۱۴۰۱-۵-۲۴ فص فاطمیه جلسه ۸۵
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه: ۱۴۰۱/۵/۲۴/درس فص فاطمیه/
موضوع: عدد پنج و خصوصیات عدد پنج.
اینها اعدادی هستند خواصی دارند و این دایره را در تمام گیاهان و حیوانات و… دیده میشود و بصورت دایره وار حرکت میکند.
دوائر حسی در افلاک و کرات دیده میشود.
تمام نظام عالم بر اساس این دایره و قوس نزول و صعود دور می زند.
انسان باید به خودش فکر کند. «من عرف نفسه فقد عرف ربه»
آیه قرانآیه یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمّا تَعُدُّونَ
دوری که تدبیر عالم است هزار سال طول میکشد.
حضرات کلی پنجاند که عبارتند است لاهوت،جبروت، ملکوت، ناسوت و کُون جامع که انسان کامل است.
انواع ساعت پنج است.
یکی از معنای ساعت خود زمان است و یکی از معنای آن موت طبیعی است، چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است هر کس که مرده است قیامت او قیام کرده است و یکی از آنها موت ارادی است پیش از آنکه به مرگ طبیعی بمیرید به مرگ ارادی اختیاری بمیرید.
و یکی از آنها قیامت کبری است که برای عارفان موحد از فنا فی الله و بقا بالله حاصل میشود.
نظام، نظام عدل است، هر کاری کنید بسوی شما برمیگردد
طرف بدون آنکه بداند بلاهایی که بر سرش می اید بخاطر خودش است. باطن عالم عدل است. ـ
هر کسی در مسیر خودش که ترازوی عدل حاکم است به سزای اعمالش میرسد.
عرشها پنج است.
عرش حیات که عرش هویت است، آب صورت حیات است. وکان عرشه علی الماء
عرش رحمانیت، — الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى
عرش عظیم، در سوره نمل آمده، عظمت مورچه در چیست که خداوند از زبان مورچگان روایت کرده است،
علامه حسن زاده: الهی، به عظمت پشگان و مورچگانت
جناب ابن عربی میفرماید من با حضرت ابراهیم ملاقاتهایی داشتم گاهی برای ایشان قرآن میخواندم آنجا که به نام حضرت ابراهیم میرسیدم گریه میکرد. که خداوند در کتابش از ایشان یاد کرده
تأویل نمل در باطن اولیای مخفی است که در چشم مردم خوار هستند مورچه هستند و زیر پای همه است اما دارای شعور هستند حکومت زیر زمینی دارند با حکومتها در نمیافتند خروج نمیکنند در خانههای خود زندگی میکنند حال شیعیان در زمان غیبت است، که امام دارند و زیر زمین هستند و دارای علم و شعور هستند، سوره نمل خیلی اسرار ولایت در آن آمده است.
عرش کریم و مجید صفاتی که برای عرش آمده است متفاوت هستند صراط الله، صراط مستقیم، با هم فرق دارد، صراطی که ما بر آن هستیم و سلوک میکنیم صراط مستقیم است و صراط الله مربوط به عبد نیست صراط الله راهیست که خدا میپیماید یعنی فعل خدا تجلی و ظهور خداست فعل خدا همه بر نظم است برصراط است
و پنج تا آلیس الله…. در قران آمده
ۗ أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ.
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ.
أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ
ۗ أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقَامٍ
ۚ أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ.
و این الیس الله بخاطر تاکید است.
وقتی اینطوری تاکید میکند حتماً نزدیک است
آیا خداوند شاکران را نمیشناسد؟ بله میشناسد
شما شکر کنید خدا خوب میداند چه کسی شاکر است.
آیا خدا عزیز نفوذ ناپذیر نیست؟ پس غصه نخور
خدا انتقام را زود میگیرد
خدا نمیداند در سینه عالمیان چی میگذرد؟ همه را میداند
اینها یکسری چیزهاییست که اگر انسان به آن برسد خیلی آرام میشود
️انواع قلب پنج است
۱- قلب نفس، که قلب مختص به نفس است
نفسی که همه دارند دارای قلب است
۲- قلب حقیقی متولد از مشیمه جمعیت نفس
نفس وقتی به مقام جمعیت میرسد برای او قلبی متولد میشود که می گوییم صاحب قلب شده
۳- قلب متولد از مشیمه روح- یعنی قلب تجلی وجودی باطنی، روح همان عقل است و عقل کارش ادراک کلیات است پس قلب متولد از روح میتواند تجلیات باطنی را ادراک کند
۴- قلب جامع مسخر بین حضرتین- یعنی حضرتین دو اسم ظاهر و باطن
۵- قلب احدی جمعی که قلب احدی جمعی محمدی ص است، وسیعترین قلب است در گرفتن تجلیات، لذا قرآن را میگیرد که اگر همه انبیاء هم بیایند سر سفره ایشان مینشینند
در اصل اینها مراتب قلب است واین نیست که اینها جدا جدا باشند.
