۹۹-۵-۲۵ شرح عیون عین ۳۵ جلسه ۲۴۴
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح عین ۳۵ علم حضوری و حصولی
(شنبه ۹۹/۵/۲۵)
بین علم حصولی و حضوری خیلی تفاوت است! در کل علم حصولی بازگشتش به علم حضوری است.
علم حضور میخواهد.
تعریف علم
علم حضور صورت یا معنا یا مفهوم شیء در نزد عالم است این حاصل شدن در نزد عالم باید برای نفس حضور پیدا کند.
در ماده حضور نیست ماده خودش از خودش غایب است مثل کتاب که صفحات کتاب که از هم غایب است حضور ندارند اصلاً بُعد یعنی دوری امتداد وقتی است که دوری و بعد باشد.
وقتی یک شیء در نزد چیزی حاضر میشود که اول آن شی باید خودش در نزد خودش حاضر باشد باید مجرد باشد و مادی نباشد.
نفس ما مجرد از ماده هست و ما علم به خود داریم. خودمان در نزد خودمان حاضر هستیم
شیء بعد از تجرید چطور در نزد عالم حاضر میشود؟
علم حضور میخواهد چه علم حصولی باشد و چه حضوری
علم حصولی آینه خارج باشد یعنی چه؟ خود شیء نزد ما حاضر
نمیشود بلکه صورت آن شیء حاضر میشود و چون منطبق با خارج است ما به آن شیء خارجی علم پیدا کردهایم آنچه در نزد نفس ما حاضر شده آینه خارج است.
علم حصولی به تصور یا تصدیق تقسیم میشود نه علم حضوری.
صورت علمی همان که در نزد ما حاصل و حاضر شده به لحاظ ذاتش و وجود نوریاش (وجود خارجی شیء وجود ظلمانی است)
صورت شیء در نزد ما حاضر و حاصل میشود وجود نوری است و مجرد شده است چون علم حضور است و نور است.
وقتی شی نزد نفس حاضر میشود مثل حضور ماده در نزد ماده دیگر نیست. نفس مکان ندارد مجرد است و حضور در نزد نفس این است که عین نفس میشود.
صحبت از اینکه صورتی از شیء نزد نفس حاصل میشود چگونه است آیا باید حلول کند مثل نمک در آب و یا وصفی میشود برای او مثل سفیدی برای دیوار.
علم برای نفس حاصل میشود اینطور نیست به حلول و وصفیت اینها برای عالم ماده است و از مختصات عالم ماده است مثل سفیدی دیوار، بعضی اوقات حصول اینطور است در مجردات اینها راه ندارد.
چطور حاصل میشود؟ اتحاد عالم به معلوم
علم حصولی عبارت صورت حاصله از شیء به نزد عقل، چه دیدن، چه استدلال، علم به فرشتگان صورتی از آن در نزد شما حاصل میشود.
علم حضوری، خود شی در نزد نفس حاضر میشود خود معلوم است مثل علم نفس ما به خودش، به حالات خودش این حالات در نزد ما حاضر است، انجا عین معلوم در نزد نفس حاضر است، نه صورت و نقشی حاصل شود. یک عقل یا نفس مجرد به خودش علم دارد.
علم علت به معلول خودش علم حضوری است.
معلولات در نزد حق تعالی حاضر هستند علم حق شهودی و حضوریست..
علم حصولی صورت کلیه است.
علم حضوری، هویت شخصی دارد.
علم حصولی با استدلال حاصل میشود با دلیل و منطق انچیزی که میفهمیم امر کلی است از طریق تعریف جنس و فصل.
تعریف آدم: انسان حیوانی که سخن میگوید
حیوان جنس است و نطق فصل است.
هرچه حیطه را کوچک کنیم باز از کلیت خارج نمیشود باز هم امر به چند نفر انطباق میگیرد
خداوند یکی است. لا اله الا الله، محکمتر از این نداریم.
ایا لا اله الا الله در نزد همه فرقههای مسلمانان به یک معنا است.
خود الله، هر کدام از متکلمین عامه، شیخ صدوق، ملاصدرا، ابن عربی …. تعریفی دارند.
چرا چون علم حصولی کلی بوده ممکن است مصادیقی پیدا کند
خدا را مطلق میدانند نه مطلق از قید اطلاق.
علم به الله حاصل شده اما میبینیم قابل صدق بر کثیرین است یعنی مصادیق مختلف برای این معنا پیدا میشود، اما علم حضوری در علم حضوری اینها نیست،
خدایی که انبیاء می گویند با علم حضوری قابل صدق بر دیگری نیست.
احتیاج به فصل و جنس ندارد خود آن شیء را درک میکند این مطلب مهم در علم حصولیست، علم حصولی قابل صدق بر کثیرین است
اما علم حضوری شخصی بوده و مصادیق مختلف ندارد بهمین جهت می گویم ایمان بخداوند با ایمان به انبیا تحقق پیدا میکند
الحمدالله علی الولایه