۱۴۰۲-۹-۱۹ شرح عیون عین ۵۲ جلسه ۳۳۹
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۴۰۲/۹/۱۹، درس عیون مسائل نفس، جلسه ۳۳۹
🧿موضوع: عین ۵۲، مرگ انسان انقطاع اوست از غیر و ارتقائش به بارئ متوفیاش
⬅️ بحث در مورد مرگ و حقیقت مرگ است
📌 یک بحث اینکه نفس ما بعد از مرگ باقی هست
و یک بحث در مورد خود مرگ و ماهیت مرگ
⬅️ نفس انسان جوهری روحانی النسج و السوس بوده
📌نسج یعنی تار و پود،
📌سوس یعنی طبیعت
⤴️ تار و پود نفس، روحانی است، مادی نیست. وقتی بدن فاسد میشود آن «من» هست با نابود شدنِ این بدن، کارش نمیشود پس مردن به معنی نابود شدن نیست.
♾️ شخصی که دیگری را میکشد به این معنا نیست که او را نابود میکند.
⬅️ تفریق جدا کردن صفت وصل است. مراد از صفت وصل، صفت اتصال میان روح و جسم است. مرگ تنها کاری که انجام میدهد صفت وصل را از بین میبرد. یعنی وصل را قطع میکند.
📌 مرگ ما را از غیر خودمان جدا میکند؛ چراکه بعد از مردن از همه تعلقات مادی جدا میشود (زن، خانه، ماشین و …)
♾️حدیث نبوی: خلقتم لِلبَقاءِ لا لِلفَناءِ
شما برای بقا آفریده شدهاید نه برای فنا.
♾️: امام علی ع: «مَا خُلِقْتُمْ لِلْفَنَاءِ بَلْ خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ وَ إِنَّمَا تُنْقَلُونَ مِنْ دَارٍ إِلَی دَارٍ؛ شما برای ابد آفریده شدهاید و تنها از خانهای به خانه دیگران، منتقل میشوید»
⬅️«الأرض لا تأکل محلّ الإیمان؛ و همچنین زمین محل ایمان را نمیخورد»
جنازه در خاک میپوسد اصلاً خاک او را تجزیه میکند تا جایی که استخوانها میماند و بعد استخوانها را هم تجزیه میشود.
‼️ معنای زمین محل ایمان ما را نمیخورد، چیست؟
محل ایمان چیست؟؟؟ محل ایمان نفس شما است که قابل خوردن نیست.
🕋اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا ۖ فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
⤴️خداست آن که وقت مرگ ارواح خلق را میگیرد و آن کس را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض میکند، سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه میدارد و آن را که نکرده (به بدنش) میفرستد تا وقت معیّن (مرگ). در این کار نیز ادلهای (از قدرت الهی) برای متفکران پدیدار است.
⬅️ خواب برادر مرگ است برای همین گفته شده قبل از خواب وضو بگیرید و با طهارت بخوابید.
📌توفی میکند شما را.
از امام جواد ع سؤال شد مرگ چیست؟! فرمود همان خوابی که هر شب سراغ شما میآید، منتها طولانیتر است.
⬅️ مرگ بر جمیع ماسوی الله جاری است یعنی انسانها، حیوانها هم میمیرند؟!
آیا اجنه هم میمیرند؟ بله آنها هم میمیرند اهل آسمان هم میمیرند…
🕋آیه قرآن: «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ؛ بدون شک تو خواهى مُرد و آنان (نیز) مردنى هستند.»
🌀این مرگ بر همه موجودات جاری است. یعنی چطور؟؟ هر پایینی در مرتبه بالاتر از خودش فنا میشود.رو میکند به بالاتر از خودش، رجوع هر شی به سوی اصلش است.
♾️ مرگ برای ما اهل زمین یک معنا دارد
و برای اهل آسمان یک معنای دیگر.
در اصل رجوع به مافوق خود میشود.
🌀 هر صورتی یک حقیقتی دارد. انسان، حیوانات، حشرات هر کدام شکلی دارند. صورت آنها یک ملکوت دارد که به آن صورت و حقیقت میپیوندد میشود مرگ.
📌 مرگ حقیقت خود ما است که از غیر خود جدا میشود و به خودش میپیوندد.
🌀 خود من غیر از این بدن است، خود من که روح من است، خیلی عظیم است.