️خواجه عبدالله انصاری:
بر آب روی خسی باشی در هوا پری مگسی باشی دل بدست آر تا کسی باشی
یعنی دل خود را بدست بیاور صاحب دل شو تا آن تجلیات الهی را پیدا کنی
️السنه حمد پنج است:
الحمدلله رب العالمین
حمد مختص خداوند است
یعنی اینکه هیچ کس را نمیتوانید حمد کنید جز خداوند را یا به این معناست که هر کس را که حمد کنید خدا را حمد کردهاید الحمدلله، حمد مختص اوست چطوری هرکس را حمد کنیم، خدا را حمد کردهایم؟
چون همه موجودات فقیرند و هر کمالی دارند از آن خداوند است، شما وقتی آن کمال را ستایش میکنید حمد آن خوبی را میکنید همان تعریف است به زبان خودمان در کل حمد یعنی ظهور کمالات یک شخص این را می گوییم حمد خداوند خودش را حمد میکند وقتی میگوید الحمدلله حمد مختص الله است یعنی کسی دیگری کارهای نیست یعنی همه حمدها مال خدا است همه کمالات مال خدا است هر چه خوبی میگوید از آن خداوند است پس دارید خداوند را حمد میکنید
ثنا با سپاس یک فرقی دارد ثنا آنجایی که هیچی به شما نمیدهند مثل تعریف یک تابلوی نقاشی اما سپاس در مقابل نیکی کردن است وحمد جامه این دوست
خداوند چگونه بر خود ثنا میگوید؟ ثنا یک موقع زبانی است یک موقع فعلی است.
در دعای نبی اکرم (صلی الله علیه و آله): لاَ أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِکَ.
ثنای من بتو نمیرسد تو آنگونه ای که خود بر خودثنا گفتهای
امیرمومنان فرماید بدرستی که کلام خدا فعل خدا است انما کلامه فعله
پس وقتی خداوند خودش را حمد میکند کمالات خودش را بروز میدهد اسماء خودش را ظهور میدهد و میشود این عالم جن انس ملک فلک ووو
مگر نمیبینید این همه عجایب اینها ظهور حمد خدا است یعنی خدا خودش را حمد کرده شده این عجایب که میبینید ظهور کرده پس هر موجودی خودش حمد خدا است چون ظهور کمال خدا است ظهور قدرت خدا است پس تمام صحنه عوالم وجود میشود ظهور حمد الهی و هر موجودی را که شما مینگرید یک طوری حمدخدا است چون حمدها متفاوتاند
این میشود حقیقت الحمد و بعد آنی که ما حمد میکنیم میشود حمد الحمد ما تازه حمد خدا را حمد میکنیم حمد الحمد
میآییم ظهورات الهی را به زبان جاری میکنیم آن هم به اندازه فکر کوچک خودمان
هیچ موجودی چیزی ندارد همه فقیر او هستیم
پس حمد مختص خدا است اصلاً غیر خدا نیست که بخواهید حمدش کنید
به قول عراقی در لمعات:
معشوق خواست که عاشق غیر او را دوست نداشته باشد لذا عین جمله اشیاء شد تا هر چه را که دوست بگیرد او را دوست داشته باشد و از هر چه تعریف میکنید از او تعریف میکنید و هرجا نگاه میکنید جلوه اوست
این یک معنایش است
معنایی که اول گفتیم اصلاً در این عالم جز حمد خدا حمدی که خدا از خودش میکند نیست
لذا الحمدلله حمد مختص خدا است
حرف زدن ما هم یک جور حمد الهی است ظهور حمد خدا است
اول قرآن میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
رب عالمین عالم انسان، جن، انس، جمادات ووو
عالمین رب همه اینها است
حالا زبانهای السنه، حمد یکی از این السنه حمد، لسان خود حق است
حالا آنجا دیگه این زبان نیست کلام او فعل اوست
الحمدلله علی الولایه