۹۹-۱۰-۱۳ شرح عیون عین ۳۸ جلسه ۲۵۴
بسم الله الرحمن الرحیم
درس عیون شنبه ۹۹/۱۰/۱۳
موضوع درس: عین ۳۸ ایا تعقل، امری ذاتی نفس است.
بعضیها بر این سخن اشکال کردهاند چون پیش فرض آن، قدم نفوس است، بعضیها مثل جناب افلاطون قائل هستند نفس قدیم است این سخن باطل است. استدلال هم اوردیم.
نفس در عالم مجردات بوده از قدیم تعقل میکرده و همچنین این امر ذاتی او بوده.
برای نفس حجابی نبوده پس تمام علوم را تعقل میکرده، این بدن موجب حجاب اوست حالا یاد اوری میشود برای نفس پس علم تذکر است
پیش از حادث شدن، نفس نشات دارد حالا مادی یا تجردی است.
اگر قائل به روح کلی بشویم اشکال ندارد.
بعضی نشات قبل از حدوث و بعضی بعد از ان.
نفوس قبل از اینکه تعلق به بدن پیدا کنند نمیتواند تکثر داشته باشند.
در عالم روح تکثر معنا ندارد.
دو بعد زمان و مکان که کثرت می اوردند.
(یک شیء در زمانهای مختلف میتواند باشد و در مکانهای مختلف هم میتواند باشد)
ادراکات حسی و خیالی و عقلی داریم.
انسان را در بیرون در نظر بگیرید انسان حسی و در خیال انسان خیالی و مفهوم آن انسان عقلی است.
دو تا مفهوم برای انسان نداریم. چون عقل تکثر ندارد
نفوس جزئیه انسانی قبل از تعقل به ابدان میتواند وجود داشته باشد.؟
ان الله خلق الارواح قبل الابدان (تقدم خلقت ارواح بر اجساد.
خداوند ارواح را ۲۰۰۰ سال قبل از اجساد افریده است.
این ۲۰۰۰ هزار سال از کی شروع شده از الان یا زمان حضرت نوح..؟
این تقدم اگر زمانی هست جور در نمیآید ولی در رتبه اگر مقدم برای اجساد هستند حرفی در آن نیست.
صحبت از نفوس جزئیه است ما نمیتوانیم تصور کنیم در عالم عقل تکثر را.
نکته
وقتی موجودی مجرد شد در نزد خودش حضور پیدا میکند.
مجردات عین حضور اند
پس خودش عقل، عاقل، معقول است.
حضور معقول نزد عاقل عقل میشود.
عالم عقلی یک پارچه علم است.
تعقل برای نفس امر ذاتی است چون مجرد از ماده است خودش را تعقل میکند خودش عقل و عاقل و معقول است
معنی دوم: هیچگاه نفس خالی از تفکر نیست و نفس همیشه در حال فکر کردن است.
نفس دائم در حال فکر کردن است و نفس فکرهای پراکنده میکند و از شاخهای به شاخه دیگر میرود.
جالب است بدانید که با زبان فکر میکنیم یعنی با حرف زدن فکر میکنیم، اگر کسی زبان بلد نباشد فکر هم نمیکند.
آیه قران: عَلَّمَهُ الْبَیانَ، بیان را تعلیم آدم کرد
انسان با حرف و کلمات فکر میکند.
رسول اکرم ص در حدیث میفرماید در قضیه معراج دیدم شیاطین هول قلب بنی آدم هیاهو میکنند که انها نتوانند ملکوت عالم را مشاهده کنند
جناب حافظ؛
جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد
این افکار و پراکندگیها جلو قلب انسان را میگیرد و لااقل بعضی از انها از طرف شیاطین است که انسان را از مطالعه ملکوت باز میدارد.
چرا ذهن دائماً در حال تفکر است؟
می دانید که نفس ما یا ذهن ما یا حافظه ما یک طوری است که همه چیز را نمیتواند حفظ کند
یکی از راههای نگهداری اینها باز خوانی فکر است یادآوری خاطرات است.
معنی سوم عقل مستفاد: معقولات در نزد او حاضر هستند و تعقل اشیا جزو ذات عقل مستفاد اند
آیه قران
قل آن اتبع الا ما یوحی الی…..
بگو از هیچ چیز تبعیت نمیکنم مگر آنچه وحی میشود بمن
بی نیاز از یاد اوری دیگری.
امام که وصی پیامبر است از هیچ چیز تبعیت نمیکند چون اتصال به ملکوت عالم دارد
انسان پیش اولیاء خدا نمیتواند خودش را پشت پرده الفاظ پنهان کند و یا یک امری را مخفی کند.
(پس بخواهد که بداند خواهد دانست، حدیث است)
ائمه هر وقت که بخواهند بدانند میدانند.
علوم مراتبش مختلف است.
یکی از خصوصیات امام که هر چیزی از او بپرسی نمیگوید نمیدانم همه چیز را میداند. حجت خداست.
آیه قران: وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کلَّهَا…
خداوند کل اسماء را تعلیم امام کرد.
ما اشیاء را با اسماء میشناسیم.
امام بی نیاز است از تعلیم.
تمام علوم در قران جمع است.
شرح عین ۳۸ عیون مسائل نفس
در این که تعقل نفس معقولات را ایا امر ذاتی وی میباشد یا نه؟
تعقل نفس امر ذاتی است لذا قبل از تعلق به بدن …
حالا تعلق به بدن پیدا کرده فراموش کرده حالا به یاد میآورد.
کار عقل تعقل کردن است، پس تعقل کردن امر ذاتی برای اوست.
نفس از ذات خود غفلت نمیکند چون چیزی حجاب بین خودش وخودش نیست.
شاید از بدن خودش غفلت کند ولی از خودش نمیتواند.
اینجا بحث قابل ذکر است
علامه حسن زاده آملی در کتاب الهی نامه ضمن فرازی گفتهاند: الهی تا بحال میگفتم لا تأخذه سنه و لا نوم، الان میبینم مرا هم لا تأخذنی سنه و لانوم.
نفس مظهر این است نه خوابش میگیرد نه چرت میبرد اینها مال بدن است.
اقاجان میفرماید مظهر لا تاخذ سنه …. به مقامی اشاره میکند که انسان میتواند مظهریت این اسم را پیدا کند
برای امام عصر عج قائل هستی این اسم را لا تاخذ سنه ولا نوم..
یکی از معنای مظریت لا تاخذ سنه ولا نوم، همیشه اگاه است و غفلت نمیکند
درهر ساعتی صدایش بزنی جوابت را میدهد چون همیشه بیدارست لاتاخذه…
الحمدلله علی الولایه