۹۹-۴-۲۱ شرح عیون عین ۳۴ جلسه ۲۴۱
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
قضایای صادقه و کاذبه در مورد نفس الامر
خلاصه درس (شنبه ۹۹/۴/۲۱)
نتیجه درس نفس الامر را عقل کل یا علم الهی گرفتیم.
ایا عقل کل به قضایای کاذبه ذهن ما علم دارد؟ مثلا شریک بارئ در ذهن انسان است لذا در عقل کل هم هست.
پس
قضایای کاذبه هم در نفس الامر موجود است.
بحث در مورد تصدیق و تصور (علم یا تصدیق است یا تصور!
ایا این جواب مشکل را حل میکند؟
که قضایای کاذبه در عقل کل بنحو تصور موجودند نه تصدیق
قضایای کاذبه به لحاظ وجودات خود عاری از کذب هستند.
منظور از قضایای کاذبه بیشتر شرور را می گویند قضایای کاذبه وجودی ندارد (۷=۲×۲) وجود ندارد اما اینجا شرور را میگوید. ولی اینجا بحث شرور نیست.
شرور دو جنبه دارد.
قضایای دروغ نظیر شرور و بدیها جزو قضایای دروغ نیست شرّ است ولی دروغ نیست.
یک جنبه وجودی دارد، زنا را شر بگیریم زنا و ازدواج یک صورت دارند از کدام جهت ناشی شد شرّ آن؟
اولاً ربطی به قضایای کاذبه ندارد در مورد شرور است.
شرور بعضی از اموری از امور عدمی هستند. نبودن خیر را می گویند شر، مثل کوری نبودن بیناییست
سیل و زلزله وجود دارد اما چون منجر به عدم میشود شرور می گویند. چون این امور به عدم برمی گردند نه به کمال
شروری در شریعت است مثل دزدی…
اینحا صحبت شر نیست صحبت قضایای کاذبه است که نفس الامر دارد. همین زنا …انجا شر نیست
قضایا و علوم در ذهن ما است در عقل فعال شدیدتر تحصل دارد.
وقتی موضوع با محمول در ذهن با یکدیگر همراه شوند میشود قضیه زید ایستاده است (زید موضوع است و محمول بر آن بار میشود. خدا وجود دارد. علی بر حق است. هر چه بگویم موضوع و محمول بر آن بار است
ایا واقعاً ۴=۲×۲ گاهی این مسائل ضعیف و لرزان است و شک داریم که محمول بر آن بار میشود یا نمیشود؟
و یا محمول بر موضوع بار بوده اشتباه بوده است..
در عقل فعال محمول بر موضوع بار شده جای شک ندارد.
هر چه در عقل فعال هست در خارج همان است در حالیکه در ذهن ما ممکن است چیزی باشد که در خارج نباشد
ایشان اشکال بر تصور و تصدیق در خارج میکند.
جناب ملاصدرا: در ذهن ما امر مشکوک است در عقل فعال ثابت است.
اشکال دوم:
تصور و تصدیق اینجا از خارج کسب کردهایم.
انجا علم حضوری است بدون جعل و تأثیر از خارج
مثل علم ما به خودمان، علم حضوری، شک در آن نیست.
علم به خارج پیدا میکنیم علم حصولی است.
دو تا مطلب علم ما از خارج کسب شده ممکن است غلط باشد در عقل کل اینها راه ندارد عین حضور است.
اقاجان: گویم
علوم ما از علوم انطباعی است از خارج حاصل شده
اشکال بر ملاصدرا میکند. اقاجان
گاهی وقت تصور در مقابل تصدیق است، چون علم نداریم فقط تصور میکنیم تصدیق نمیکنیم.
نفس الامر عقل فعال است.
تمام قضایای کاذبه در عقل فعال است انجا ثبت است پس نتیجه چی شد! پس تمام دروغها انجا ثبت است باید مسئله حل شود.
اما حل اشکال:
کمالات علمی و چه کمالات عملی ملکاتی در او بوجود آمد مثل نجاری و نوشتن ….
