۱۴۰۱-۱۰-۱۳ فص فاطمیه جلسه ۹۴
بسم الله الرحمن الرحیم
سه شنبه ۱۴۰۱/۱۰/۱۳) درس فص فاطمیه، جلسه ۹۴)
موضوع قصیده شیخ حبیب شعبان در رثاء حضرت عصمه الله الکبری ام الائمه.
(فتفضی ولا تنضی حسامک آخذا
بحقی ومنه الیوم قد صفرت کفی)
زیر و رو شدی اما شمشیرت را نکشیدی که حق مرا بگیری، به همین دلیل از آن روز دست من خالی مانده.
(لمن اشتکی إلاّ الیک ومن به
ألوذ وهل لی بعد بیتک من کهف)
به چه کسی شکایت کنم و به چه کسی پناهده شوم، آیا برای من غیر از خانه تو پناهگاهی است.
(وقد أضرموا النیران فیه وأسقطوا
جنینی فوا ویلاه منهم ویالهف)
بدرستی که آتش زدند در خانه تو را، و جنین مرا ساقط کردند پس واویلا بر آنها.
اشاره به سقط جنین دارد که خود رسول خدا اسم او را محسن گذاشته بود.
(و مابرحت مظلومه ذات عله
تؤرقها البلوی وظالمها مغف)
و من دائم مظلوم بودم که مریض شده بودم. ـ
«تؤرقها» از رقت می اید.
بلاها او را ضعیف کرد در حالیکه دشمن او چاق و چله بود.
(إلی أن قضت مکسوره الضلع مسقطاً
جنین لها بالضرب مسوده الکتف)
تا آن جا که پهلو شکسته شد وسقط شد جنین او و کتفش سیاه گردید.
(کسا جسمها ثوب الضنا وبناتها
عناداً لها قد سلبوهن بالطف)
پوشیده جسم او کمترین لباسش را و دخترانشان از دشمنی که با او داشتند غارت شدند در زمین کربلا.
(وطافوا بها الشامات أسری حواسراً
هواتف یذهلن الحمام عن الحتف)
و گرداند انها را در شامات، دست بسته و اسیر و روی باز، نالههایی که کبوتران را از نغمه خوانی باز میداشت.
(ویخمشن بالأیدی وجوهاً تقشرت
عن الشمس إذ ما فی ظلال ولا سجف)
چنگ میزدند با دست چهرههایی را که از اثر نابش افتاب رنگ پریده شده بودند، چرا که هیچ سایه بان و سایهای نداشتند.
(لقد شمتت أرجاس آل أمیه
بها فلفرط الانس تضرب بالدف)
به تحقیق شمات میکردند پلیدهای آل امیه انها را، و از خوشحالی دف میزدند
~«فصل ۱۲ فاطمه معصومه ع لیله القدر و یوم الله» ~
لیله القدر مراتب دارد و یک مرتبه آن در عالم دنیاست که ۲۳ ماه رمضان است، و یک حقیقتی دارد که آن قلب انسان کامل است که حقایق در انجا تقدیر میخورد. به همین دلیل لیله القدر از این عالم برداشتنی نیست چون جزو مراتب این عالم است.
در مورد لیل و یوم،
شب و روز،
یک شب و روز دنیایی که بر اثر گردش زمین به دور خودش بوجود می اید.
و یک شب و روز، وجودی و تکوینی داریم که دارای مراتب است.
آیه قران: اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ مَا لَکُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ
در این آیه این روز را نمیگوید، بلکه روز و شبی ست که در مراتب وجود است.
وقتی فیض تنزل میکند از مبدأ حقیقی خودش وتعین پیدا میکند و این تعین ظلمت میشود.
فیض تا تعین نخورد تنزل پیدا نمیکند و حد پیدا میکند و آن محدودیت نور فیض حق است.
هرچه تنزل بیشتر تاریکی بیشتر میشود.
ما به تنزلات وجود شب وجودی میگوییم تا به تاریکترین شب میرسد که عالم دنیاست.
در قوس صعود هرچه بالاتر برویم میشود یوم و ظلمت کنار میرود و روشن میشود تا به یوم القیامه میرسد آن روشنایی همه حقایق را آشکار میکند. مثلاً یوم الحسره روز حسرت پرده هاکنار میرود و انسان حسرت میخورد چرا اینطور کرد.
(یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ) روزیکه بعضی چهرهها سفید و بعضی چهرهها سیاه میشود
(یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ) روزی که اسرار بر ملأ میشود
امیرالمؤمنین در صحیفه علویه فرمودند: اللهم لک الحمد عدد ایام الدنیا و الاخره، «خدایا حمد از آن توست به عدد دنیا و آخرت»
هر سالک در هر یومی که قرار بگیرد حقایقی که در آن روز اشکار میشود میبیند تا یوم القیامه تمام حقایق اشکار شود
انسان کامل خودش یوم القیامه است.
خود رسول الله قیامت است همانطور که خودش لیله القدر است.
