۹۹-۴-۲۳ فص فاطمیه فصل سوم جلسه ۲۸
بسم الله الرحمن الرحیم
(دوشنبه ۹۹/۴/۲۳)
موضوع: شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه
فصل سوم: علم و عین هر دو بر اساس تثلیت اند
عین عالم خارجی بر اساس تثلیث است
و همچنین ادراک سه نوع است. (احساس، تخیل، تعقل)
البته بحث ادراک جدای از بحث علم است.
احساس= ادراک صور مقرون به ماده
تخیل= ادراک صور مجرد از ماده
تعقل= ادراک صور و معانی مجرد از صورت و ماده است
(توهم) وهم، ادراک معانی جزئیه است و تفاوتش باعقل اینست که عقل مدرک معانی کلیه است. هر دو معانی را درک میکنند.
مثلاً دست بر سینه گذاشتن! قوهای است در ما بنام وهم که معانی احترام را از این صورت درک میکند.
وهم زیر مجموعه عقل است.
استدلال شکلهای مختلف دارد ما سه قسمت داریم
قیاس سه قسمت است (حد اکبر، حد اوسط و حد اصغر)
مثال
کبری، هر چیزی تغییر میکند حادث است
صغری: این عالم تغییر میکند
و نتیجه این عالم حادث است.
این کبری و صغری یک حد وسط دارد.
هر متغیری حادث است این عالم متغیر است متغیر حد وسط است
این حد مشترک باید باشد تا نتیجه بدهد.
حد وسط مثل ازدواج، برای مرد وزن نتیجه آن بچه است با شرط ازدواج)
وقتی تثلیث حاصل شد، اکبر و اصغر و اوسط بعد نتیجه حاصل میشود.
کبری و صغری و حد وسط داشته باشیم حتماً نتیجه حاصل میشود.
ایا حدود کبری و صغری و حد وسط علت هستند برای نتیجه، نتیجه معلول کبری و صغری است؟
این صورت علمی که حاصل میشود معلول کبری و صغری و حد وسط است
در این که صورت حاصل میشود شکی نیست.
تثلیث در عین، در عالم خارج.
صوری علمی از استدلات بدست می اید و همچنین صوری در عالم خارج بوجود می اید. در هر صورت این نکاح از فردیت سه گانه اغاز میشود آنچه باعث صور موجودات میشود
اول: ذات احدیت، یعنی از توجه ذات الهی
دوم: از اسماء الهی
سوم: از طبیعت کلی که نفس رحمانی است.
نفس رحمانی یا رق منشور، پرده گسترده که تمام موجودات روی آن نقش بستهاند.
این رق منشور سمت قابلی دارد و فاعل اسماء الله هستند که باید تجلی کنند، مثل مرد
نفس رحمانی مثل زن و این وسط توجه احدیت است که نکاح آندو میشود.
یک قابل داریم و یک فاعل داریم و یک افاضه کننده داریم که حد وسط است.
هرچه دیدنی و ندیدنی است اسم مصور صورتگری کرده از انسانها تا حیوانات …. تمام از اسماء الله هستند که تحت توجه الهی در روی رق منشور ثبت شدهاند.
آیه قران: الطارق
فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ
پس بنگرد انسان از چه شد آفریده
خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ
آفریده شد از آبی جهنده
یخْرُجُ مِن بَینِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ
که برون آید از میان کمر و استخوانهای سینه
در این ایات دو تا خلق را دنبال هم آورد که این دو تا خلق دو مرتبه از خلقت است.
(مم) در قبل از خلق بصورت مجمل است
و مم تکثر خورده شده من ماء بعد از خلقت تفصیل میخورد.
بعضی از مفسرین در تفسیر این آیه گفتهاند ترائب مال زن و صلب مال مرد است.
اقاجان میفرماید: صلب و ترائب مربوط به جفت زن و مرد است.
جهنده است چون حی است و حیات دارند.
