۱۴۰۲-۴-۱۸ شرح عیون عین ۵۰ جلسه ۳۲۷
انشای نفس ابدان مثالیه را و ظهورات کمل در عوالم
بسم الله الرحمن الرحیم
یک شنبه ۱۴۰۲/۴/۱۸، کتاب عیون مسائل نفس، جلسه (۳۲۷)
موضوع: شرح عین ۵۰ «در انشای نفس ابدان مثالیه را و ظهورات کمل در عوالم»
نفوس کامله نیز به شکلهایی غیر از شکلهای محسوس خویش متشکل میشوند در حالی که هنوز در دار دنیا هستند. زیرا انسلاخ از ابدان در آنها قوی است و بعد از انتقال به آخرت نیز چنین هستند یعنی میتوانند دوباره در دنیا ظهور کنند مثل دخول ملائکه در این عالم و تشکل به اشکال اهل این عالم و ایشان را قدرت بر ظهور در خیالات مکاشفین است.
همانطور که فرشتگان میتوانند به شکل افراد این عالم ظهور کنند اولیاء هم میتوانند به شکل دیگران ظهور کنند یعنی در تمثلات اهل کشف ظاهر شوند. مثلاً انسان استاد خود را میبیند و استادش به او میگوید این کار را بکن و یا این کار را نکن یا صدایش را میشنود و یا خودش را میبیند و صحبت میکند.
«چنانکه ملائکه و جن بر آنها ظاهر میشوند و ایشان به بدلاء نامیده میشوند»
برای اهل کشف ملائکه و جن ظاهر میشوند و آن انسانهایی که این قدرت را دارند می گویند بدلا و ابدال. علامه قیصری برای ایشان، چهار حکم یاد کرده است:
۱- تشکل ایشان قبل از انتقال به آخرت. یعنی در همین دنیا که هستند میتوانند تشکل به اشکال مختلف پیدا کنند.
۲- تشکل بعد از انتقال به آخرت در آنجا که فرمود《 و نیز بعد از انتقال به آخرت 》 «یعنی نفوس کامله انسانی بعد از انتقال به آخرت متشکل به اشکالی میشوند همانگونه که در دنیا متشکل به اشکالی میگردیدند.
ائمه اطهار چقدر در طول تاریخ برای کسانی که در دنیا بودند، متمثل شدند. با آنها حرف زدند. راهنمایی کردند. در حالی که در آخرت هستند، میتوانند در دنیا ظهور کنند تصرفات انجام دهند شفای مرضات و آن قدرتهایی که در آنها هست.
۳- ایشان را اقتدار در دخول در عوالم ملکوتی است. «یعنی در هر کدام از عوالم ملکوتی میتوانند داخل شوند.
۴- ایشان میتوانند در خیالات مکاشفین ظهور پیدا کنند این که فرمود:《 و هولاء، مراد همان نفوس انسانی کامل است که به بدلاء موسومند. این را از حضرت علامه آقاجان صاحب کتاب خیلیها دیدند که برایشان ظاهر شده و بدیشان دستورالعملهایی فرمودند و راهنماییهایی کردند. اصلاً بیش از حد احساس تا آنجایی که ما شنیدیم یعنی با آن افرادی که ما در تماس بودیم شنیدیم بیشتر از حد احساس و حتی خود شما عزیزان بعضیهایتان به این فیض نائل شدهاید. یعنی بین ظهور ابدال با ظهور مثلاً ملائکه چه تفاوتی هست؟
و گاه صاحبان ذوق و صاحبان شهود بین بدلا و ملائکه با موازین ویژهای فرق میگذارند. این ظاهر شده برای من با یک فرشته که ظاهر میشود بصورت انسانی ظاهر میشود برای من اینها میتوانند به هر صورتی ظاهر شوند مثل صورت یک پرنده یا به صورت برقی از روبرویشان رد میشود.
حال چطور میتوان تشخیص داد که این الآن فرشته است یا یکی از بدلا است که برای من ظاهر شده است؟ گاه حق تعالی الهام میکند که این یکی از بدلا است که علم به ایشان حاصل میشود. گاه از حالات وحی میتوان تشخیص داد. حالاتی که به رسول اکرم ص دست میداد. حالات مختلفی داشت گاهی وحی که به ایشان دست میداد، یک حالتی به ایشان روی میآورد که اطرافیان متوجه میشدند یک حالت بی حسی و خیرگی و از حواس خودش غائب میشد. عرفا بدین حال، اصطلاح غیبت می گویند.
وقتی که تمثل دست میدهد و در آن حال، حواس از کار می افتد. نه چشم میبیند. نه گوش میشنود. از این عالم غیبت میکند و چیزهایی میبیند. بعد از آن حالت بر میگردد به حالت طبیعی. یکی از حالات رسول الله ص همین حالت بود وقتی وحی میشد به ایشان چشمانشان خیره میشد به یک جا و بدن به حالت بی حسی میافتاد. بعد خود ایشان از آن جلسه و ادراکات ظاهریش غائب میشدند تا برگردند به حالت طبیعی خودشان. وقتی وحی تمام میشد برمیگشت به حالت طبیعی!
پس نتیجه اینکه:
یکی از مراتب ما قوه خیال است که آن حقایقی را در مرتبه خیال شهود میکند. بدان خواب نمیگویند چون خواب یک حضرت دیگری دارد. حضرت خواب متفاوت است. گاهی وقت جبرئیل به شکل و صورت دحیه کلبى بر رسول خدا (ص) نازل مىشده است. دحیه، یک جوان زیباروی عرب بود.
