضرت یوسف ع تأویل احادیث را میداند و یک معنای آن تعبیر خواب است ووو ولی اینها احادیثاند یعنی علم حادثات تو دنبال اسرار قدم باش.
وسقاهم ربهم شرابا طهورا
رب معنای آن سید است یعنی علی بن ابی طالب ع است
الحمدلله علی الولایه