۹۸-۹-۳۰ شرح عیون جلسه ۲۲۷
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی لک الشکر
(درس عیون مسائل نفس جلسه ۲۲۷)
(شنبه ۹۸/۹/۳۰)
عنوان درس: اثبات عقل فعال (منهج ۱۰ و ۱۱ و ۱۲)
منهج دهم: حرکات فلکی …
بحث حرکتهای سیارات واثبات عقل فعال ازطریق آنها
سه نوع حرکت داریم (طبیعی، قسری، ارادی)
آیا حرکت افلاک قسری است؟ خیر حرکت قسری نیست چون حرکات قسری دوام ندارد درحالیکه حرکات افلاک دائمی ست. حرکت طبیعی هم نیست چون در حرکات طبیعی نظم نمیبینیم.
حرکات افلاک دوری است واز روی نظم است و از نظمی که در انهاست استدلال میشود این حرکات ارادی است.
حرکت برای رسیدن به مقصودی است خروج از قوه به فعل است.
افلاک باحرکاتشان چه چیز را طلب میکند؟
حرکات ارادی یا بر پایه شهوت است یا غضب یا عقل
شهوت و غضب در افلاک تصور نمیشود. پس حرکات ارادی آنها عقلی است
تمام موجودات توجهشان به مقام عالی است نه سافل
وقتی انسانها حرکت میکنند چیزی را طلب میکنند که ندارند. که برای کامل بودن و برتری خود انسان است.
حرکات افلاک نیز برای تشبه به عقول است که عبادت افلاک محسوب میشود.
جناب فارابی در ابتدای کتاب فصوص فرموده: اسمان با دوران خود نماز میگذارد. صلت السماء بدورانها
افلاک مبدأ خود را طلب میکنند برای تشبه به آن و تشبه به عقول لذا در حال دوران هستند.
هر نفسی نیز عقل میخواهد پس اینها دارای عقول هستند.
حاج ملأ هادی سبزواری در کتاب اسرار الحکم میگوید بحث اثبات نفوس فلکی از امور حدسی است.
حدس به اصطلاح فیلسوف رسیدن به نتیجه بدون مقدمه است.
حدس در اصطلاح شریعت همان فراست است
رسول اکرم ص: از فراست مؤمن بترسید که او نظاره گر نور خداست. اِتَّقوا فِراسَهَ المُؤمِنِ فَإِنَّهُ یَنظُرُ بِنُورِ اللّه
شخصی بر امام صادق ع وارد شد برای سؤال کردن، امام به او فرمود میخواهی هم سؤال تو را بگویم وهم جوابش را؟ ووقتی سؤال وجواب را فرمود آن شخص پرسید شما اینرا از کجا دانستید حضرت فرمود این همان فراست است
ادعیهای داریم برای رویت هلال از امام سجاد ع: خطاب به هلال ماه ای خلق مطیع خدا، که در دایره خود در حرکت هستی!
این عبارت نشان میدهد که ماه و خورشید شعور دارند.
در داستان حضرت یوسف در قران آمده
یوسف
إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کوْکبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ
[یاد کن] آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند!(۴)
برای کواکب و و شمس، یا و نون جمع ذوی العقول را میآورد. این نشانه دهنده عقول انهاست.
حرکات انها دوری است و این دایره نظم دارد.
حتماً یک اراده پشت این خوابیده و نفس صاحب اراده مجرد از ماده است.
نفس هم عقل میخواهد.
ارتباط عقول و نفوس ملکی در علوم غریبه
خاطره از اقاجان (وقتی به محضر باهرالنور حضرت علامه روحی فداه عرض کردم افلاک و سیارات دارای عقول فعاله هستند پس میشود با انها مرتبط شد و از آنها علم گرفت؟ فرمودند چرا از اینها!! از خدا بخواهید، خدا به ما نزدیکتر است تا اینها، من خودم هم استفاده نکردهام از این طریق،)
اینها همه گدای خدا هستند و فقیر خدا هستند حتی حضرت جبرییل ع
روایت (حضرت ابراهیم ع وقتی داخل آتش پرتاب شد حضرت جبرییل فرمود ایا کمک نیاز داری؟ فرمود الیک لا، به تو نیاز ندارم فقط او،
بعد فرمود اللهم انی اسئلک بمحمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین ع…..، خدا را به پنج تن آل عبا قسم داد واز آتش نجات پیدا کرد انها باب الله هستند.
اقاجان در لطیفهی قرانی: کل فی فلک یسبحون (سوره یس آیه ۴۰)
فرمودند که اگر کل فی فلک را برعکس کنیم دوباره میشود کل فی فلک، اشاره دارد به حرکات استیداری افلاک
منهج ۱۱: منهج مطابقت احکام صادق موجود در این اذهان با آنچه در نفس الامر میباشد.
علم یا تصور یا تصدیق (تصور درنظر گرفتن چیزی بدون حکم و تصدیق در مورد آن حکم میدهی)
در تصدیقات بعضیها صادق و بعضیها کاذب هستند.
قضایای ذهن ما اگر منطبق با عقل فعال باشد صحیح است. میشود حقیقت و دارای نفس الامراست.
یک عقل کلی است که تمام حقایق ثابته انجا ثبت است و در لسان شریعت کتاب مبین است.
منهج ۱۲: مسلک تمام و مقابل آن میباشد….
موجودات یا ناقصاند یا کامل یا تام
ایا شق دیگری هم هست؟ بله فوق تمام
فوق تمام واجب الوجود است
فرق بین فرشتهها و خدا در چیست؟ در حد است فرشتگان محدود هستند و خدا حد ندارد. هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَبِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.
فرشتهها مقام معلوم دارند
الصافات
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ
و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر اینکه برای او مقامی معین است. (۱۶۴)
جبرییل هم حد دارد که با رسول الله در معراج بجایی رسید که گفت ازاینجا بالاتر نمیتوانم بیایم …
انها که تام هستند مثل عقل
نواقص یا ذات انها کفایت میکند برای انها. نفوس مستکفی مثل نفوس فلکی هستند
یا انسانهای کامل محتاج به هیچ کسی نیستند (نفوس مستکفی کامل هستند)
یا مستکفی به چیزی هستند از اقوام ذات خود بیرون نیستند مثل نفوس ناقصه مابقی انسانها
یا مستکفی نیستند مثل عنصریات سنگ وچوب وخاک و…
غیر تام سه دسته هستند
غیر تام: مستکفی به ذات مثل نفوس فلکی و انبیا
مستکفی به غیر: نفوس بشری غیر کامل که رو به کمال میرود و مستکفی بالذات نیستند
ویا در سلوک و حرکت نیستند مثل عنصریات
خب نتیجه اینکه بین واجب که فوق تمام است با موجودات ناقصه واسطهای میخواهیم که همان عقل است
نون و القلم و ما یسطرون
قلم واسطه فیض است.
و هرچیز که واسطه بشود حکم قلب را دارد
روایت: قلم یک موجود نوری است یک موجود مجرد است.
الحمدالله علی الولایه (شکر)