🌀 کسانی هستند که از بدن مفارقت میکنند، نورانیت را در خود میبینند. خودش را میبیند چه عظمت و چه نور و چه بهایی دارد ولی این عظمت و نور بسته شده به بدن. چطور؟
♾️ بعضی از کارهای این بدن، به آن روح عظیم آسیب میرسانند… مثلاً گناه کردن.
♾️ اعمال مثل غل و زنجیر نمیگذارند که نفس به خودش برسد.
🕋کلُّ نَفۡسِۭ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَهٌ، هر انسانی در رهن عمل خودش است.
خوب است انسان در زندان اعمال خودش نباشد. انسان عاقل از مردن نمیترسد.
⬅️ روایت از نبی اکرم مرگ حتی برای کفار هم نوعی فرج است یک نوع رهایی بدانها دست میدهد.
🔖 شیعیان را ز مرگ پروا نیست.
⬅️ خدا راضی نیست کسی بمیرد چرا پس میمیرند؟! برای آنکه خداوند میخواهد شما را به مقامات بالاتری برساند.
📌دنیا نسبت به آخرت، مثل رحم مادر نسبت به این دنیا است.
📌 پس مرگ به معنی نابودی نیست. انسان بفهمد مرگ نابودی نیست بلکه حضور دارد.
📌 سؤال کن از پیامبران قبل. پس پیامبران قبل زنده هستند که میفرماید سؤال کن.
🕋«قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ (۲۶) (سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: وارد بهشت شو! گفت: ای کاش قوم من میدانستند … بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ (۲۷) که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است!»
📌 پس آن شخص زنده هست و خبر دارد از حال قوم خود که این طور میگوید.
✔️((شرح عین ۵۲))
⬅️عین ۵۲ در اینکه مرگ انسان انقطاع او از غیر خودش است و وی به بارئ خود که او را میرانده، ارتقا پیدا میکند.
⤴️ انسان حی ابدی است که نمیمیرد و مرگ، عدم و فنا نیست.
📌 زندهای است که نابود نمیشود. هست که هست که هست.
📌 نفس ناطق مظهر «لا تأخذ سنه و لا نوم» است، که صفت خداوند است خود نفس خواب ندارد بدن شما میخوابد.
💢 عدهای آمدند پیش حضرت موسی علیه السلام و سؤال کردند که خدا چگونه نمیخوابد و خداوند به قوم او نشان داد و فرمود به حضرت موسی ع که دو ظرف شیشهای به دست بگیر و بایست تا نگفتهام آنها را زمین نگذار و خواب حضرت موسی را فرا گرفت و ظرفها از دست او افتادند و شکستند،
خداوند فرمود من اگر بخوابم چه کسی آسمانها و زمین را نگه میدارد!!!
📌 تمام ذرات عالم تحت ربوبیت رب هستند.
نفس هم خواب ندارد بلکه بدن میخوابد. مرگ صفت را زائل میکند نه ذات را.
📌 جسم به مرور زمان تجزیه میشود و از بین میرود در حالی که نفس هم هست.
📌مرگ آن اتصال بدن به نفس را نابود میکند آن وصل را از بین میبرد.
🌀 بدن ما از عناصر متضاد تشکیل شده است. بعد از جدا شدن از نفس این عناصر هم از هم جدا میشوند.
🕋کلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَهُ ٱلۡمَوۡتِۖ، هر نفسی چشنده مرگ است.
📌 ذائقه یکی از ادراکات انسان است.
هر نفسی مرگ را میچشد پس شما مرگ را میخورید همانطور که مرگ خواب برادر مرگ است میگویند خواب شیرین است مال ذائقه است.
‼️ نکتهای در این آیه کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَهُ ٱلۡمَوۡتِۖ وجود دارد و آن دلایل لطیفی است که بر بقای نفس در این آیه هست. اینکه فرمود: هر نفسی مرگ را میچشد؛ معلوم میشود نفس باید بماند که بچشد. یعنی خود آیه نشان میدهد نفس باقی است.
🕋کلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَهُ ٱلۡمَوۡتِۖ دلیل بر بقای نفس است
🌀 دو نوع برهان داریم
۱- برهان لم (یعنی برهانی که از علت به معلول میرسد ۲-برهان ان(که از معلول به علت میرسد.
🌀 بحث از موت است که چرا انسان میمیرد چرا باید موجودات بمیرند!!! دلیل آن چیست؟! انسان مرکب از اضداد است، هم آب هم حرارت در بدن او است هم هوا هست و …
چون اینها ضد هم هستند در جنگ هستند با هم منحل میشوند لذا مرگ طاری میشود.
الحمدلله علی الولایه