۹۸-۸-۱۱ شرح عیون جلسه ۲۲۲
بسم الله الرحمن الرحیم
درس عیون مسائل نفس (شنبه ۹۸/۸/۱۱)
اثبات عقل مفارق = اثبات عقل فعال
نفوس چطور از نقص به کمال میرسند
گاهی وقت به عقل فعال، عقل عاشر گفته میشود
عقل فعال تعلق به نفوس ما دارد و از نقص به کمال میرساند
خداوند حق متعال یک حقیقت بسیطی که هیچ گونه حدوث در آن راه ندارد و ثبات محض دارد ارتباطش با عالم ماده که سراسر تغییرات است چطور است
اشکال این است که در عالم ماده دم بدم موجودات حادث میشوند واسطهای بین حق و عالم نداشته باشیم در حدوث این عالم، اتفاقات در ذره ذره این عالم است از ناحیه خالق هست. اینکه الان حادث میشود تحت امر خدا حادث میشود. پس امر خدا حادث شده که تعلق گرفته به این موجود. اشکال این است که امر خدا حادث است
امر مبتنی به مشیت و اراده است.
الان خدا اراده کرد این موجود را بیافریند از راه فعل – امر – و مشیت حدوث راه پیدا میکند به ذات.
یک حقیقت متوسط به خالق و مخلوق میخواهیم که از لحاظی ثابت و از لحاظی متغیر باشد – نسبتی به ثابت و نسبتی به متغیر داشته باشد که آن حدوث و تغییر در ذات راه پیدا نکند و به واسطه راه پیدا کند
جناب هانری کربن (نقدی در مسیحیت و اسلام آورده: در مسیحیت واسطهای بین خالق و خلق نیست یعنی خدا مستقیماً خودش می اید میان خلق، واین مسئله در الهیات هزار جور اشکال دارد اما در اسلام بین خالق و مخلوق ما فرشتگان را داریم – یکی از مشکلات انها نبودن واسطه بین خالق و مخلوق است مجبور است خالق را بیاورد درمیان خلق. مثل عیسی ع را که خدا میدانند که خدا خودش آمده در میان خلق
در حالی که واسطه را برداشتی خیلی امور با مشگل پیش میاد – خدا حدوث ندارد و زمان مند نیست و در مرتبه خلق واقع نمیشود.
این ۱۳ راه و منهج را قدر بدانید
راه اول: راه نبوت و الهام است از طریق انبیاء – چیزهایی که پیامبر اکرم به ما فرموده: اول چیزی که خدا آفریده عقل بود. عقل یک موجود مفارق و مجرد است و از سنخ ماده نیست. نورانی و روحانی و بسیط است و سنخیت دارد با حق تعالی
اول چیزی که خدا آفرید قلم بود که قلم عقل است
بسم الله الرحمن الرحیم
ن والقلم و ما یسطرون و آنچه مینویسد
چرا جمع آورد! سیاق کلام دقت شود
نون ترکیب ندارد حرف است / کلمه ترکیب شده از حروف است – حرف بسیط است
نون را معکوس کنیم میشود نون
قلم یک کلمه است و کثرت دارد ترکیب شده از حروف است ولی یک کلمه است – بوجهی یکی است واحد و نزدیک به نون است و واسطه است برای.
وما یسطرون آنچه مینویسند و ما یسطرون جمله است و ترکیب شده از کلمات است
جمله و ما یسطرون را جمع آورد و فعل هم آورد دلالت بر حدوث میکند آنچه مینویسند و این فعل تحت یک کلمه است و از القلم ناشی میشود
قلم یک موجود نورانی است یک فرشته است
نورانی در مقابل جسمانی و فیض را از نون میگیرد
نون – ماده المواد این عالم است
قلم فیض را از نون میگیرد ودر عالم پخش میکند
واسطه فیض است
در قران در ایات زیادی مطرح شده
بسم الله الرحمن الرحیم
اقرا باسم ربک الذی خلق / خلق الانسان من علق
بین دو خلق یک دریاست. دریای از علم است در خلق اول مطلق میآورد خلق را – نمیگوید چه چیز را خلق کرد، آفریدن را مطلق آورد. در مرتبه خلق الانسان، انسان را آفرید – خلق اول را گفت مطلقه بود بسیط است انجا – در مرتبه بعد فرمود خلق الانسان درست مرتبط با سوره الرحمن
بسم الله الرحمن الرحیم
الرحمن. علم القران. خلق الانسان
نمیگوید قران را به چه کسی تعلیم کرد
این الرحمن – علم القران با اقرا باسم ربک الذی خلق منطبق است.