مطلق علم از عالم بالا از عقل فعال حاصل میشود (حالا چه علم با مطالعه یا از استاد ووو از عالم بالاست.
ان علم خاص که افاضه میشود از یکی از جهات عقل فعال به تو افاضه میشود مثلاً یک نفر فلسفه و به یکی ریاضی افاضه میشود وووو در عقل فعال است ایا اینها از یک جنبه از عقل فعال است،؟ خیر
هرکدام از یک جهت فعاله موجود در عقل است.
یعنی در عقل تکثر است!
مثال: خورشید یک نور واحد دارد و از روزنههای مختلف میتابد تکثر بخاطر در تابش است. این کثرت مال خورشید است یا مال روزنههای دیوار است؟ مال روزنههاست.
عالم عقل وحدت بر او حکم فرماست. تکثر برای ماده است، یکجا روزنه، من شده یکجا انها شده ووو اینها تمام روازن عقل هستند یکی پرنور و یکی کم نور است تکثر زیر سر ماده است.
فقط کثرت زیر سر ماده نمیشود در خود عقل هم مبادی گوناگون است.
در عالم عقل افراد نیست چون زمان و مکان نیست.
مثال: در عالم ماده چندتا لیوان داریم …زمان و مکان دو بعد کثرت هستند.
در عقل دو بعد کثرت زمان و مکان نیست مثل لیوان در انجا یک لیوان است مکانی نیست که لیوان دیگری باشد.
مفهوم درخت یک دانه است و قابل صدق بر تمام درختهای عالم است.
کثرت انجا نوعی است یک درخت و یک حیوان …. در عالم عقل
مفهوم انسان یکی است اما خود این مفاهیم تکثر دارد.
ابن سینا: بال فرشتگان چیست؟ جهات متکثره فاعلی، هر بال یک افاضه میکند.
تکثر بخاطر فقدان است.
اما
گاهی وقت تکثر بخاطر کمالات است و اگر بخاطر کمالات باشد از آن طرف افاضه میشود. چه خیر است چه شرور است.
شر امور عدمی است که مثل فقر نبودن ثروت است
و یا امور وجودی باعث عدم میشود مثل سیل.
زنا و دزدی از اموری است از انسان سر می زند شروری که از فعل انسان است.
خود دزدی و زنا در اصل وجود اشکال ندارد بلکه عین ازداوج است اما ازجنبه شریعت اشکال دارد چون برگشت به عدم در کمال انسان میکند، عدم ایمان و عدم یقین است.
بعد از مقدمه چه میگوید
آنچه در نفس شماست لازم نیست در عقل فعال عیناً باشد.
وقتی شما در امری تمرین میکنید چه امور مادی و چه امور معنوی برای شما ملکه میشود و هر کار در امور معنوی در عقل فعال ارتباط پیدا میکند و ملکه میشود در جان تو. وقتی تمرین میکنید ملکه میشود دیگر در آن امر زحمت بخرج نمیدهی به محض توجه اتصال با عقل فعال برقرار میشود چون برای تو آن امر ملکه شده مثل ۴=۲×۲
امری باشد متناسب با ذهن شما باشد نه قضیه کاذبه و صادقه و تو به خزینه ای به عقل فعال رسیدهای علم حقیقی را پیدا کردهای.
صور موجودات اینجا جدا جدا مرتسم هستند.
عالم ما و مشاعری که ما داریم برای پذیرش مسائل عقلی تنگ است.
شریک برای خدا وجود ندارد ولی در ذهن ما وجود دارد.
پس در عقل فعال هم هست چون به ذهنیات ما عالم است
جواب حل نشد
عقل فعال علت رنگها و صور مقادیر است با اینکه خودش متصف به آن نیست.
ملائکه در عین وحدت دارای کثرت هستند
عقل فعال به ذهن ما اگاه است لذا قضایای کاذبه ما را دارد پس در عقل فعال قضایای کاذبه هستند پس نفس الامر دارند.! و این خلاف فرض است