۹۹-۳-۱۹ فص فاطمیه جلسه ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع درس: شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه ع (دوشنبه ۹۹/۳/۱۹)
توفی (گرفتن به تمامه)
السجده
قُلْ یتَوَفَّاکم مَّلَک الْمَوْتِ الَّذِی وُکلَ بِکمْ ثُمَّ إِلَیٰ رَبِّکمْ تُرْجَعُونَ
بگو دریابد شما را فرشته مرگ که گمارده شده است بر شما سپس بسوی پروردگار خویش بازگردانیده شوید (۱۱)
در این آیه آورد که حقیقت شما که همان نفس است که توفی میکنیم
نفس را توفی میکند نه بدن را. پس اصل ما نفس است نه بدن
شیئت شیء به صورت آن شیء است.
ماده صورتهای مختلف بخود میگیرند یکجا صورت انسان و در جایی دیگر صورت حیوان وووو
بدن ما یک ملکوتی دارد بنام نفس، حقیقت ما آن صورتی است که نفس به خودش گرفته.
آنچه باقی میماند در این عالم یک نماد است از انسان.
اگر تمثیل کنیم مردن مثل گرفتن ناخن است چون ناخن که جدا میشود از بدن مرده است حیات ندارد.
روایت؛ در موقع ناخن گرفتن خدا را تسبیح کنید (بسم الله و بالله و علی سنت رسول الله)
فوت نابودی است، در حالیکه شما خلق شدهاید برای بقا، گویم که نمردو زندهتر شد
با مردن ادراکاتش قویتر شده.
موت نابودی نیست (فوت) نیست بلکه وفات است گرفته شدن است اخذ شدن است.
*نکته مهم*در چه حالتی اخذ میشوی
آیه قران صحبت از اخذ می کند
فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ..
این گرفتن مثل این میماند یک شخصی را گفتند هر کاری میخواهی انجام بده یک روزی میایم سراغت. حالا عدهای سر گناه و عدهای در کار ثواب.
اقاجان: حضور و غیبت برابر نیست.
خدایا مرا در حضور بمیران که در زمان اخذ در حضور باشیم.
یک عمر طرف خوب باشد در یک لحظه کفر بورزد و در آن زمان اخذ شود وفات او اخذ کافر است و یک عمر طرف راه کج رفته و در زمان اخذ درست شده باشد با ایمان از دنیا رفته.
نکته (قبل از خواب اشهد خود را بگویید و با ذکر بخوابید که سیر در رؤیا میشود)
مردن انتقال از داری است به دار دیگر.
نکتهای که اقاجان تاکید دارند میفرمایند؛ همانطور که نطفه انسان در رحم مادر پرورش پیدا میکند و بعد در رحم طبیعت هم پرورش پیدا میکند و زاییده میشود برای آخرت، عالم طبیعت رحمی است که خودمان خود را پرورش میدهیم برای ملکوت عالم باید ناقصه الخلقه از این دار دنیا متولد نشویم.
چطور خور را بسازیم! با علم و عمل (که علم سازنده روح و عمل سازنده بدن است)
باید مراقب اعمال خود باشیم که زبان سازنده مهمی است
زبان برای انسانهاست آیه قران علم البیان. بیان را به انسان داده و قدرت خلق کردن که انسان با خلق خودش آنچه با زبان خودش خلق کرده روبرو میشود
خداوند در رحم مادر و در رحم دنیا انسان را میسازد
آیه قران: الم نجعل الارض مهادا
زمین مال دوران طفولیت تو است.
جسم در رحم مادر و روح در این دنیا ساخته میشود.
اگر انسانها این را بفهمند یک لحظه از ساختن خود دست بر نمیدارند چون انسان خودش را میسازد.
شیخ الرئیس در فصل هفتم مقاله پنجم نفس شفاء میفرماید:
این اعضای ما که برای ما هستند در حقیقت نیستند مگر به مانند لباسی که بخاطر دوام ملازمت با ما مثل اعضای ما شدهاند.
وقتی ما خودمان را تصور میکنیم خود را عریان تصور نمیکنیم بلکه خود را دارای بدنهای پوشیده تصور میکنم چون همیشه لباس در تن داشتهایم لذا خود را با لباس تصور میکنیم.
فقط تفاوت در این است ما گاهی وقت لباس را از تن خارج میکنیم ولی اعضای بدن را خیر.
اعضا را هیچ وقت از خود جدا نمیکنیم به همین علت اعضا را جزیی از خود میپنداریم شدیدتر از آنکه لباس را از خود میپنداریم فقط در خواب از این بدن جدا میشویم.
