۱۴۰۱-۳-۲۸ شرح عیون جلسه ۳۲۴
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۴۰۱/۳/۲۸، درس عیون، جلسه ۳۲۴
موضوع درس: شرح عین ۴۹ در سعادت نفس
در انسان قوه غضب و یا قوه شهوت و یا قوه وهم خیالی غالب میشود و باعث میشود انسان بر اساس آن کاری انجام بدهد.
عقل و شهوت و غضب و دیگر قوا نفس انسانی نیستند در آخر کار نفس تصمیم میگیرد به حرف کدام قوه گوش بدهد.
ملاصدرا: قوای نفس عین نفس هستند.
نفس وابسته به بدن است، نفس از آن رو نفس است که تعلق به بدن دارد.
عقل نظری همان قوه ایست که علم کسب میکنید نظر و اعتقاد پیدا میکنید.
ای برادر تو همان اندیشهای / مابقی خود استخوان و ریشهای
الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ… امنوا آن قوه عقل است.
هرچه علم بیشتر شما انسانتر هستید.
در اینجا که حلم و حیا دارید مال عقل عملی است که ظهور آن اخلاق است.
عقل عملی فیض را از عقل نظری باید بگیرد.
گاهی وقت انسان عالم است و دانشمند است عقل نظری قوی دارد اما عقل عملیش تابع شهوات و غضب است.
جناب ابن عربی از قرآن یک نکته میفرماید تمام کسانی که در قرآن خداوند آنها را مدح کرده همیشه بخاطر عمل انها بوده یعنی علمی که به عمل تبدیل شده است.
عقل نظری در عقل عملی اثر بگذارد.
عقل هیولانی، هیولا یعنی ماده، ماده در فلسفه در مقابل صورت است میتواند بصورت تبدیل شود هیولا به خودی خود هیچ صورتی ندارد.
انجا که عقل میتواند ادراکات پیدا کند ولی نکرده عقل هیولا است.
مقدمات اولیه و جاری مجرای آن است، و اما مبادی عقل عملی مقدمات مشهور و هیات دیگر است، پس در این هنگام هر کدام از این دو قوه عقل بالملکه میشوند، سپس برای هر کدام از اندو کمال کسبی حاصل میشود. ـ
انسانی که اهل عمل میشود در اخلاقش اثر میگذارد
نفس از جسم حادث شده نه اینکه با بدن حادث شده باشد.
اطلاق عقل بر این دو قوه به اشتراک لفظی است. زیرا این دو اختلاف دارند به اینکه اولین مبدأ انفعال و دوم مصدر فعل است و یا به طریق تشابه اسمی است زیرا هر دو در این که قوای نفس مشترکند، و از آنجا که ادراک به دو قسمت تقسیم شده
۱- ادراک به اموری که به عمل مربوط نمیشوند.
۲- ادراک به کارایی که متعلق به عمل است.
بعضی از امور عملی نیست.
ما یک کلیات در ذهن داریم که از این کلیات استنباط میکنیم از این استنباط عمل میکنیم.
تمام افعالی که از انسان سر میزند این صورت را دارد.
هر کار خوبی راباید انجام داد این یک کلی است صدق خوب است باید انجام شود. پس نتیجه میدهد که صدق باید آورده شود و این رأی کلی است که عقل نظری آن را ادراک کرده است.
نکته: استنباط کلیات از جزئیات انسان توانایی دارد اما دیدن و شنیدن آن را برای انسان هموار میکند یعنی شما یک کاری را بشنوید مثلاً یک پیامبر بود توهین به او می کرند هیچ چیزی نمیگفت حالا اگر کسی به شما توهین کرد شما جواب نمیدهی چون یکبار کسی این راه را رفته میتوانی شما هم انجام بدهید نه در اخلاقیات بلکه در تمام زمینهها…
در روانشناسی جنگ باید قهرمان پروری کنید و ذکر کنید که آن قهرمان چه کار کرده تا دیگران تقلید کنند..
قدما در قالب داستان حکمت را میگفتند، گذشت، عدالت و… این نکات گوش زد میشد تا در خیال خود از کلی به جزئی برسند
سوره حضرت مریم که فرموده شد حضرت مریم دامن خود را پاک نگاه داشت نتیجه از کلی به جزئی میرسید که دامن خود را پاک نگه دارید.
عقل نظری و عقل عملی دو بال هستند که انسان با آن دو به اوج سعادت خود پرواز میکند.
شیخ در فصل اول مقاله دهم الهیات شفا فرمود: برترین مردم آن است که نفس وی به عقل بالفعل استکمال یافته و تحصیل نماینده اخلاقی است که از فضائل عملی باشد و برتر از همه آنان کسی است که مستعد مرتبه نبوت است.
محقق طوسی بیانی لطیف در تفسیر سوره مبارکه عصر دارد فرمود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾
سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾
که واقعاً انسان دستخوش زیان است (۲)
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کردهاند
انسان در خسران چطور است؟
مشغول امور دنیایی و غرق در حیوانیت است، انسان یک حیوان ناطق است. که در خوابیدن و نکاح با حیوان مشترک است. و در انسان عقل است که در حیوانات نیست که این عقل باعث کسب علم و معرفت و اخلاقیات است.
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا… ایمان اعتقاد است و اعتقاد هم علم است، اعتقاد علمی که انسان باور میکند.
وعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ… یعنی کاملین در قوه عملی، یعنی علم را به عمل میرساند.
وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ.. یعنی انهائی که عقول مردم را به معارف نظری تکمیل مینمایند، یعنی توصیه به حقایق میکنند.
وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ. یعنی کسانی که اخلاق مردم را تکمیل و تهذیب میکنند» همدیگر را به صبر دعوت میکنند یادآوری میکنند مواظب باشید گناه نکنید.
آقاجان این حدیث را بارها فرمودند
که پای درس امام صادق علیه السلام بودند که یکی هم مباحثههای انها چند وقتی بود که در کلاس حاضر نمیشد پیگیر شدند که چرا نمیآید وقتی که سراغ ایشان رفتند فهمیدند ایشان قرض دار است یکی از دوستان آنها فرمود من دو نخلستان دارم یکی برای خودم و یکی را به شما میدهم و…..
این یعنی باید مواظب رفیق خود باشیم که چرا در کلاس حاضر نمیشود..
الحمدلله علی الولایه