نکته: وقتی وجود دارای مراتب است، هرچه را امر وجودی در نظر بگیرید ذو مراتب میشود. مثل اینکه قدرت دارای مراتب است، مثل قدرت انسانها و فرشتگان و قدرت خداوند که اینها یکی نیست مراتب قدرت است.
لذا تمام حقایق وجودی، ذو مراتب میشوند.
هرمرتبه پایینتر تعین مرتبه عالی خودش است و هر مرتبه عالی حقیقت مرتبه دانی است.
آنچه اینجا دیده میشود سایهای از عالم عقل است، قران اشاره دارد: وَإِنْ مِنْ شَیءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»
و هیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزانه آن نزد ماست ولی ما از آن بر عالم خلق الاّ به قدر معین (که مصلحت است) فرو نمیفرستیم.
شعری از عالم وارسته میرفندرسکی (ره)
چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستی
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت
بررود بالا همان بااصل خود یکتاستی.
از امام هشتم ع روایت است: همانا که خردمندان
دانستهاند آنچه در آنجاست (در مافوق طبیعت و ماورای آن است) دانسته نمیشود مگر بدانچه که در اینجاست.
روایت: هر انسان که در اینجاست صورتی در عالم بالا دارد که انجام میدهد و وقتی انسان گناه میکند خداوند میگوید به فرشتگان آن صورت که در عالم بالاست را بپوشانید که طرف رسوا نشود.
از امام صادق ع روایت است که فرمود: خداوند ملک را (عالم ملک را برمثال ملکوتش خلق فرموده است و ملکوتش را برای مثال جبروتش تأسیس فرموده است تا به ملکش بر ملکوتش به ملکوتش برجبروتش استدلال شود.
*(تقدس این عالم به افرادی است که این مطالب را میدانند و اعتقاد دارند و مراقبه کردن بر اساس آن.)
و بدان که از منازل سیر حبی وجودی در قوس نزولی به لیل ولیالی تعبیر میشود، ودر قوس صعودی به یوم و ایام، لذا عصمه الله الکبری حضرت فاطمه همانگونه که لیله القدر است همچنین یوم الله است.
چرا سیر حبی فرمود اشاره به حدیث قدسی دارد
کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» یعنی: پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟ خدای تعالی فرمود: گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند.
پس به سریان وجودی می گویند سیر حبی
حرکت یعنی خروج از قوه به فعل یا از نقض به کمال است. اما حرکت حبی فرق میکند
از علم به عین آمد و از گوش به آغوش
انسان کامل در عصر محمدی وعاء حقایق قرآنی است چرا در اینجا عصر محمدی آورد چون اعصار با هم متفاوت است و عصر محمدی بالاترین اعصار است.
صحیفه سجادیه دعای دوم
دعا در صلوات و درود بر رسول خدا و بیان اوصاف آن حضرت
وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی مَنَّ عَلینَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیهِ – صَلَّی اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ دُونَ اَلْأُمَمِ اَلْمَاضِیهِ وَ اَلْقُرُونِ اَلسَّالِفَهِ،
همهٔ ستایشها مخصوص خداست که نه بر امّتهای گذشته و زمانهای سپری شده؛ بلکه بر ما به وجود محمّد (صلّی الله علیه و آله) منّت نهاد؛.
کسانی که در غیر عصر ایشان هستند بهره انها از قران انقدر نیست که رسول الله گرفته.
* نکته (وقتی برای عزیزان گفته شد در عالم رؤیا مشرف شدیم به محضر اشموعیل نبی الله مطلبی فرمودند خیلی ارزشمند
آیه قران { وما اوتیتم من العلم الا قلیلا}
فرمود این خطاب به ما انبیا است یعنی در مقابل قران ما به شما انبیا قلیلی از علم ندادیم
و بعد از چند سال از جانب این پیامبر بزرگوار عنایتی شد
آیه قران: وَإِنْ کنْتُمْ فِی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَیٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ (بقره ۲۳)
باز هم عنایتی از ایشان شد که این شهداء، انبیاء هستند، آنان شهداء بر امت خود هستند. میفرماید اگر تمام شهدای خود را هم جمع کنید نمیتوانید حتی یک سوره مثل قرآن بیاورید
کل قرآن در سوره حمداست و تفاسیر سوره حمد در سورهها متجلی است، سبع المثانی سوره حمد است که در کنار قرآن عظیم آمده، آن علم کلی در سوره حمد است آنان که مظهریت سوره حمد دارند هر کدام ظرفی از وعای قرآن میشوند
و اگر خواهی بگو که انسان کامل در عصر محمدی قرآن ناطق است، امیرالمؤمنین ع: أنَا القُرآنُ النّاطِقُ
پس یازده قرآن ناطق از این لیله القدر مبارک حضرت عصمهالله فاطمه زهرا سلام الله علیها فرود آمده و آن جناب ام الائمه است (چنان که انسان کامل کتاب الله است و حضرت فاطمه سلام الله علیها ام کتاب است)
الحمدلله علی الولایه