۹۹-۴-۹ فص فاطمیه جلسه ۲۷
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه ع
(اشعار در مورد خانم فاطمه زهرا س)
(دوشنبه ۹۹/۴/۹)
*دست یزدان دوش احمد را شرافت برفزود
تابر او گردد گهی فرزند دلبندش سوار*
شرح: نبی اکرم فرمودند در شب معراج خداوند دستش را در بین دو کتف من قرار داد و من علم پیدا کردم به آنچه بین اسمان و زمین بود.
فرزند دلبندش (امام حسن و امام حسین ع) که در کودکی سوار دوش رسول الله ص میشدند.
*گر عروس ذات او در جحله کتم عدم
تا کنون بودی نبودی اصل و فرع از هفت و چار*
شرح: حجله کتم عدم، کتمان و پوشیدگی است یعنی عدم ظهور
ذات فاطمه زهرا اگر ظهور نکرده بود یازده امام از نسل او بوجود نمیآمد (۷ و ۴ میشود ۱۱)
اگر خانم فاطمه زهرا نبود سلسه امامت بر قرار نمیشد.
شان و منزلت صدیقه طاهره میبود اولادی مثل ائمه اطهار از ایشان بوجود آمد.
*او سبب شد خلقت حوا و آدم را بلی
نخل و نی باید که خرما و شکر اید ببار*
شرح: در حدیثی نسبتاً مبسوط از امام هشتم روایت شده: که وقتی اقا رسول الله ص به امیرالمؤمنین ع فرمود: یا علی! لولانا ما خلق الله آدم و لا حوا و لا الجنه و لا النار و لا السماء و لا الارض، میفرماید: یا علی! اگر ما نبودیم، خدا آدم و حوا را خلق نمیکرد، جنت و ناری خلق نمیکرد، آسمان و زمینی، هیچ خلق نمیکرد، اول مخلوقی که آفرید ارواح ما بود و این عالم را از نور ماآفرید.
در حدیث کسا شبیه به این عبارت آمده
اِنّی ما خَلَقْتُ
براستی که من نیافریدم
سَماَّءً مَبْنِیهً وَلا اَرْضاً مَدْحِیهً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَهً وَلا
آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه
فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ فی مَحَبَّهِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَهِ
فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر بخاطر دوستی این پنج نفر
مولانا در اشعار خود فرموده
گر بصورت من ز آدم زادهام.
من به معنی جد جد افتادهام
جناب ابن عربی: چند نوع پدر داریم:
یکی ابوالبشر آدم پدر همه است.
یکی ابوالارواح پدر تمام ارواح که خاتم انبیاست.
یکی پدر اسلام، ابیکم ابراهیم، پدر شما ابراهیم.
نخل و نی اصل برای خرما و شکر است.
*گر جمال عصمتش تابان شدی در آینه
از رخ ائینه با سوهان نمیرفتی غبار*
بخاطر زیبایی عصمت اگر در آیینه عکس آن بتابد به هیچ وجه نمیشود غبار را از آن جدا کرد
*عفتش بامهر اگر نبود چرا از عکس مهر
رعشه در آب روان جاری بود سیماب وار *
شرح: مهر یعنی خورشید
چرا عکس خورشید در آب روان می افتد یک حالت لرزش دارد؟ چون عفت ایشان همراه با تابش خورشید است آب لرزش پیدا میکند.
*تا قیامت افتاب از مه نماید کسب نور
ماه را گر گرد نعلینش نشیند بر عذار*
شرح: خورشید تا قیامت از ماه نور میگیرد.
شرافت خاک پای ایشان را میگوید که اگر در صورت ماه نشیند خورشید از ماه نور میگیرد.
*وجه استحباب استهلال از آن امد بشرع
چون هلال آمد بهیئت قمبرش را گوشوار*
شرح: استحباب یعنی بالا رفتن بالای پشت بام و هلال ماه را نگاه کردن.
نکته (جناب قنبر غلام امیرالمؤمنین ع بود نه خانم فاطمه زهرا س زمانی که قنبر امدند خانم فاطمه زهرا از دنیا رفته بود.
*گر نبد مفتاح مهرش بهر استفتاح خلد
خلد میبودی نشیمن جغد را ویرانه وار*
شرح”شرط ورود به بهشت محبت اهل بیت است.
روایت: آخرین کسانی که از جهنم خارج میشوند کسانی هستند که بغض علی و فاطمه را نداشته باشند.
روایت: امام صادق ع فرمودند خجالت میکشم از بس این را تکرار کردهام قدر محبت علی و فاطمه را زمانی میفهمید که جان به گلوگاه برسد.
اگر این کلید (محبت اهل بیت) نبود بهشت جای نشستن جغد میشد و بهشت خرابهای بود و ساکن نداشت.
*بوسهها بر دست او دادی شهنشاهی که بود
عرش را بر خاک پایش بوسه دادن افتخار*
شرح: اشاره به رسول اکرم ص که خم میشدند دست خانم فاطمه زهرا را بوسه می زند و عرش افتخار میکرد که بوسه بزند بر خاک پای پیامبرص و خود پیامبر بر دست خانم فاطمه زهرا بوسه میزد
در کتاب غصن الفصوص گفتیم (پنج تن آل عبا ایستاده بودنند و خانم فاطمه زهرا در وسط و حضرت قران بر انها وارد شد و اول رسول الله و بعد امیرالمؤمنین ع حضرت قران در آغوش گرفتند و نوبت خانم فاطمه زهرا رسید چادر بر صورت کشیده و دست ایشان از زیر چادر بیرون بود که حضرت قرآن خم شده و بوسه زدند به دست مبارک ایشان
ملک در سجدهی آدم زمین بوس تو نیت کرد
چرا چون در تو لطفی دید بیش از حد انسانی
*بهر استخلاص آن کورا ز نار آید دخیل
خویش را در آتش اندازد ملک پروانه وار*
شرح:
حدیث: بعضی از افرادی هستند مدتهای مدیدی در آتش جهنم میماند تا نام رسول الله و بقیه ائمه را میبرند و کمک میخواهند و انجا نجات پیدا میکند.