آیه قران: النحل
وَإِنَّ لَکمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَهً نُّسْقِیکم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَینِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِّلشَّارِبِینَ
و همانا شما را هست در دامها عبرتی بنوشانیمتان از آنچه در شکمهای آنها است از میان سرگین و خون شیری نیالوده گوارا برای نوشندگان
در انعام عبرت است عبرت یعنی عبور کردن. عبرت شما را عبور میدهد، انعام (چهار پایان)
عبرت از چی است! از بین چرک و خون شیر بیرون میاید عجیب است.
در تأویل باطنی این آیه (گویم بین فرث و دم، خون آن علوم ذوقی است و فرث آن علوم استدلالی است که ازبین این دو، شیری بیرون میآید که غذای کامل برای جان شماست)
در تأویل انعام، اولیاء الله هستند و شیر غذای کامل است.
《شرح》
دانش ترازو علم منطق است.
ایا نتیجه تولید میشود از این مقدمات یا اینکه مقدمات معد اند
اول: ایا به تولید است.
دوم یا اِعداد است
سوم: یا جریان عادت خدایی است.
سه تا نظریه است ایا نتیجه قیاس، تولید است.
بین صغری و کبری و حد وسط نتیجه را تولید میکنند اینها علت هستند یا معد هستند.
ایا مقدمات این را به تو میدهند یا مقدمات مُعد هستند تا فیض از عالم بالا برسد.
لاحول ولا قوه الا بالله،
«لا مؤثر فی الوجود الا الله»
جریان عادت الله
متکلمین میگویند مثلاً سنگ را پرت میکنید شیشه میشکند اینجا مؤثر کیست آیا سنگ شیشه را شکست یا خداوند؟
جواب انها موثری جز خدا نیست خدا شیشه را شکسته. این جریان عادت الهی است. چون تو سنگ را پرتاب کردی خدا خواست شیشه بشکند و تو فکر کردی سنگ شیشه را میشکند، عادت الهی بر این است
اینجا خطا خیلی شدید چون نظام علت و معلولی را ابطال میکند
درحالی که نظام علی و معلولی فطریست.
این در عین است حالا بیاید در علم، در علم هم استدلال میکنی به نتیجه میرسی یعنی بحث علیت اینجا نیز حاکم است اما متکلمین میگویند
از مقدمات نیست که به نتیجه میرسی، تو مقدمه چیدی خدا خواست ولی تو فکر کردی بخاطر مقدمه است
چون توحید را نفهمیدهاند خدا را جدای از مخلوقات پنداشتند.
جریان عادت خدایی، میگوید عادت الله بر این قرار گرفته خدا بخواهد اینطور بشود مقدمه پیش آمد تو فکری کردی اینطور شده. چه در علم و چه در عین که ابطال علت و معلول است.
کسانیکه منکر علت و معلول هستند خودشان استدلال میکنند بر رد قانون علیت درحالیکه اگر نظام علی و معلولی را بر داریم هیچ چیز نداریم حتی استدلال هم نداریم چون نتیجه معلول استدلال است.
صورت چند معنا دارد، یک معنای آن فعلیت است فعلیت پیدا میکند مثلاً از گل کوزه میسازید (صورت کوزه است و ماده آن گل است) شیئت شیء به صورت آن است.
نتیجه برای آن مقدمات مثل صورت است برای آن مقدمه
ماده مثلاً پیراهن یک صورت دارد و یک ماده، ماده پارچه است و صورت پیراهن است.
جناب ابن سینا: لازمه این قیاس این نتیجه است که میچینید این نتیجه را بدست می اورید.
والحق وان فاض من القدسی صور
حقیقت این است صور از عالم قدس افاضه میشود چه صور مادی و چه صور علمی.
جناب ملاصدرا: صور از عالم بالاست که افاضه میشود که اتحاد عاقل و معقول است این مقدمات است که شما استخراج میکنید و آن افاصه از عالم بالاست.
هرکدام به یک مقام اشاره میکند
ایا نتیجه لازمه مقدمات است! لازمه را ملاصدرا میگوید لازم است به نحوی که از عالم بالا افاضه میشود
الحمدالله رب العالمین