در اصل این بدن لباس برای نفس ماست.
تبصره: سه آیه کریمه در دو آیه توفی انفس به حق سبحانه و در یک آیه به ملک الموت..
در دو آیه میفرماید خدا شما را توفی میکند و یک آیه ملک الموت توفی میکند.
بحث اینجاست حالا کدام توفی میکند ایا تناقص نیست؟ خیر
در شرح آن گویم موحد به توحید صمدی میبیند خدایی که همه ظهور و جلوه او هستند لذا هر فعلی از هر کسی سر بزند از خداوند است.
در نظام هستی فاعلی مطلق فقط خداست از مجرای مختلف سر می زند
فرشته خدا جان میگیرد خدا جان میگیرد این مطلب را تصویر سازی کنیم چطور است! مثل نفس ما با بقیه اعضای بدن. چشم میبیند در دیدن استقلال ندارد بلکه با نفس است.
هیچ موجودی استقلال ندارد.
من عرف نفسه فقد عرفه ربه.
در عالم فعل، فعل حق است گر چه از مظاهر مختلف سر می زند
مبحث مهم در جبر و اختیار …
این وسط ما هیچ کارهایم و همه کاره خداست ووو
مولانا
این که گویی این کنم یا آن کنم،
خود دلیل اختیار است ای صنم.
اختیار و فعل ما، اختیار و فعل خداست.
توحید افعالی و آن ظهور در مظاهر است
در روایات آمده نفوس کملین را خود خداوند سبحان توفی میکند
رسول الله و امیرالمؤمنین ع خود خداوند جان انها را میگیرد.
خود توفی هم دارای مراتب است
دفتر دل اقاجان دارای ۱۹ بند است به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است.
۱-جلال او شئون کبریایی است
. نوال او شجون ماسوائی است.
شرح: جلال کبریایی مرتبه وجوبست نوال فیض خداست مرتبه امکانست
۲-بتزویج جلالش با نوالش.
تماشا کن بدین حسن جمالش.
شرح: جلال کبریایی با نوال مزدوج میشوند مخلوقات بعد مظاهری که تجلی حقاند ظاهر میشوند.
۳-زمین حسن و زمان حسن اسمان حسن.
عیان حسن و نهان حسن و میان حسن
شرح: محقق همان بیند اندر ابل. که در خوبرویان چین و چگل..
عارف در شتر زیبایی دلبران چین را میبیند.
کجای این عالم عجب اندر عجب نیست.
۴-همه حسناند ظل حسن مطلق.
همه فرعند و از آن اصل مشثق.
شرح: خدا زیباست و همه مخلوقات خدا هم زیبا هستند. ان الله جمیل
همه شاخهای آن شجره هستند
۵- همه حسن و همه عشق وهمه شور
. همه وجد و همه مجد وهمه نور
شرح: الله نور السموات و الارض…
به اسم النور الهی ادراک واقع می شودچه ادراک بصری چه ادراک سمعی وچه….
نور باعث پیدایش اشیاست.
۶-همه حی و همه علم وهمه شوق.
همه نطق وهمه ذکر وهمه ذوق.
شرح: به قول شیخ اشراق: این عالم حیات تفور.. حیات است که فوران میکند.
این عالم علم انباشته شده روی هم است
این عالم همه شعورست همه در سخن و نطق هستند.
از جمادی سوی جان جان شوید (یعنی دو باطن)
غلغل اجزای عالم بشنوید
همه در تسبیح حق و گرم سبحان ربی الاعلی و بحمده..
۷- در این باغ دل ارا یک ورق نیست.
که تارو پودش از ایات حق نیست.
شرح: تمام این عالم ایات خداست جلوه خداست
برگ درختان سبز در نظر هوشیار.. هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
هر موجودی یک جلوهای از خداست و اگر بخواهیم بنویسیم میشود قران.
۸- گلش حسن است و چون گل هست خارش.
تو خارش را کنی تحقیر و خوارش.
۹- چه خوش گفتند دانایان یونان.
که عالم قوسموس است ای عزیزان
شرح: حکمای یونان به این عالم قوسموس میگفتند که به معنای زیبایی است.
حکمای ما به این عالم جهان می گویند یعنی جهنده چون این عالم یک پارچه حرکت است.
۱۰- بدان معنی قوسموس است زینت.
مگر در دیدهات باشد جزاینت.
شرح: در دیده مگر جز زیبایی هست جز جمال الهی چیز دیگری هست.؟
الحمدالله علی الولایه.