*رشته اى گر در بهشت از معجرش کردى به دست
بهر شیطان مىگذشت از جرم آدم کردگار*
شرح: اینجا دوجور معنا میشود
اگر شیطان این کار میکرد یعنی نخی از چادر ایشان را بدست میبست خدا بخاطر شیطان از آدم میگذشت و اگر آدم این کار را میکرد خدا از جرم آدم میگذشت
حدیث: وقتی صدیقه طاهره از پل صراط رد میشود چادر ایشان کشیده میشود روی پل و شیعیان به رشتههای چادر ایشان چنگ میزنند تا نجات پیدا کنند (اشاره به عصمت خانم دارد)
*اى مهین خاتون خلد، اى در عصمت را صدف
ای بهین بانوی دهر ای بحر رحمت را کنار*
شرح: خانم فاطمه زهرا سیده نساء است
روایت: در بهشت که میخواهند به همسران اولیا کرامت کنند از لباسهای خانم برای انها میفرستند
یعنی از کمالات ایشان خدا عنایت میکتد.
عصمتی که در انبیا و اولیاست از عصمت خانم فاطمه زهراست.
حدیث: چهار زن کامله و بهشتی هستند اول آسیه… دوم حضرت مریم وسوم خدیجه.. چهارم خانم فاطمه زهرا که افضل انهاست.
*بهر ایجاد تو و باب تو و جفت تو حق
آنچه در نیروی قدرت داشت فرمود اشکار*
شرح: روایت از امیرالمؤمنین فرمودند اقا امیرالمؤمنین ع: انا النبا العظیم
خدا ایتی بزرگتر از من ندارد.
*خاصه فخر عالم امکان محمد کز ازل
اولیا را مرجع آمد انبیا را شهریار*
شرح: رسول الله ص فرمود آدم و من دون ….
آدم و انبیای مادون او در زیر لوای من هستند در روز قیامت
پرچم دار ایشان امیرالمومنین ع است.
در فصوص الحکم در فص شیث در مورد مقام ممد الهمم بودن رسول الله: تمام اولیا از ایشون و باطن خاتم انبیا دریافت میکنند. فیوضات را
امام صادق ع فرمودند.: انبیا از انوار ما اقتباس میکردند.
*اینکه می گویند مدحش گو چگویم زان که هست
در ثنایش هر وجودی غیر یزدان شرمسار*
شرح: حدیث امام صادق ع فرمودند همانجور که نمیشود خدا را وصف کرد ما اهل بیت را نمیتوان وصف کرد.
روایت: اقا امیرالمؤمنین ع انچنانکه هست نتوانست خودش را معرفی کند.
امام رضا ع در باب امامت فرمودند قاصرند وبه دور هستند حکما و شعراء که بتوانند نعتی از نعوت امام را وصف کنند.
*یا رسول الله من و مدح تو حاشا کی سزد
نسبت نیرنگ افسونگر بوحی کردگار*
شرح: خداوند در مورد رسول الله فرمود انک لعلی خلق عظیم..
روایت: خُلق پیامبر، قران است.
*از «شباب» اى باب احسان روى رأفت بر متاب
در دو عالم ز آنکه هست از رحمتت امیدوار*
شرح: باب احسان اهل بیت صدیق طاهره است
*تا قناعت گنج مقصود است تسلیمش کلید
تا توکل نخل امید است و شکرش برگ و بار
نیک خواهان تورا امروز نیکوتر زدی
جان نثاران تو امسال میمونتر زپار*
نکته اخلاقی (چیزی که در این روزگار کم شده قناعت است
قناعت در مقابل حرص. انسان ذاتاً فقیر است و حرص میزد و هیچ وقت بی نیاز نمیشود.
غنی احساسی است در قلب انسان
اللهم اجعل غنای فی قلبی؛ خدایا غنی را در قلبم قرار بده.
انسان هیچ وقت سیر نمیشود چون فقر در قلب اوست
ان مقدار که داری الحمدالله و کلید آن تسلیم قضای الهی است.
به دنبال حرص؛ بخل و اختلاس و تجاوز به امور دیگران ووووو
توکل مثل یک درخت است و برگ و بار آن شکر است و توکل انست که خدا را وکیل بگیریم.
چقدر آیه در قران داریم که خدا را وکیل بگیرید
فاتخذه وَکیلٌا
خدا را وکیل بگیرید
اگر در زندگی خود خدا را وکیل بگیرید هر چه پیش بیاید برای شما خیر است و برای تشکر از وکیل شکر لازم است.
اگر انسان به توکل برسد خدا را که وکیل کند آنچه برای او پیش اید باید بگوید الحمدالله و شکر.
☆☆فصل سوم (بحث تثلیث)☆☆
هم علم و هم عین بر اساس تثلیث هستند و ادراک هم سه نوع است.
جناب ابن عربی میفرماید در فص محمدیه فصوص: بحث و سر تثلیث را آورده چرا سه بار الله اکبر و چرا ذکر سجده و رکوع سه بار وووو
امام صادق ع فرمودند: ذکر رکوع و سجده را سه بار بگویید تا کسی بهتر از شما نباشد.
حقیقت بر اساس وحدت است
قل هو الله احد.
الحمدالله رب العالمین