انجا خلقت را بسیط آورد و اینجا الرحمن علم القران را بسیط آورد چون در آن مرتبه خلقت وعلم باهم متحدهستند
انجا خلقت عین علم است – عین حقیقت قران است نه صورت لفظی قران
آیه قران
الشعراء
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ /عَلَیٰ قَلْبِک لِتَکونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ/ بِلِسَانٍ عَرَبِی مُّبِینٍ
نازل کرد آن را روح الامین! چه چیز را نازل کرد بعد میفرماید به لسان عربی مبین در آمد
روایت:
قال هی ولایه امیرالمؤمنین …./حقیقت ولایت می اید بصورت قران در می اید. حقیقت ولایت میشود خلق الانسان
روایت: در سوره قلم. خلق کرد انسان را از علق – خون بسته را میگوید علق – حقیقت اجمالی همان خلق مطلق است – بسیط است
آن منهج اول راه نبوت و الهام از طریق انبیا متوجه میشویم بین خالق و مخلوق واسطه است.
روح الامین وحی را نازل کرد
الشوری
وَمَا کانَ لِبَشَرٍ أَن یکلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولًا فَیوحِی
نمیرسد بشری را با خدا تکلم کند الا ورای حجاب – این حجاب یک حقیقت است بین خالق و مخلوق و رسول واسطه بین فیض است
آن فلسفه عقل است با ۴=۲×۲ باید اثبات شود – فلسفه زبان مشترک بین همه است – فلسفه اگر درست باشد با حقیقت دین درست در میاید
آن دو نوع حجت داریم / اول حجت دورنی که عقل است و دوم حجت بیرونی که اولیا و انبیاست
آن آنچه ائمه میگویند عین عقل است / عقل سلیم نه هر عقلی
منهج دوم: راه امتناع صدور کثیر از واحد است
ممتنع و محال است از واحد کثیر صادر بشود حالا چرا محال است؟ چون- اولین صادر از حق تعالی باید واحد بسیط باشد
《 الواحد لا یصدر عنه الا الواحد 》از واحد صادر نمیشود جز واحد
خب شاید کسی بگوید انسان واحد است و هزار جور کار انجام میدهد چطور میگویید از واحد فقط واحدصادر میشود
اقسام واحد در فلسفه (واحد یعنی چه؟ واحد گفتهاند امریست که در آن انقسام نباشد.
واحد حقیقی و واحد مجازی
واحد مجازی مثل یک لشگر
واحد غیر حقیقی. واحد حقیقتاً صفت شیء نباشد
وحدت مفهومی. وحدت نوعی. وحدت جنسی. وحدت اعراض. وحدت تشابه. وحدت تساوی. وحدت تواضی. وحدت تناسب
حالا انسان وحدت دارد وحدت او حقیقی است واقعاً انسان یکی است وحدت عددی است
در مورد خداوند. وحدت حقه حقیقیه یعنی هیچ گونه انقسام راه ندارد نه خارجی نه ذهنی
وحدت عین ذاتش است نه عارض بر ذات باشد
مقدمه بعدی. امر بدیهی است. ان اینکه سنخیت بین علت و معلول بر قرار است
سنخیتی تام بین علت و معلول خودش
از هر علتی هر معلولی صادر نمیشود
هر علتی معلول خاص و از سنخ خودش از او صادر میشود
هر معلول ظهور علت است / علت کمال معلول است
معلول تنزل یافته علت است علت ظهور میکند میشود معلول
معلول بالا برود علت و علت پایین بیاید معلول
وقتی از یک علتی معلولی صادر میشود میفهمیم حقیقت این معلول نزد علت است
حالا اگر از یک علتی تامه دو تا معلول مختلف صادر شود که هیچ ربطی به هم ندارد ما میفهمیم در مرتبه علت دو تا حیثیت وجود دارد که از حیثیت اول معلول اول واز حیثیت دوم معلول دوم صادر میشود. یعنی از دو تا معلول پی میبریم که در علت دوتا حیثیت مختلفه وجود دارد
قائده: الواحد لا یصدر عنهالا الواحد. واحدی است که وحدت حقه حقیقیه است
احد افعل التفضیل واحد است
حیثیات مختلف در وحدت حقیقی نیست و معلولهای مختلف صادر نمیشود بلکه از او واحد صادر میشود
در نزد عرفا نفس الرحمان است و نفس الرحمان یک حقیقت بسیط از حق تعالی صادر میشود آن رق منشور که تمام موجودات روی رق منشور سوار میشوند
از واحد جز واحد صادر نمیشود / محال است کثیر از واحد صادر شود
الحمدالله علی الولایه