– نکته: دحیه کلبی خودش رسول پیامبر ص بود. نامه رسان پیامبر بود. برای ایران و روم نامه برد. لذا فرشته وحی بر رسول خدا، بصورت دحیه کلبی متمثل میشد. بصورت مرد در میآید فرشتگان خودشان صورت ندارند منزه از صورتاند ولی متشکل میشوند.
حدیث: از پیامبر اکرم ص پرسیدند آیا فرشتگان زن یا مرد هستند؟ فرمودند فرشتگان منزهاند اما بصورت مردان (مرد) ظاهر میشوند.
فرشته بصورت انسان داخل میشود نه اینکه انسان باشد.
– خوب دقت کنید:
این را جناب ابن عربی در فص یوسفی مطرح کرده است که حضرت یوسف ع از صورتهایی که میدید پی به معنا میبرد. ابن عربی دارد تمثیل میکند رسول اکرم ص هم از صورتی که میدید به آن معنا میرسید لذا فرمود این جبراییل اسj
– کسی که در تمثل یا کشف کسی را میبیند یا آن دیده شده مرئی شده خواست ظهور کند! یعنی مرئی میخواهد دیده بشود! یا گاهی وقت این میخواهد اون را ببیند گاهی وقت جفتی میخواهند هم را ببینند یا گاهی وقت بدون اینکه خود بدانند ارواحشان با هم جمع می شون. این فلسفه دارد. طبق چه قاعدهای جمع میشوند؟ تناسبات.
که بحث تناسبات در فص فاطمی آمده است. اهل معرفت این را بحث کردهاند تناسبات یا حالی یا ذاتی یا صفاتی یا مکان یا زمان است.
یک تناسبی هست که این اتفاق می افتد.
قسم اول، به اراده مرئی است (فرشتهای برای پیامبران در صورتی ظاهر میشود.)
قسم دوم، به اراده رائی است.
قسم سوم به اراده هر دو است
قسم چهارم به اراده هیچکدام نیست
یک وقتی از حضرت علامه، صاحب کتاب، در عالم رؤیا، سوالی کردم که آقاجان وقت ذکر چه کنیم مثلاً توجه داشته باشیم ایشان فرمودند قل الله ثم ذرهم بگو الله سپس رهایشان کن و بعد یک آیه؛ فرمودند این خاصیت را دارد بعد که تماس گرفتم خدمتشان فرمودند بعضی وقتها بدون این که انسان اراده کند! منظور به اراده من نبوده! این را شما گرفتید. بدون این که من بخواهم این را شما گرفتید.
بعضی از کاملان هستند که علوم خاص خودشان را دارند این یک نکته خیلی مهمی است علوم خاصه خودشان را دارا هستند حتی انبیاء.
ما یک مقامات و علوم عامه داریم. انبیاء همه دارند بعد هر کدام یک خصیصه ایی دارند حتی فرشتگان!
شیخ میفرماید: بنگر چه علم ورثه پیامبر ص شرافت دارد. که وارثان پیامبر ص ببین کجایند؟ به لسان یوسف محمدی ص یعنی:
شارح قیصری در مقام گفت: مرتبه محمدی محیط بر همه مراتب انبیاء به لحاظ نبوت و ولایت است چه به لحاظ دایره نبوتشان و دایره ولایتشان احاطه دارد به انبیاء و اولیاء.
تمام مراتب انبیاء، فروعات مرتبه خاتم الانبیاء است. شعاعات روح ایشانند. چنان که از روح او ارواح متفرع میگردند.
هر کدام از وارثان پیامبر اکرم ص حالا وارث پیامبر ص یعنی «العلماء ورثه الانبیاء» کدام علما؟ مراجع تقلید؟ کدام علما؟ عالم کسی است که از پیامبر ص ارث ببرد. از کتابها ارث ببرد؟ یعنی شما که خودت نمیدانی کدام حدیث مال پیامبر ص هست یا کدام حدیث نیست یا کدام حدیث جعلی است چگونه ارث بردی از پیامبر ص؟ وارث پیامبر ص کسی است که از حقیقت پیامبر ص ارث میبرد.
پیامبر ص هم ارثی دارد علومی دارد معارف و شهود است و مراتبی که دارد که ارث میدهد به امتش. آنکسی که حقیقتاً دنباله رو پیامبر ص است، از وی ارث میبرد. از حقیقت ایشان ارث میبرد نه از کتابها!
و این وارثان پیامبر ص هر کدام به قدم هر کدام از انبیاء هستند مثلاً میشود یوسف محمدی به سبک و سیاق حضرت یوسف ع است. علوم و مکاشفاتش به قدم و قلب حضرت یوسف ع است منتهی از امت پیامبراکرم ص است و یا به قدم و قلب حضرت ابراهیم ع یا موسوی مشرب است یا عیسوی مشهد است.
یعنی از علوم آنها بر خوردار است از حالات و مکاشفات آنها بهره مند است. و آنکسی که دیگه نزدیکترین روح به خود خاتم الانبیاء است که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب ع است که جامع تمام ولایت هااست. سید اوصیاست سید اوصیاء خود پیامبر ص است.
پیامبر ما ۱۲ وصی دارد سیدشان علی بن ابیطالب ع است پس اینکه فرمود به زبان یوسف محمدی یعنی به زبان قائم بر ولایت یوسفی که محمدی است. مظهر سر وی است. وی را به اسم شریف یوسف نامید که یوسفی است، ادریسی است؛ ایوبی است یونسی است. در سری دیگر است که بر آن مطلع نمیشود مگر کسی که بر ظهورات کمل در عوالم مطلع است
الحمدلله علی الولایه